✍ محمد حق شناس:
استقلال بانک مرکزی، بازی جدید #نئولیبرال ها برای محفلی کردن بانک مرکزی!
فقط مانده بانک مرکزی هم خصوصی شود که دیگر به هیچ کس و هیچ کجا پاسخگو نباشد.
مردم عزیز؛ با این دست فرمان منتظر شنیدن رقم های بزرگتر برای فسادها در کشور باشید...
💢 با ارسال و انتشار مطالب به سایرین در افزایش آگاهی عمومی کمک کنید👇
@hokmraniirani
♦️انبار ۱۰ میلیارد تومانی تجهیزات قاچاق خودرو کشف شد
فرمانده انتظامی استان اصفهان:
🔹ماموران اداره اطلاعات و عملیات پلیس اصفهان با اشرافیت اطلاعاتی خود از دپوی تعداد زیادی لوازم یدکی و تجهیزات لوکس خودرو در یکی از انبارهای شهر اصفهان مطلع و موضوع را دستور کار خود قرار دادند.
🔹ماموران پس از کسب اطلاعات لازم در هماهنگی های قضائی با حضور متصدی انبار از محل بازدید کردند و در نتیجه تعداد ۵۳ قلم انواع لوازم یدکی و تجهیزات لوکس خودرو قاچاق را کشف و یک نفر در این رابطه را دستگیر کردند.
🔹ارزش تقریبی کالاهای مکشوفه ۱۰۰ میلیارد ریال برآورد شده است؛ در این راستا کالاها به سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی استان تحویل و پرونده آن برای رسیدگی به اداره تعزیرات حکومتی استان ارجاع شد./فارس
کاهش نرخ ارز بازار آزاد ادامهدار است
رئیس کل بانک مرکزی:
🔹در سال گذشته نوسانات شدید نرخ ارز داشتیم اما تلاش شد نرخ ارز را به ثبات برسانیم و مرکز مبادله اکنون بخش عمده نیاز کشور را تامین میکند.
🔹نرخ ارز در بازار غیر رسمی را در محدودهای متوقف کردیم اما در هفتههای اخیر به دلیل مسایل سیاسی نرخ آن افزایش یافت.
🔹با کاهش تنشهای سیاسی نرخ ارز کاهش یافته است و انتظار داریم نرخ ارز کماکان کاهشی باشد.
نرخ رشد نقدینگی را به ۲۵ درصد رسیده و نقدینگی و رشد پایه پولی مهار شده است.
خبرگزاری موج
♦️شناسایی ۷۵ ساختمان بلند ناایمن در استان اصفهان
رئیس اداره نظام مهندسی و مقررات ملی و کنترل ساختمان راه و شهرسازی استان اصفهان:
🔹 ۷۵ ساختمان بلند ناایمن در استان اصفهان شناسایی و حائز اهمیت ارزیابی در برابر حوادث تشخیص داده شدند.
✍️محمدرضا ظفرقندی
دبیرکل جامعه پزشکی
🖊 علائم حیاتی به مرز هشدار رسیدهاند
🔺در مقوله ایران باید اندوهناک و دلسوزانه اعلام کنیم که حال امروز و چشمانداز آینده کشور و مردم خوب نیست، علائم حیاتی به مرز هشدار رسیدهاند. درمانهای علامتی (symptomatic)و تسکینی جوابگو نیست و چارهای جز درمان علتی وetiologic وجود ندارد.
🔺اوضاع اقتصادی، سیاسی داخلی خارجی، امور علمی و دانشگاهی، اوضاع زیست محیطی،شرایط سلامت جسمی و روحی جامعه و مردم و سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به حاکمیت، به شرایط بحرانی و نگرانکنندهای رسیده است. شاخص نارضایتی همگانی و جدایی مردم از حاکمیت و انتخابات سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ و ظهور جنبش زنزندگیآزادی به وضوح مشخص و نمایان شد.
🔺علیرغم تشدید روند ویرانگر خالص سازی در دولت و مجلس که به حذف خودیها هم رسید، در تمام امور و انتخابات مختلف (حتی در انجمنهای علمی و مدنی و صنفی) ناکارآمدی مسئولین و منصوبین و عدم تحقق وعدههای گوناگون انتخاباتی و افزایش روزافزون مشکلات و عدم مشاهده هیچگونه چشم انداز روشن در اراده حاکمیت برای انجام تغییرات اساسی در امور سیاسی و اقتصادی، موجب یاس و ناامیدی مردم و نگرانی دلسوزان و مصلحان برای آینده کشور شده است.
