eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
788 ویدیو
1 فایل
#نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس و پستها و محتوای ارزشی #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبین و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻  خاطرات اسیر عراقی               دکتر مجتبی الحسینی         ‌‌‍‌‎ - گاوکش ♦️ستوان «زید» افسری بود بعثی و مغرور. او نسبت به اسلام و ایران بسیار کینه می‌ورزید. این ستوان فرماندهی رسته هنگ یک از تیپ بیستم را بر عهده داشت. محور حمله هنگ یکم، پاسگاه سابله، واقع در جنوب شهر سابله بود. چند ساعت پیش از شروع حمله، جام بغض و کینه خود را نسبت به یک که در نزدیکی او به چرا مشغول بود، سر کشید. او با وجود اعتراض افرادی که در آن محل حضور داشتند، سلاح کمری خود را کشید و با شلیک چند گلوله گاو را نقش زمین کرد. پس از کشته شدن گاو بیچاره هیاهویی بین افراد به راه افتاد. اما فرمانده هنگ به گونه ای این فتنه را خاموش کرد. ♦️ستوان «زید» در حین حمله علیه پاسگاه سابله در داخل سنگر کوچکی نشسته بود. او در حالی که همراه افرادش در آن سنگر با نیروهای ایرانی در گیر بود نارنجکی به سوی او آمد که درست در زیر او منفجر شد. البته او کشته نشد، ولی خدا خواست او را عبرتی برای دیگران قرار دهد و در این دنیا کیفر اعمال خود را ببیند. 👈 انفجار این بمب دستی آن چنان جراحات عمیقی در نشیمنگاه او ایجاد کرد که پزشکان هم از مداوای آن عاجز ماندند. -♦️باز شکست چذابه همان گونه که قبلاً اشاره کردم دیگر نیروهای عراقی در پاتکی از محور چذابه - شیب شرکت کردند. نیروهای شرکت کننده از افراد جمهوری به فرماندهی سرتیپ ستاد 👈«عبدالهادی صالح»، تیپ ۱۷ زرهی و نیروهای ویژه ای از تیپ ۳۳ تشکیل یافته بودند. نیروهای این محور سنگین متحمل شده و نتوانستند حتی پیشروی کنند. سطح آب هور را انبوهی از پوشانیده بود. از مهمترین خسارات وارده در این محور، ♦️کشته شدن سرتیپ ستاد «عبدالهادی صالح» مدال شجاعت، شخص مورد احترام صدام و قهرمان عملیات تپه کولینا بود. به گفته شاهدان عینی در این حمله، درجه نظامی او مقابل دیدگان افراد گارد ریاست جمهوری کنده شد و سرانجام به رسید. جنازه او در منطقه ممنوعه باقی ماند و دولت عراق خبر کشته شدن وی را جایی 👈پخش نکرد. حتی ایرانی‌ها نیز از کشته شدن این فرمانده مطلع نشدند. ♦️مجازات شکست خوردگان روز پنجم دسامبر ۱٤/۱۹۸۱ آذر ۱۳۶۰ سروان «ابراهیم» افسر مسئول قرارگاه به همراه مقداری ماهی محلی درجه یک به دیدار ما آمد. او در بین نظامیان به تملق و شهرت داشت و این بار هم به منظور دستیابی به امتیازات و منافع شخصی برای فرمانده آورده بود. او به سربازان دستور داد مقداری هیزم جمع کنند سپس ماهی را به سبک محلی عراقی (مسقوف) سرخ کرد. آنگاه از فرمانده و افسران ستاد تیپ دعوت کرد و در هنگ ما سفره رنگینی انداخت. ما از آن ماهی لذیذ خوردیم. گویی که دو روز قبل هیچ حادثه ای در جبهه رخ نداده است! ساعت ۹ بامداد روز ششم دسامبر / 👈۱۵ آذر کنار فرمانده هنگ و معاونش ایستاده بودم. او سرگرم خواندن نامه های پستی هنگ بود. یکباره در مورد یکی از نامه‌های اداری تامل کرد و لبخند زد. سپس گفت: هنگ ما مورد تکریم و تشویق فرماندهان ارتش قرار گرفته است. آنها دو مدال شجاعت به ما داده بودند؛ دو درجه دار به درجه افسری ارتقاء یافته و به دوافسر، معافی خدمت به مدت یک سال تعلق گرفته بود. دو درجه هم اضافه ماند که به دو افسر دیگر رسید. خلاصه تمامی افراد هنگ ترفیع گرفتند. دو درجه هم به کسانی که هنگام حمله از رودخانه سابله عبور کرده بودند اعطا گردید. هنگ ما در شب حمله فرار را برقرار ترجیح داده بود. ♦️ واقعیت این است که اگر مدال ترس و فرار وجود داشت، تمامی افراد هنگ ما استحقاق دریافت آن را داشتند. فرماندهان و سران حکومت چاره ای جز اتخاذ سیاست ندارند و با این روشها روحی در اجساد متحرک نیروهای ما می‌دمیدند. 👈حتی فرمانده هنگ و معاونین او نیز از تقسیم هدایا بودند. فرمانده هنگ به عنوان دوست خود به من پیشنهاد کرد چیزی از آن هدایا را برگزینم. گفت: «دکتر! انتخاب کن... آیا مدال شجاعت میخواهی یا به من درجه اضافی و یا معافی خدمت یک ساله؟ ♦️در جواب گفتم من پزشک وظیفه هستم و نیازی به این چیزها ندارم. آنها را به نظامیانی بده که در ارتش ماندگار هستند. به منظور استفاده از مرخصی و رفتن به منزل، مکان هنگ را که در ساحل هور واقع شده بود ترک کردم پس از مراجعت متوجه شدم که هنگ بار دیگر به فرماندهی سرهنگ دوم ستاد «عبدالکریم» تجدید سازمان یافته است. @seYed_Ekhlas🇮🇷        ‌‌‍‌‎‌
👇 💢!!! ♦️برنامه آینده یمن برای دریای سُرخ بله درست است! بارها وبار ها گفته بودیم که یمن آقایِ دریای سرخ خواهد بودوباز هم عرض می کنیم در آینده نه چندان دور یمن تمام خسارات جنگ تجاوزکارانهِ ائتلاف عبری عربی آمریکایی را از متجاوزان از طریق دریایِ سُرخ خواهد گرفت! فعلا👇 (وب‌سایت TradeWinds، متخصص در اخبار کشتیرانی جهانی): ♦️مرکز هماهنگی عملیات در صنعا (HOCC) از طریق ایمیلی اعلام کرد که کشتی‌های 👇 ♦️ عبور از سرخ، عدن و عرب، تا زمانی که تمام مراحل توافق غزه اجرا شود منع خواهند بود.! ♦️مرکز هماهنگی عملیات در صنعا همچنین تایید می‌کند که در صورت هرگونه ، علیه کشورهای بازگردانده می‌شود. پ ن ♦️آمریکا وائتلاف عبری عربی با تحمیل جنگ وتجاوز و محاصره به دنبال نابودی یمن بودند! چه می خواستند ولی چه شد! ♦️یمن متجاوزان حرف میزند در این مدت 15 ماه آمریکا وتوله هایش شیرفهم شده اند که یمن با متجاوزان شوخی ندارد! 🖌سیّد اخلاص موسوی @seYed_Ekhlas🇮🇷
👆 #!!! این همان سوریه است که الجولانی تروریستِ مزدورِ اسرائیل و آمریکا وعده داده بود ! ♦️متین ابواحمد مورد حمایت آمریکا که پسر ١٢ ساله فلسطینی عیسی را در حلب سر برید، به عنوان ‎ الجولانی رئیس HTS منصوب شد... نتیجهِ تسلیم ذلالت است ! @seYed_Ekhlas🇮🇷
جاماندگان از قافله عشق 🦋
