سلامی به گرمیِ آفتاب زمستانی⛄️🌨🌤☀️
امروز برای شما مطالب #انگیزشی و#انرژی_مثبت داریم، امروز دلتون بما بسپارید و #آرامش واقعی رو اینجا پیدا کنید... چرا اینجا، این همون چیزیه که دلیلشو خودتون باید پی ببرید 🤔🙂😌
عکس نوشته های #انرژی_مثبت بخونید و لذت ببرید و عمل کنید و احساس خوشبختی کنید🌸🦋🌈
http://eitaa.com/sebghah
#داستان_پندآموز
✴️ استخدام. با. مدرک. یا با عمل
*من و بابام*
✔️برای جوانان و نوجوانان بفرستید.
هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم ، میگفت:
چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی ؟
آب چکه میکرد ، میگفت: اسراف حرامه !
اطاقم که بهم ریخته بود میگفت : تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه ...
حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد
تا اینکه روز خوشی فرارسید ؛ چون می بایست در یک شرکت بزرگ ساختمانی انبوه ساز
برای کار مصاحبه بدم
با خود گفتم اگر قبول شدم ، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو ، ترک میکنم.
🔻صبح زود حمام کردم ، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول داد و با لبخند گفت: فرزندم !
۱- مُرَتب و منظم باش؛
۲ - همیشه خیرخواه دیگران باش
۳- مثبت اندیش باش؛
۴- خودت رو باور داشته باش؛
🔻تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه!
با سرعت به شرکت رویایی ام رفتم ، به در شرکت رسیدم ، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود ، فقط چند تابلو راهنما بود!
به محض ورود ، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته ، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغاش رو ریختم تو سطل زباله ...
اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده ، یاد پند پدرم افتادم که میگفت: خیرخواه باش ؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته!
از کنار باغچه رد میشدم ، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو ، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه ؛ لذا شیر آب رو هم بستم ...
🔻پله ها را بالا میرفتم ، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه ، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد ، لذا اونارو خاموش کردم👌🏻
🔻به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه
چهره و لباسشون رو که دیدم ، احساس خجالت کردم ؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن!
عجیب بود ؛ هر کسی که میرفت تو اتاق مصاحبه ، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون!
با خودم گفتم : اینا با این دَک و پوزشون رد شدن ، مگر ممکنه من قبول بشم؟عُمرا !!!
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن!
باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش ، نشستم و منتظر نوبتم شدم
*اون روز حرفای بابام بهم انرژی میداد*
🔻توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن.
وارد اتاق مصاحبه شدم ، دیدم ۳ نفر نشستن و به من نگاه میکنند
یکیشون گفت : کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟
لحظه ای فکر کردم ، داره مسخره ام میکنه !
🔻یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش!
🔻پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام
🔻یکی از اونا گفت : شما پذیرفته شدی !!!
با تعجب گفتم : هنوز که سوالی نپرسیدین؟!
گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید ، گزینش ما عملی بود.
🔻با دوربین مداربسته دیدیم ، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا ، نقصها رو اصلاح کنی ...
در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد ، کار ، مصاحبه ، شغل و ...
هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم ، کسی که ظاهرش سختگیر ، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری ...
👌🏻عزیز ! در ماوراء نصایح و توبیخهای پدرانه ، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهی فهمید ..
.
☝️اما شاید دیگر او کنارت نباشد ...
@sebghah🌈🌺
گفتن این ذکر 👆👆👆👆
هرروز100بار ذکر بالا دوری از آتش جهنم
👇👇👇با ما همراه باشید و دوستان خود را به اینجا دعوت کنید آن شالله با مطالب مفید قدر دان همراهی شما باشیم😊
@sebghah
هدایت شده از رنگــ خُدایی✔
🔆آیا میدانید که ⬅️ تعداد 5098 محل وقف در قرآن وجود دارد.⁉️
🔆آیا میدانید که⬅️ تعداد کلمات سوره تکویر برابر با تعداد سورههای قرآن است.⁉️
🔆آیا میدانید که ⬅️ حضرت ادریس (ع) اولین شخصی بود که لباس دوخت و خط نوشت.⁉️
🔆آیا میدانید که ⬅️ به حیوانی که از طرف خدا وحی شد، زنبور بود. (آیه 68 سوره نحل)⁉️
🔆آیا میدانید که⬅️ رودکی،. ناصر خسرو وحافظ شاعرانی بودند که درنوجوانی حافظ کل قرآن بودند⁉️
🔆آیا میدانید که⬅️ استاد خلیل الحصری اولین کسی بود که قرآن رو به روش ترتیل تلاوت کرد⁉️
📖 🌷🌷🌷🌷🌷📖🌷🌷🌷🌷🌷📖
@sebghah
@sebghah
@sebghah
📖🌷🌷🌷🌷🌷🌷📖🌷🌷🌷🌷📖
هدایت شده از رنگــ خُدایی✔
زندگی آرام است
مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است
مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایـیـست
مثل رویای یک کودک ناز
زندگی زیباست
مثل زیبایی یک غنچه ی ناز
زندگی تک تک این ساعتهاست
زندگی چرخش این عقربه هاست
زندگی راز دل مادر من
زندگی پینه ی دست پدر است
زندگی مثل زمان در گذر است
زندگی آب روانی است روان میگذرد
آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد
@sebghah