🔺ناکارآمدی و سو مدیریت مسئولین و دخالت نهادهای غیر مرتبط و غیر شفاف و نظامی در امور اقتصادی و گسترش رانت و فساد از یک سو و عدم ارتباط صحیح بینالمللی و بیبهره بودن از سرمایهگذاری خارجی و افزایش هزینههای زندگی در شرایط تحریم اقتصادی طولانی از سوی دیگر اقتصاد کشور را زمینگیر و فرایندهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، عمرانی، علمی و درمانی کشور را به ورطه نزول و سقوط کشیده است.
🔺به اقتضای عناوین حرفهای پزشکی و دانشگاهی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران و به عنوان معلمی که بیش از ۴۵ سال در مدرسه و دانشگاه، تدریس کردهام اعلام میکنم که امروز یکی از بزرگترین دغدغهها و نگرانیهای ما مهاجرت و یا بهتر بگویم فرار نیروی انسانی نخبه در ردههای مختلف، فارغالتحصیلان دانشجویان و اساتید رشتههای مختلف پزشکی و غیر پزشکی به هرکجای دیگر است.
🔺در ارزیابیهای انجام شده اخیر حدود ۸۰ درصد از دانشجویان پزشکی ما به فکر خروج از کشورند. بسیاری از اساتید ارزشمند دانشگاهها کشور را ترک میکنند. امروز رشتههای مهم مثل جراحی قلب، طب اورژانس، بیهوشی و بسیاری از رشتههای پزشکی داوطلب ورود ندارند و کرسیهای دستیاری خالی مانده است.
🔺درخواست گواهی good standing از نظام پزشکی برای خروج از کشور به چند برابر سنوات قبل رسیده است. بدلیل شرایط نامطلوب اقتصادی سهم بهداشت و درمان از GDP به عنوان یک شاهص توسعه که در سالهای گذشته به ۹ درصد رسیده بود امروز به ۴.۵ درصد کاهش یافته و این به معنای کاهش کیفیت درمان، سلامت، تجهیزات پزشکی ضروری(حتی برای اعمال جراحی) و کمبود داروهای مورد نیاز مردم میباشد.
🔺بسیاری از داروهای ضروری از جمله داروهای بیماران سرطانی، یا در دسترس نیست یا باید با هزینههای گزاف از بازار آزاد تهیه شود. استقلال دانشگاهها تحت دستور و شرایط امنیتی به شدت خدشه دار شده است، تا جایی که بعضی از اساتید با سابقه و نامدار بدستور، اخراج یا به اجبار بازنشسته میشوند. رشد علمی کشور که از دولت آقای خاتمی شیب صعودی قابل قبولی یافته بود و تا سال ۲۰۲۱ به عنوان کشور اول منطقه شناخته میشد امروز دچار نزول شده و عقبتر از کشورهای ترکیه و عربستان قرار گرفتهایم.
*گزیدهای از سخنرانی در سیامین مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی. تهران
✍️مهتا بذرافکن
🖊 چرا برای بقای سرزمین مان به افزایش سواد آبی نیازمندیم؟
🔹سواد آبی باید موجب تغییرات در نگرشها و سرانجام منجر به رفتارهای پایدار و مسئولانه شود.افرادی که حوضه های آبریز، سفره های آب و سیستم های تصفیه و توزیع آب انسانی را بشناسند و عملکرد آنها و خودشان و ارتباط با آنها را درک نمایند، بینش شان نسبت به آب متحول خواهد شد.
🔹انتقال دانش و افزایش سواد آبی انسانهایی که بتوانند ارتباط بین مصرف آب و زندگی روزمره شان پایداری سرزمین و همچنین توانایی خود را برای اثر گذاشتن بر این ارتباط را درک کنند بسیار مهم است.
🔹البته باسوادان آب می توانند ردپای آب فردی خود را محاسبه کنند و درک کنند که همه غذاها و محصولات در فرآیند تولید خود به آب نیاز دارند.اما هدف بسیار مهمتر این است که نه تنها مردم باید بفهمند که چقدر آب برای مصرف در دسترس دارند بلکه باید بدانند که داشتن حوضه های آبریز و آبخوانهای سالم به چه معناست.