🔻 نقش قرارگاه کربلا در #عملیات_کربلای۵ به روایت اسناد ۱۷ ♦️روند جلسه نشان
🔻 نقش قرارگاه کربلا در به روایت اسناد 18 ♦️برادر محسن رضایی فرمانده کل سپاه پس از ذکر مقدماتی چنین می‌گوید: پیشنهاد ما روشن است. پیشنهاد اولِ برادرها شلمچه است، منتها می‌رویم دنبال مشکلاتش آنها را حل بکنیم. منتها اگر نظری می‌خواهید که این یک عملیاتی است که صد در صد موفق می‌شود ؟!! 🔹آقای هاشمی رفسنجانی: صد در صد که این‌طور نیست. [نمی‌شود گفت صد در صد موفق می‌شویم.] ♦️برادر محسن رضایی: با این مسائل که می‌فرمایید، اگر منظورتان این باشد [که چند درصد موفقیم]، این را نمی‌شود الان جواب داد، ما باید ببینیم چند درصد پشتیبانیمان قابل حل است. بعد می‌توانیم ان‌شاءالله این قدر درصد روی موفقیتش حساب کنیم، ولی اینکه نظر ما باشه... 👈آقای هاشمی رفسنجانی: من می‌گویم باید عمل کنید، باید نتیجه بگیرید اینجا، عمل بکنید. ♦️برادر رحیم صفوی: مشکلاتش را باید حل بکنیم یا نه؟ بدون اینکه مشکلاتش را حل بکنیم برویم عمل کنیم؟! 👈آقای هاشمی رفسنجانی: بروید حل کنید. مشکلات اینجا لاینحل نیست. 🔹برادر محسن رضایی: برادرها می‌گفتند که اگر اینجا تکلیف است، ما می‌رویم دنبال حلش. آقای هاشمی رفسنجانی: بله تکلیف است. ♦️درمجموع به نظر می‌رسید عملیات در شلمچه قطعی است و تنها مشکلات مربوط به روشنایی در شب، مانور، مهندسی، عقبه‌ها و توپخانه بود که پیش‌بینی زمان اجرای عملیات را دشوار می‌ساخت. بحث‌های بعدی جلسه به جز اندکی که به عملیات کربلای۴ اختصاص یافت، درباره عملیات آینده در شملچه بود. 👈 بیان این جملات ازسوی محسن رضایی که گفت در شلمچه هم عقبه‌های یگان‌ها پای کار است و هم ازنظر زمانی زودترین جایی که می‌توانیم عمل کنیم شلمچه است، نشان می‌داد که ذهن فرماندهی نیز نسبت به عملیات در منطقه، شلمچه از سایر مناطق است. به همین دلیل آقای هاشمی رفسنجانی نیز زمان یک هفته آینده را برای عملیات در شلمچه پیشنهاد داد و گفت: 👈من یک هفته می‌گویم. یعنی با سیاست گذشته‌ای که در جبهه بود مخالف هستم. یعنی اگر آقایان قبول دارند فرماندهی را ... البته این‌طور نیست بگویم امام گفته‌اند یک هفته، ولی امام با مخالف است. یعنی امام تأخیر را می‌دانند. شما یادتان است، خودتان آنجا بودید، امام به شما گفتند که ولو شده هر روز ایذایی بکنید، نگفتند؟ کدام سیاست اجرا شد؟ 🔹برادر محسن رضایی در پاسخ به چرایی اجرا نشدن این سیاست گفت: این به‌خاطر این است که ما لقمه بزرگ می‌گیریم. آقای هاشمی رفسنجانی: این درست نیست. 