eitaa logo
دو بیتی ناب ۳۱۵
156 دنبال‌کننده
107 عکس
87 ویدیو
1 فایل
حسینم در اوج بی سوادی ام استاد می شوم وقتی که می شود همه ی دانشم حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌹 نشود فاشِ کسے آنچہ میان من و توسٺ تا اشاراٺ نظر نامہ‌رسان من و توسٺ گوش ڪن با لب خاموش سخن مےگویم پاسخم گو بہ نگاهے ڪه زبان من و توسٺ 💚 #١٢٨ـ @sed_ali_315
بین خوبانت به من هم روزیِ اشکی بده می‌شـــوم بی‌اشک رسوا، آبرویم را مبر دارد آقا آبـــرویــم مــی‌رود کاری بکــن جان زهـــرا، جان آقا، آبرویـــم را مبــر @sed_ali_315
چه انتظار عجیبی! تو بین منتظران هم ،عزیز من چه غریبی! عجیبتر که چه آسان، نبودنت شده عادت! چه کودکانه سپردم دل به قصه قسمت! چه بی خیال نشستیم، نه کوششی ،نه وفایی ، فقط نشسته و گفتیم: "" خدا کند که بیایی!" @sed_ali_315
♥️🌱 این گل که شکفته ، عطر جنت دارد انــدازۀ  فـردوس طراوت دارد از یمـن شکفتـن علـی اکبـر ارباب به خانه اش ضیافت دارد @sed_ali_315
دشت و شب و طفل نا بلد، واویلا گر زجر حرامی برسد ، واویلا از صاحب روضه معذرت میخواهم پهلوی و لگد ، واویلا @sed_ali_315
سلام‌علیکم خدمت همه ای دوستان بنده به علت بیماری و مشکلاتی که دارم نمی توانم ادامه بدم نوشتن اشعار و داشتن کانال رو به همین خاطر تا امشب اکانتم رو حذف میکنم دوستان حلال کن خیلی این مدت اذیت کردم و‌مزاحم وقت های گران بها تون شدم التماس دعا سید علی @sed_ali_315
امام زمان(عج) - ولادت اســـیرِ خار ولی مثلِ گُل معطَّر بود گلی که تشنه ی پیوند با صِنوبر بود حکیمه ای که به فردا شدن می اندیشید ملیکه ای‌ که معـــمّایِ قصرِ قیصـــر بود کنیز نه ... بنویســـید ماه بانویی اســــیرِ جاذبه ی آفتابِ دیگر بود به شب نشینیِ ‌‌خورشیدِ سامرا می رفت به سویِ آنچه که در طالِع اش مقدَّر بود بهشت فرشِ قدم ‌هایِ ساده اش‌ میشد بهشــــت‌ با خبــــر از احترامِ ‌‌مادر بود و ناگهان خبری سبز مثلِ گُل رویید گلی که ناب تریــن یادگارِ کوثر بود رسید‌ مژده که ایّامِ غم نخواهد ماند در آن‌ سیاهیِ شب آسِمان منوّر بود ســتاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد انیس و مونسِ شب هایِ تارِ نرجس شد به نام‌ دلبرِ خوش قد و قامتِ نرجس ردیــــف شد غزلی با قیامتِ نرجس که سر به زیر ولی سَربلند می آید اسارت است شروعِ اصالتِ نرجس چقدر رفته به زهرا شباهتِ زینب چقدر رفته به زینب شهامتِ نرجس عزیزِ حضرتِ‌ مولاست مهدیِ موعود کنیزِ حضرتِ زهراست حضرتِ نرجس حسن ‌شبیه حسن بوده است امّا نه جفایِ جعده کجا و نجابتِ نرجس ؟ به جای اشک دو رکعت نمازِ باران خواند جوانه زد گلِ نرگــــس به حرمتِ نرجس بهارِ منتظران بی خبر رسید از راه شــبیهِ معجزه ای با کرامتِ نرجس ستاره ای بدرخشید و ماهِ‌ مجلس شد به غمزه مسئله آموزِ صد مدرِّس شد پیاده آمده تا تــک ســوارِ ما باشد قرار شد گلِ نرگس قرارِ ما باشد امامِ صُلح غزل پوش می رسد از راه که ‌مـهربانی او ذوالفقــــارِ ما باشد سپاهِ گیسوی او تا رها شود در باد مسیح شانه به شانه کنـــارِ ما باشد به قلبِ آینه ای کــــاش آه ننشیند مباد زخمیِ گرد و غبــــارِ ما باشد عَجَم قبیله ی نام ‌آشنایِ عشقِ علیست طلایِ حضرتِ سلمان عیــــارِ ما باشد خدا‌ کند که شــــکوفایی گُل نرگس طلوعِ تازه ای از روزگــــارِ ما باشد خدا کند که بمیریــــم انتظارش را و این ‌نوشته ی سنگِ مزارِ ما باشد ‌: ستاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد دل رمیده ی ما را انیس و مونِس شد @sed_ali_315