🔹نحوه نگهداری این حوضه ها و دشتها توسط سیستم های انسانی و طبیعی چگونه است و انتخاب های آنها چه تأثیری بر پایداری منابع آب می گذارد.تصمیمات گاه سودجویانه و گاه اشتباه رهبران سیاسی و اقتصادی چگونه می تواند کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده و سرزمین شان را تخریب نماید. بطور کلی کنشگری برای اصلاح راه حلهای نادرست به سواد آبی نیاز دارد.
🔹در همین روزهای اخیر که صحبت از نقشه راه آب کشور است آیا مردم میدانند همان تفکرات و سیاستگذارانی که تصمیمات و عملکرد آنها باعث مشکلات و چالش های فعلی کشور شده است تدوین گر این نقشه بوده اند؟
🔹تصمیمات و سیاستهایی که با غارت آبهای زیرزمینی و کشاورزی فقرزای فاجعه بارموجب بحرانی شدن بیش از 600 دشت کشور گردیده، تفکری که دریاچه ارومیه را خشکاند، زاینده رود، هورالعظیم، بختگان و دهها تالاب را تخریب و خشک نموده، در حین انجام پروژه ها جنگلها، روستاها و چشمه های محلی و نهرها را نابود کرده است آیا صلاحیت نوشتن نقشه راه آب کشور دارد؟
🔹همه دولتها فهمیده اند که در جهان امروز دیگر علم مهندسی به تنهایی نمی توانند و نباید سکان دار آب که مساله ای به شدت اجتماعی است باشند. اما در کشور ما دیدگاه مهندسی و سازه ای موجود با غروری کاذب و سواد به شدت سطحی اجتماعی و اقتصادی خود را شایسته نظردادن درباره همه ابعاد آب دانسته و علوم دیگر را در سیاستگذاری ها حذف کرده است!!!
🔹بسیار مناسب است که حکمرانان با تواضع علمی به افکار عمومی پاسخ دهند که وضعیت فاجعه بار موجود مدیریت منابع آب کشور نتیجه سیاست گذاری، عملکرد و رویکرد چه کسانی است؟
🔹یک سخن منصوب به اینشتین است که می گوید : ما نمیتوانیم مشکلاتمان را با همان طرز فکری حل کنیم که با آن، مشکلات را بهوجود آوردهایم./زنان و آب یاری
✍️ مجتبی لشکربلوکی
🖊 دیوارهای بیحیا
یکی از آشنایان تعریف میکرد که مدت کوتاهی از سکونتشان در خانهی جدیدشان نگذشته بود که متوجه شدند صدای همسایه مجاور بهآسانی از دیوارها عبور کرده و در خانه آنان به گوش می رسد. همسایه آنان زوج جوانی بودند و خصوصیترین صحبتهای شان نیز بهراحتی قابلشنیدن بود. نه آنکه آن زوج بیپروا بودند، بلکه دیوارهای حائل آنقدر نازک بود که توانی برای مقاومت در برابر صداهای آنان را نداشت. آنان مانده بودند که چه کنند؟ آیا به همسایه تذکر بدهند؟ چه بگویند و اصلا چگونه بگویند؟
همکار دیگری هم قبلاً برایم از چنین مشکلی گفته بود. مساله این همکار هم شنیدن چنین صداهایی بود. نه آنکه همسایهشان آدم بینزاکتی باشد. بسیار هم مبادیآداب بود. اما دیوارها بی حیاء بودند. در نهایت آن همکارم به دلیل داشتن دو نوجوان مجبور شد محل سکونت اش را تغییر دهد.