🔹آقای محسن رضایی: این را شما تعیین کنید. آقای هاشمی رفسنجانی: من الان دارم تعیین می‌کنم. ♦️درمجموع با فراز و نشیب‌هایی که بحث پیدا کرد، نهایتاً مقرر شد، عملیات در محور تا یک هفته دیگر به نتیجه برسد. ♦️غلامپور درحالی‌که به نظر می‌رسید تا حدودی نسبت به روند مباحث راضی است از جلسه بیرون آمد، اما رضایی مجدداً او را به جلسه‌ای که پس از جلسه با آقای هاشمی درباره عملیات در شلمچه تشکیل شد فراخواند. این جلسه در ساعت ۲۱ روز ۶۵/۱۰/۱۱ تشکیل شد. با تعیین یک فرصت برای کسب آمادگی، لازم بود روند اقدامات و فعالیت‌ها شتاب بیشتری بگیرد. در این جلسه که فرماندهان سازمان رزم حضور داشتند سازمان هر قرارگاه به شرح زیر معین شد: ♦️قرارگاه کربلا با یگان‌های لشکر ۲۵ کربلا، لشکر ۴۱ ثارالله، لشکر ۱۹فجر، لشکر ۱۰ سیدالشهدا، لشکر31 عاشورا، لشکر 33 المهدی، تیپ ۱۸ الغدیر و تیپ ۴۸ فتح، ♦️قرارگاه قدس با یگان‌های لشکر۷ ولی‌عصر، لشکر ۸ نجف، لشکر ۱۴ امام حسین، لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله، لشکر ۳۲ انصار و تیپ ۴۴ قمربنی‌هاشم و ♦️قرارگاه نجف با یگان‌های لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب، لشکر 5 نصر، لشکر ۲۱ امام رضا، لشکر ۱۵۵ویژه شهدا، لشکر ۱۰۵ قدس، تیپ۵۷ ابوالفضل، تیپ ۲۹ نبی‌اکرم و تیپ ۱۲ قائم.      @seYed_Ekhlas🇮🇷👇
نبرد نوک از سخت ترین نبردها بود! دی‌ماه ۱۳۶۵ ؛ شرق بصره کانال رزمندگان دفاع مقدس جاماندگان @seYed_Ekhlas🇮🇷        ‌‌‍‌‎‌
💢طنازی که طنز تلخش بمدت سه سال است گریبان کشور اکراین گرفته ♦️زلنسکی ریاست ومدیرت یک کشور آنهم بزرگترین کشور اروپایی را با صحنه تأتر یا جلوی دوربین اشتباه گرفت این تنها اشتباه ایشان نبود ♦️بزرگترین اشتباهش اعتماد به غرب ودر راس آن آمریکا بود بطوری که امروز بعد از پیروزی ترامپ کاملا مشخص است که دیگر اکراین را حمایت نخواهد کرد ♦️ایلان ماسک یکی از حامیان ترامپ ومشاوران ترامپ بشمار میرود در واکنش به اظهارات زلنسکی که گفته است اکراین کشور مستقل است !! گفته این حد طنز زلنسکی شگفت آوراست !! مقام معظم رهبری 🖌سیّد اخلاص موسوی @seYed_Ekhlas🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 🔹رهبر انقلاب: آن متوهم خیال‌باف اعلام کرد که ایران ضعیف شده! ♦️آینده نشان خواهد داد چه کسی ضعیف شده. هم به خیال اینکه ایران ضعیف شده، حمله را شروع کرد. نیز به تصور ضعف ایران، آن کمک‌های آنچنانی را به رژیم صدام انجام داد. 👈آنها و ده‌ها دیگر به واصل شدند و رژیم اسلامی روزبه‌روز پیدا کرد. من به شما عرض می‌کنم این تجربه این بار هم به فضل الهی تکرار خواهد شد. @seYed_Ekhlas🇮🇷
💢ای یهودگلکسی غنیمت جنگی است ولی خدمه جزء اسرا بوده با هماهنگی برادرانمان در حماس آزادش کردیم ! ♦️انصارالله یمن اعلام کرد به دستور رهبر این جنبش خدمهٔ کشتیِ گلکسی لیدر که چند ماه قبل در دریای سرخ به غنیمت گرفته شده، با هماهنگی با حماس و میانجی‌گریِ عمان آزاد شدند. ما از جان ومال آماده دفاع از مردم غزه وحماس هستیم ما را که می شناسید! @seYed_Ekhlas🇮🇷