سلیمان گر شوم برتو غلام حلقہ برگوشم بهشتـا ناز کمتر کن کہ من شیداےِ شش گوشم ...💔 @sed_ali_315
کاش ارباب ببخشد کم اگر ناله زدیم چه کند نوکر اگر وقت بکاء جان ندهد آخرین روضه که رفتیم کجا بود رفیق!؟ نکند مرگ به ما فرصت جبران ندهد... @sed_ali_315
در نوکری حس امیری می کنم من الطاف بی اندازه ات را دوست دارم با هر تپش قلبم گرفته دم رضا جان نام بلند آوازه ات را دوست دارم... @Sed_ali_315
😭 غرورِ کودکیَم را به خنده پا نزدید سرش شکست بزرگِ قبیله را نزنید هزار و نهصد و پنجاه زخم خورده تنش بزور بر تنِ صد پاره نیزه جا نزنید @sed_ali_315
لب‌های خشکِ چوب ، به حالِ لبت حسین هنگام خواندنِ تو به بزمِ شراب سوخت مُردم پس از غمِ تو ولی بیشتر دلم وقتی که شد محاسنت از خون خضاب سوخت @sed_ali_315
(س) ❤️❤️ "سامان ندارم به خدا بعد رقیه چون گشته دلم شیدای رقیه از گفتن لطفش عاجز است این دل انقدر که کرده دل ما را پاک رقیه هر که، که باشم به خدا ندارم پناهی جز تو ای دلبر ارباب رقیه خسته ام اما ندارم غمی چون تو خودت گفتی مراخادم رقیه" @sed_ali_315
درحسرٺِ این لحظہ خرابم ڪه در تو اردوے بزنیم در قلبِ مطمئن باش یڪ روز باشڪوهےبزنیم .. @sed_ali_315
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم من به ستــاری تو سخت جسارت کردم هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی بی حیاتــر شده با نفــس رفاقت کردم @sed_ali_315
.. دل من لک زده تا کنج گریه کنم دو قدم شعر بخوانم، دو قدم گریه کنم بروم سمت ضریحی که قرارم انجاست برسم پیش نگارم برسم کنم ..😭 #١٢٨ـ @sed_ali_315
آن کسی که همه جا رفته و طردش کردند تا تعارف بزنی اَش که بیا ، می آید به من و کاسه ی خالیم ، تمنا کردن به تو و دستِ کریم تو سخا می آید... @sed_ali_315
💔 وقت افطار که در اُوجِ عطش بی‌حالم صحنه‌ای در نَظرم می‌رسد و می‌نالم ظهر گرما وُ بیابان وُ تنِ غرقِ به خون یادِ خشکیِ لبِ مردِ تهِ گودالم...😭 @sed_ali_315
💚 با لطف دوست نوکریِ من ردیف شد یک یا رقیه گفتم و طبعم لطیف شد با اینکه عار بود گدای دری شدن هرکس گدای رقیه شد شریف شد @sed_ali_315
نه، که گفته که تو جا در دل دنیا داری تو سر دوش فقط جا داری شور ذکر تو که شیرین شده از این جهت است که به نامت نمک داری @sed_ali_315
🌹 🌹 نشود فاشِ کسے آنچہ میان من و توسٺ تا اشاراٺ نظر نامہ‌رسان من و توسٺ گوش ڪن با لب خاموش سخن مےگویم پاسخم گو بہ نگاهے ڪه زبان من و توسٺ 💚 #١٢٨ـ @sed_ali_315
سرِ اربابِ جهان ، رفته به بالایِ سَنان بدنش رویِ زمین ، مانده به گودال عیان از کرب وبلا رفت ، دلش جا مانده "شبِ جمعه" است خودت را برسان مادرجان 💔 @sed_Ali_315
...😞😭 یک عُمر دویدیم به دنبال نشانت بودیم در این فاصله در خط امانت قامت ز غم هجر تو ای یار کمان شد مُردیم و ندیدیم دو ابروی کمانت جاری شده خون جگر از دیدۀ عشاق با یاد غریبی تو و اشک روانت پیداست نماندست دگر تاب و تحمل از غصۀ نادیدن رخسار نهانت @sed_ali_315
گنجینه ی عشق است دلِ خونِ رقیه عالم به فدای دلِ محزونِ رقیه آنقدر که در طالعِ او اشکِ غم افتاد شد وردِ لبِ ما اَنا کلب رقیه! @sed_ali_315
تقصیر سنگ هاست پَرت گُر گرفته است از سوزِ تشنگی جگرت گُر گرفته است یک دشتِ لاله در نظرت گُر گرفته باز انگار خانه‌ی پدرت گُر گرفته باز...😭😭 نیزه شکسته‌ها به تنت گیر داده‌اند حتی به کهنه پیرهنت گیر داده‌اند کیسه برای اُجرت قتل تو دوختند باور کنم !؟ تو را به سه مَن جو فروختند😭😭😭 @sed_Ali_315