صدای قرآن
عصر عاشورا
ضحاک بن عبدالله به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین (ع) ملاقات کردند. امام حسین (ع) آن دو نفر را به یاری خود خواند، وقتی آنان عذر خواستند امام (ع) علت عدم همراهیشان را جویا شد.
مالک بن نضر گفت: من بدهی و نانخور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من هم فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی -در کنارت- نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم.» امام (ع) پذیرفت.
او در روز عاشورا، دلیری به خرج داد و امام بارها او را تشویق و دعا فرمود. چون جمله یاران امام حسین (ع) - جز سوید بن عمر و بشیر بن عمرو - به شهادت رسیدند، او نزد حضرت آمد و شرط پیشین خود را یادآور شد و از ایشان اجازه بازگشت خواست، امام هم آزادش گذاشت.
داستان فرار ضحاک از این قرار است که ابن عبدالله به خدمت حضرت رسید وعرض كرد: "یابن رسول اللّه (ص )! می دانی كه بین من وشما شرطی بود وآن اینكه از شمادفاع كنم مادام كه یـارانـی داشته باشی وچون بی یاور شدی وماندن من برای شمافایده ای نداشته باشد, در رفتن از میدان جنگ آزاد باشم." امام (ع) فرمود: درسـت مـی گـویـی اما چگونه می توانی خودرا از اینجا نجات بدهی، اگرمی توانی برو كه از طرف من آزاد هستی.
ضـحـاك بن عبداللّه به طرف اسبش رفت وچون عمر بن سعد اسبان را پی می كرد وی اسب خـودرا در وسـط خیمهها بسته بود وپیاده جنگ میكرد كه دو نفررا كشت ودست دیگری را قطع كرد. آن روز حضرت چندین بار فرمود: "دستت شل مباد! خداوند متعال از اهل بیت پیامبر(ص ) جزای خیر یه تو عنایت كند". ضحاک بن عبدالله میگـویـد: "سوار بر اسب شدم وحركت كردم. ناچار لشكریان دشمن به من راه دادند تا از صف آنان بـیرون آمدم اما پانزده نفر مرا تعقیب كردند تا در قریه "شفیه" نزدیك فرات مرا یافتند. كثیر بن عبداللّه وایوب بن مشرح مرا شناختند وگفتند این شخص پسر عموی ماست , لذا خداوند مرا از دست آنان نجات داد."
نکته جالب در مورد ضحاک این است که اگرچه درلحظه آخر از صحنه کربلا گریخت و از سعادت شهادت همراه امام(ع) محروم ماند اما پس از فرار به یکی از راویان مشهور کربلا تبدیل شد. در واقع، ضحاک از محدثین و گزارشگران واقعه کربلا در کوفه است.
منبع: البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۳، ص۱۹۷؛ الطبری، پیشین، ص۳۰۵۰- ۳۰۵۱؛ ابن اثیر، پیشین، ج۴، ص۷۳.
@sedaye_quran
امیرالمؤمنین عليه السلام:
جَميلُ القَولِ دَليلُ وُفورِ العَقلِ
سخن زيبا، نشانه فراوانی عقل است. [غررالحكم حدیث 4776]
@sedaye_quran
مولای من؛
بر من سخت است
که مردم را میبینم
ولی تو دیده نمیشوی #دعای_ندبه
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
امیرالمؤمنین عليه السلام:
إنَّ المَغبونَ مَن غَبَنَ عُمرَهُ، و إنَّ المَغبوطَ مَن أنفَذَ عُمرَهُ في طاعَةِ رَبِّهِ
بازنده كسى است كه عمر خود را ببازد و خوشبخت كسى است كه عمرش را در طاعت پروردگارش گذراند. [غررالحكم حدیث3502]
@sedaye_quran
ابتهال زیبای نبینا از استاد سید محمد نقشبندی به مناسبت سالروز ولادت حضرت رسول اکرم (ص) تقدیم حضورتان میگردد.
@sedaye_quran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت تحقیق
با نوای زیبای استاد عبدالباسط
سوره 🌸🌼 محمد 🌼🌸
عیدتان مبارک
@telavatofficial
پیامبر اسلام(ص) فرمود :
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.
کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹
@sedaye_quran
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ «حشر۲۲»
او خدايى است كه معبودى جز او نيست، به غيب و شهود آگاه است. او مهربان و بخشنده است.
@sedaye_quran
صدای قرآن
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
◾️نکته ها
در روايات، براى تلاوت آيات آخر سوره حشر، سفارش بسيار شده و بركات گوناگونى براى آن بيان گرديده كه از جمله آن، بخشيده شدن گناهان و رسيدن به مرز مقام شهيد است.
◽️احتمال مىرود كه انسان در ميان اسمايى كه در اين آيات (22- 24) آمده است، به اسم اعظم دست پيدا كند، زيرا در اين آيات، حدود پانزده و يا با عنايتى، هجده صفت از صفات الهى آمده است كه هر كدام نشانگر كمالات بى انتهاى اوست.
◽️معبود واقعى، وجودى است كه علم و رحمت و قداست و عزّت و قدرت و عظمت و احاطه كامل را داشته باشد و چون اين صفات مخصوص خداوند است، پس معبودى جز او نيست.
◽️در قرآن هر كجا غيب و شهود كنار هم آمده، ابتدا غيب آمده و سپس شهود و اين اشاره است يا به اهميّت آن يا به كثرت موارد آن.
امام صادق عليه السلام فرمود: «الغيب ما لم يكن و الشهادة ما قد كان» «1» غيب آن است كه واقع نشده و شهود آن است كه وجود يافته است.
◾️پیام ها
1- يكتايى و يگانگى، اولين و مهمترين اصل در صفات الهى است. «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
«1». تفسير راهنما؛ معانى الاخبار، ص 146.جلد 9 - صفحه 564
2- او كه همه به دنبال اويند، خداست. «هُوَ اللَّهُ»
3- علم خداوند به غيب و شهود يكسان است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
4- با اينكه خداوند همه چيز را مىداند، «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» ولى با رحمت با بندگان برخورد مىكند. اگر علم او بيمآور است، رحمت او اميدبخش است و در تربيت، انسان بايد بين بيم و اميد باشد. «الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ»
5- هر موجودى جز خداى يكتا، فاقد علم و رحمت گسترده است. هُوَ ... عالِمُ الْغَيْبِ ... هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
#تامل
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
لَا تَخَافَاإِنَّنِي مَعَكُمَا
نترسید! من با شما هستم
سوره طه آیه ۴۶
@sedaye_quran