!!! 💢تکفیری ها شمشیراسلام آمریکایی است تیزشده برای گردن زدن امت اسلام ! ♦️تکفیری؛ شیعه وسنی ندارد! شعیه هم می تواند تکفیری باشد همانگونه درسوریه به مردم گفتنداسرائیل وآمریکا با (اسد)کاردارد نه با مردم سو ریه ودین مذهب، وبا این کاری کردند که سوریه سلاح مقاومت را زمین گذاشت و ودرحالی که مردم ، گول تزوریر را خورده و از سقوط دولت شان شادی می کردند ♦️اسرائیل وآمریکا سوریه را تبدیل به ویرانه کردند! حال سوریهِ اشغال شده و ویران ماندو ملت حیران وآواره ♦️امروز عده ای در ایران میگویند آمریکا با نماز ما دین ما کاری ندارد ! با جمهوری اسلامی کار دارد ! کاری با آمریکا واسرائیل نداریم و وظیفه ما دفاع ازملت وحتی کشور هم نسیت ما بایدمثل قالی (فرش) باشیم در خانه بمانیم وذکر بگوییم ودعا کنیم ! ♦️دقیقا همان شمشیر تیز شده ی اسلام آمریکایی است که این بار در ایران به دست این جماعت مدعی مهدویت(حجتیه) است که بنوعی نظام مقدس را تکفیرمی کنند 👈بدانید که اگر روزی جمهوری اسلامی نباشد ونیروهای نظامی جانفدا نباشند 👈حجره ای برای ذکر هم نخواهید داشت چه رسد به قالی کف حجره! 🔹امن ترین خیمه خیمه ی ولایت است 🖌سیّداخلاص موسوی @seYed_Ekhlas🇮🇷
🔻  خاطرات اسیر عراقی               دکتر مجتبی الحسینی        ‌‌‍‌‎ ♦️دستور عزیمت هنگ به طرف خط مقدم مقابل پل سنگی سابله صادر شد و فرمانده هنگ از من خواست همراه برخی از یگانهای پشتیبانی در آن منطقه باقی بمانم. فاصله بین خط مقدم و محل ما حدود کیلومتر بود. محل استقرار ما که در غرب خاکریز مشرف بر هور قرار گرفته بود محلی بسیار امن بود. نه ایرانیها از آن اطلاع داشتند و نه برد توپخانه شان به آنجا می‌رسید. ♦️واحد سیار پزشکی خودروهای حامل مهمات و آشپزخانه افسران همگی در خودروهای مستقر در سواحل هور واقع شده بود. نفرات هنگ شبانه برای گرفتن مواضع دفاعی به راه می افتادند و سعی می‌کردند یک خاکریز به عنوان خط دفاعی احداث کنند، ♦️ ولی گلوله باران شدید و بی وقفه مانع از احداث این خاکریز می‌شد. به طوری که یک بار دونفر از رانندگان بولدوزرها هنگام ساختن خط دفاعی مجروح شدند. در یکی از خطوط مقدم این جبهه، فاصله بین نیروهای ما و نیروهای ایرانی متر بود. به همین خاطر نیروهای ما به راحتی سرو صدای ایرانی‌ها را می شنیدند. دیگر این که هر گونه تحرک و یا رفت و آمد، به هنگام روز دشوار بود. 👈 جالب این که برخی از افراد نماز خوان هنگ ما با صدای ایرانی که به طور واضح و بدون بلندگو مقابل هنگ ما اذان می‌گفت . موقعیت صحرایی نیروهای ما بسیار خطیر و حساس بود. به طوری که نیروهای لشکر ۵ در مثلث قرار گرفته بودند. دو ضلع آن را نیروهای ایرانی و هور و قاعده مثلث را رود نیسان تشکیل می‌داد. بنابراین با هر اقدام ساده ای از سوی 👈نیروهای ایرانی در محاصره کامل قرار می گرفتند. گذشته از آن نزدیکی خطوط مقدم و کثرت آسیب دیدگی نیروهای ما، آنها را در موقعیتی بسیار آسیب پذیر قرار داده بود. به علت نزدیکی به جبهه مجبور بودیم در زندگی کنیم. شام را اول غروب می‌خوردیم و برای خوابیدن به داخل آمبولانس‌ها پناه می بردیم. هنگام روز اوقاتمان را در میان ساقه های خشک و نیزارها سپری می کردیم. خاطرم هست که هر شب روباه‌های گرسنه برای یافتن غذا، ما را احاطه می