بهراستی در این مساله، تقصیر از ساکنان کدام طرف دیوارهاست؟ کسی که در خانهاش تمام کارهای معمولی یک زندگی متعارف را انجام می دهد یا همسایگانی که ناخواسته صدای آنان را میشنوند؟ به نظرهیچکدام مقصّر نیستند! (رفرنس: دکتر فردین علیخواه)
در کشوری که امور شخصی و خانوادگی و حریم خصوصی این قدر حرمت دارد چرا دیوارها بی حیا شده اند؟
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
این یکی از مشکلات زندگی ما ایرانی هاست. دیوارهای بی حیا را نمی گویم، «بی حوصلگی ایرانی» در پرداختن به طراحی جزییات عملی را می گویم. بیشتر توضیح می دهم. ارزش ها، انتزاعی و ذهنی هستند، زندگی اما کاملا عینی و تجربی است. مهم این نیست که شما چقدر دم از حریم شخصی، محیط زیست و قانون و توسعه دوچرخه سواری می زنید (بخش انتزاعی-ذهنی). مهم این است که طراحی ها در دنیای واقعی به گونه ای باشد که آن ارزش ها را عملی کند (بخش عینی-تجربی). مثلا ما در صحبت، از حریم خصوصی و امنیت دیجیتال می گوییم، اما پوزها (پذیرنده های فروشگاهی) جایی تعبیه شده است که فروشنده محترم کارت را از ما می گیرد، از ما می پرسد رمز شما چی بود؟ و ما مجبوریم خیلی شیک و مجلسی و سخاوتمندانه رمز کارت را با همه حاضران در فروشگاه به اشتراک بگذاریم. این یعنی ارزش ها و ایده ها، هنوز پای شان در آسمان است و روی زمین نیامده است.
مثلا می گوییم فرهنگ دوچرخه سواری را توسعه دهیم. اما در تجربه عملی وقتی به کشورهایی که دوچرخه سواری را جدی گرفته اند مراجعه میکنیم می بینیم که ده ها تغییر کوچولو داده اند مثلا: در خیابان ها، خط کشی های جدید افزوده اند تا مشخص شود که حریم دوچرخه سواران کجاست؟ بیمه دوچرخه و دوچرخه سواری را فراهم می کنند. قوانین و مقررات را به نفع دوچرخه سواران تغییر می دهند، تابلوهای راهنمایی و رانندگی مرتبط با دوچرخه سواران را به سایر تابلوها اضافه می کنند، در تمام مکان های عمومی یک بخشی را می گذارند برای پارک کردن دوچرخه ها و از آن مهم تر قفل کردن دوچرخه ها، ایستگاه های اجاره ساعتی و روزانه دوچرخه راه اندازی می کنند. ایستگاه های شارژ دوچرخه های برقی را نیز فراهم کرده اند، در مدارس شان آموزش دوچرخه سواری و آزمون الزامی دوچرخه سواری می گذارند و بامزه تر آنکه وقتی به تقاطع می رسی و مسیر دوچرخه سواری به خیابان می رسد، لبه تیز جاده را اریب می کنند که رفت و آمد دوچرخه آسان تر شود و ده ها تغییر کوچک و جزیی و موردی دیگر انجام می دهند تا دوچرخه سواری مطلوب تر شود. آنگاه فرهنگ دوچرخه سواری خود به خود توسعه پیدا می کند.
یک ضرب المثل جهانی هست که می گوید شیطان در جزییات نهفته است. البته این ضرب المثل نسخ دیگر هم دارد مانند «خداوند در جزئیات است». حالا با هر نسخه که پیش برویم، مقصود آن است که ایده های کلی مهم هستند اما برای عملی شدن باید ایده های کلان شکسته شوند به امور ریزتر و ملموس تر سپس جزء به جزء و مورد به مورد، مهندسی شوند. ده ها تغییر کوچک باید طراحی و اجرا شود تا آن تغییر بزرگ رخ دهد. دقت کنید که این ضرب المثل به معنی جزءنگری نیست. همین نوشته که پیش روی شماست ممکن است اشتباه املایی داشته باشد، یعنی یک اشتباه جزیی، این اشکالی ایجاد نمی کند. منظور آن نکات ظریف و کوچکی است که طراحی نامناسب آن، کل کار را به نابودی می کشاند نه یک اشتباه املایی معمولی.
با شعار، با فلسفه بافی (به معنای کلی گویی و نه به معنای اندیشه ورزی فلسفی) و با تبلیغات نمی توان تغییر ایجاد کرد و توسعه یافت. توسعه، حوصله می خواهد، طراحی جزییات و مهندسی تفصیلی می خواهد. اگر می خواهیم با فساد مبارزه کنیم، دوچرخه سواری را توسعه دهیم، محیط زیست را حفظ کنیم، قانون گرا شویم و حریم خصوصی را حفظ کنیم، باید رفت سراغ مخفیگاه شیطان یعنی جزییات!
