امروز هم با همه سختیاش خوب بود خدایا شکرت

متاسفانه فکر کنم تنها عکسیه که امروز خودمون گرفتیم بقیش رو سپردیم به آقایون عکاس رویداد

ولی من و فاطمه به هم که میفتیم دیگه متوقف نمیشیم😂 امروز هم کلللی حرف زدیم و خب به من که خیلی خوش گذشت

شب بخیر

با اینکه خیلی خستم ولی خوابم نمیاد

ولی خیلی جالبه ها من دقیقا امروز همونجایی بودم که دوتا از ادمین های دیگه بودن و حتی ممکنه دیده باشمشون یا از کنارشون رد شده باشم البته این مثاله میخوام بگم دنیا خیلی کوچیکه خیلی زیاد

البته که حیف که اونا منو نمیشناسن و من کلا آدم جالبی نیستم برای دوست شدن وگرنه قرار میذاشتیم و دوست میشدیم

صبح امروز با دعوای شدییید دوتا خانوم تو مترو شروع شد طوری که فیزیکی همدیگه رو می‌زدند! البته نه! از قبلش که به شددددتتتت خوابم میومد و به زور راه میرفتم شروع شد ولی بعدش آخرین جلسه آموزش بزرگسالان بود،استاد واقعا لطف کردند و کلللل مباحث ۱۵ تا پاور رو تو چندتا سوال خلاصه کردند که ما راحت باشیم استاد نصراللهی کلا اینطوری ان 🥲🫀 بعدش هم آخرین جلسه مدیریت کسب و کار بود،درسی که خیلی احساسات متناقض نسبت بهش داشتم تو این ترم ولی امروز دوستش داشتم و یکم ناراحت شدم که تموم شد عکس و فیلم یادگاری هم گرفتیم،گرچه فکر نمی‌کنم آخرین ترمی باشه که استاد مشایخی رو میبینیم...

بعدش بازدید از یه شرکت رو داشتیم با استاد حسنی میتونم بگم که از بهترین تجارب این ترم بود و واقعا فوق العاده بود کل مدت اینطوری بودم که WOW ما چقدر پیشرفته ایم تو مدیریت دانش خلاصه روز خوبی بود یکم دلگیره که آخرین روزهای ترم ۳ رو داریم میگذرونیم مخصوصا که اولین ورودی های رشته ما دارن فارغ التحصیل میشن و ما احتمالا دیگه عالمه و زهرا و... رو نمی‌بینیم و قراره دلمون کلی تنگ بشه برای کسایی که همیار ما بودن و قوت قلبمون بودن تو انجمن علمی💔

...

عکسای بیریخت از این روزها