کردند. به همین خاطر معمولاً هنگام خوردن غذا، از هر سو تفنگ‌هایمان را بغل می‌کردیم.. ده روز بدین منوال گذشت تا این که بهیاران به من پیشنهاد کردند سنگری بسازیم، چون از خوابیدن در داخل آمبولانس‌ها خسته شده بودند. با پیشنهاد آنها موافقت کردم. کار ساختن سنگر از نخستین ساعات بامداد شروع و حوالی ظهر خاتمه یافت. خوشحال شدم و وسایلم را داخل سنگر قرار دادم ؛ به این امید که بتوانم اندکی چشم بر هم بگذارم. ♦️بعد از ظهر همان روز یکی از سربازان سر رسید و دستور حرکت و ترک محل را به ما ابلاغ نمود، مجدداً سنگر را خراب کردیم و چوبها و حلبی‌های فلزی را بیرون کشیدیم و بار سفر را بستیم. ساعتی بعد همان سرباز مجدداً وارد شد و دستور حرک و اقامت در آنجا را به اطلاع ما رسانید. کلافه شده بودیم. آن شب را در داخل آمبولانس به صبح رساندیم. روز بعد بهیاران سنگر بزرگی برای خودشان ساختند. آنها از صبح دست به کار شدند و ساعت یک بعد از ظهر به کار خود خاتمه دادند. ♦️تصور می‌کنم آن روز بیست ویکمین روز دسامبر ۱۹۸۱ /۳۰ آذر ۱۳۶۰ بود. بعد از ظهر عده ای از سربازان برای تفریح و وقت گذرانی به طرف گروه بی شماری از مرغابی‌های پرنده تیراندازی کردند. این قضیه در نظر ساده و گذرا بود اما نیم ساعت بعد ♦️فرمانده تیپ با حالتی عصبانی و برافروخته نزد ما آمد. من کفش و کلاه خودم را پوشیده و به عنوان ارشد به استقبال او رفتم. به من گفت دکتر تو اینجا مسئول هستی. افراد شما به طرف قرارگاه تیپ ما تیراندازی کردند و یک نفر سرباز مجروح شد. از تو می‌خواهم افرادی را که شلیک کرده اند، معرفی کنی! به او گفتم: «ما مطلقاً تیراندازی نکرده ایم.» گفت: امکان ندارد. من به قرارگاه لشکر می روم. امیدوارم هنگام بازگشت افراد خاطی را ببینم که دست بسته به قرارگاه تیپ اعزام شده اند. ♦️البته عده ای از سربازان ما تیراندازی کرده بودند، ولی فاصله آنها تا قرارگاه تیپ بسیار زیاد بود. فهمیدم که سربازان واحد مخابرات، پشت سر ما بدگویی کرده اند. تصمیم گرفتم آن سربازان بی گناه را معرفی نکنم. نیم ساعت بعد سوار بر یک جیپ ارتشی به قرارگاه تیپ رفتم تا فرمانده هنگ را از واقعیت امر آگاه سازم. زمانی که به آنجا رسیدم، دیدم تمامی فرماندهان هنگ در قرارگاه اجتماع کرده اند. ♦️قضیه را برای او شرح دادم. فرمانده گفت: «فکرش را نکن! من این مشکل را با فرمانده تیپ حل می‌کنم.» ده دقیقه بعد فرمانده تیپ با چهره ای متبسم آمد و گفت: «آیا سربازان گناهکار را آوردی؟ گفتم: «نه؟» خندید و گفت: من آنها را بخشیدم. ولی فکر می کنم ایرانی در بین هنگ شما هست یا اینکه دلشان با ایران است حقیقتاً ته دلم لرزید        ‌‌‍@seYed_Ekhlas🇮🇷          
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹گفت؛«من زشتم! اگه شهید بشم هیچ‌کس برام کاری نمی‌کنه! تو یه پوستر برام بزن معروف بشم وخندید... شهیدهادی ذوالفقاری @seYed_Ekhlas🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