✍️محمد فاضلی:
🖊 ایرانیان در معرض فلاکت جمعی بزرگ و مهیب
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
محمد فاضلی، جامعهشناس، در سایت خبرآنلاین نوشت: «چنان خطر از دست رفتن خطر جمعی (بیش از آنچه تاکنون از دست رفته) و درافتادن در فلاکت جمعی بزرگ و مهیب است که جا دارد همگان – از مردم عادی تا اهل فکر، فعالان اقتصادی و سیاسی، و بیش از همه حاکمان – را به اندیشه کردن درباره سازوکارهای جاری زوال خیر جمعی فرابخوانیم.
کنشهای انسانی نظیر کار و تولید اقتصادی، هنر و خلق زیبایی، دانشورزی و تولید شناخت معتبر، ارتباطات اجتماعی مبتنی بر احساسات و عواطف، و اعمال قدرت و سیاستورزی، اهدافی در راستای برآوردن نیازهای شخصی و خیر عمومی دارند. اما، از میان همه آنها، سیاست در درجه اول، متولی تحقق «خیر جمعی» است.
خیر جمعی به چه معناست؟ من بدون آنکه وارد بحث فنی و تفصیلی درباره خیر جمعی شوم، خیر جمعی را حاصل پایداری سه مقوله مهم زندگی اجتماعی میدانم. این سه عبارتند از: امنیت، تفاهم و رونق. صفت «پایدار» را هم به هر سه میافزایم. امنیت پایدار، تفاهم پایدار و رونق پایدار. اینها سه بنیان اصلی خیر جمعی هستند. هر کدام را بیشتر توضیح میدهم.
امنیت پایدار: امنیتی برآمده از قدرت نظامی-امنیتی، توان اقتصادی پشتیبانی پایدار از قدرت نظامی، و توان اطلاعاتی و ظرفیت دیپلماتیک برای دنبال کردن کمهزینهترین و کمخشونتترین راههای تأمین و تضمین امنیت است. امنیت پایدار محصول ترکیب متوازنی از توان نظامی، قدرت اقتصادی، ظرفیت اطلاعاتی و کنش دیپلماتیک-سیاسی است.
تفاهم پایدار: هر جامعهای آبستن رقابتها-منازعات سیاسی و اجتماعی درونی، و بروز اختلاف در سطوح و عرصههای مختلف است. جوامع به سازوکارهایی برای تعدیل رقابتها-منازعات، مدیریت آنها به شیوه غیرخشونتآمیز، و تبدیل کردن رقابتها و منازعات به سازشها و همزیستیهای بهرهور هستند. تفاهم، فقدان اختلاف و منازعه نیست، بلکه ظرفیت یافتن و ساختن گزینههای غیرخشونتآمیز برای تعدیل اختلاف و رقابت است.
رونق پایدار: انسان موجودی مادی است که با میزان کافی آب، غذا، پوشاک، مسکن و… وسایل رفاهی، توان زندگی کردن و شادمانی پیدا میکند. دست یافتن به این ملزومات زندگی، مستلزم رونق فعالیت اقتصادی، توان تولیدی، ظرفیت نوآوری، توسعه تجارت با سایر انسانها (کشورها)، خلق ثروت و کسب درآمد و توسعه فناوری است.
اگر «خیر جمعی» ایرانیان را در تحقق امنیت پایدار، تفاهم پایدار و رونق پایدار بدانیم، شواهد جدی وجود دارد که هر سه مقوله در خطر است. بگذارید از رونق پایدار شروع کنیم. اقتصادی با تورم در کانال ۴۰ درصد، بیش از یک دهه رشد اقتصادی میانگین نزدیک به صفر، بدون دسترسی پایدار به فناوری جهانی، تحت تحریم و مواجه با بحرانهای محیطزیستی شدید، نه در وضعیت رونق است و نه با تداوم وضع موجود، چشماندازی برای رونق پایدار دارد.
تفاهم پایدار هم وضع موجود و دورنمای مناسبی ندارد. جامعهای دوقطبیشده که یک سال از آخرین اعتراضات چندماهه آن گذشته؛ سطح منازعه و رقابت سیاسی در آن به حدی است که سه رئیسجمهور پیشین آن به نحوی از مشارکت در سیاست بازداشته شدهاند و حتی ممنوعالتصویر هستند؛ و انتخابات به عنوان اصلیترین سازوکار رسیدن به تفاهم، به بنبست رد صلاحیت و سطوح پایین مشارکت رسیده، نمیتواند مدعی داشتن سازوکارهای خلق تفاهم پایدار باشد.
پیدایش و تداوم امنیت پایدار، مستلزم سطوح بالایی از رونق اقتصادی (برای تأمین مالی امنیت و ملزومات نظامی)، و سطح بالایی از تفاهم پایدار در درون به قصد بسیج اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای مقابله با ناامنی در مرزها و دور کردن تهدیدات است. میتوان امنیت نظامی را سالیانی بدون سطوح بالای رونق و تفاهم پایدار، حفظ کرد، اما پایداری امنیت، بدون تفاهم و رونق پایدار، دیری نمیپاید.
آنچه باید نسبت به آن هشدار داد، در خطر بودن خیر جمعی حتی در چشمانداز میانمدت است. خیر جمعی را همبستهای از امنیت، تفاهم و رونق میدانم و ترجیح میدهم آنها را سه ضلع مثلثی در نظر بگیرم که خیر جمعی در فضای محصور بین این سه ضلع حاصل میشود.
چنان خطر از دست رفتن خطر جمعی (بیش از آنچه تاکنون از دست رفته) و درافتادن در فلاکت جمعی بزرگ و مهیب است که جا دارد همگان – از مردم عادی تا اهل فکر، فعالان اقتصادی و سیاسی، و بیش از همه حاکمان – را به اندیشه کردن درباره سازوکارهای جاری زوال خیر جمعی فرابخوانیم.
✍️رضا نظام دوست
🖊 یک اصل را هرگز فراموش نکنید:
بر روی زمین مالک هر چیزی که شوید ، زندانی آن هم خواهید بود.
فرقی نمی کند این مالکیت ، تملک بر یک باغچه یا طویله یا خانه باشد ، یا مالکیت بر یک شغل ، پیشه یا حرفه. مالک یک عنوان یا یک لقب شدن. مالک سر و همسر و بچه شدن! ... کشاورز اگر مالک کشتزاری ست ، اسیر آن تکه زمین هم هست!! زمینی که عمرش را به پای آن میریزد و ای بسا که بر همان هم می میرد. و هرگز در او جهانگردی متولد نخواهد شد!
مالک هر چیزی که شوید ، زندانی آن هم خواهید بود. این را فراموش نکنید.
و در این زمانه ی سودا زده و سوداگر ، "بازار" همیشه شما را تشویق به "مالک شدن" می کند! و همه چیز امروز بازاری دارد!.. حتی عشق و ازدواج!
بازار می گوید: شما هیچ چیز نیستید تا مالک ِ "چیزی" نباشید! ... آنچه دارید ، آن هستید. و این قانونی غیر قابل تخطی است. "اموال شما" همان "شماست". شما مدرک دکتری تان هستید. مغازه ی بقالی تان هستید. عنوان وزارت و وکالت تان اید... یا عناوینی عامیانه تر مثل زن ِ فلانی ، شوهر فلانی ... نوکر فلانی .. ارباب فلانی .. مادر فلان بچه پدر فلان کس!
اما "بازار" هرگز در مورد "اسارت ِ پس از مالکیت" حرفی نمی زند.
هر بازاری فقط به وجود آمده تا شما را تشویق به خرید کند. در بازار عشق و ازدواج ، حرفی و سخنی از اسیر یک مرد یا یک زن شدن، نیست! .. در بازار کنکور و "انتخاب رشته" حرفی از اسارت ِ همه ی عمرتان به یک "مدرک" یک عنوان تحصیلی نیست .. و در بازار شهرت و قدرت سخنی از اسارتی که آن مقام برای شما به همراه خواهد آورد..
قصه های زیادی وجود دارد از آدم هایی که در نظر دیگران ظاهراً "همه چیز" داشته اند ، اما آنرا رها کرده اند تا "آزاد" باشند! .. شاهزادگانی که تخت ولیعهدی را فرونهاده و گریخته اند.. کهن ترین شان "بودا" و تازه ترین شان همین پرنس انگلیسی که از تاج و تخت فاخر بریتانیا گریخته و با همسرش به آمریکا پناهنده شده! ...
مالکیت های بزرگ ، اسارت های بزرگ اند. این چیزی است که "بازار" به شما نمی گوید ..
#صدای_جویا
#رسانه