eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
7.5هزار دنبال‌کننده
374 عکس
134 ویدیو
28 فایل
مهدی جمشیدی (محقّق و نویسنده‌ی فرهنگ‌پژوه)
مشاهده در ایتا
دانلود
۱. حکیم نظامی، دو دفتر عاشقانه‌ی بسیار زیبا دارد: یکی «خسرو و شیرین» و دیگری «لیلی و مجنون». روایت شاعرانه‌ی نظامی در این آثار از عشق، هم بسیار نجیبانه و استعاره‌ای است و هم آمیخته به دیانت. ظرافت‌های انسانی و لطایف روایتی، به‌نهایت مراعات شده‌اند. این روایت، مخاطب را در عمق و پیچ‌وخم خود، غرق می‌کند و تصویر تازه‌ای از سودای عشق و درد عاشقی می‌آفریند: «در عشق، چه جای بیم تیغ است؟!» «بگفت از دل شدی عاشق بدین‌سان بگفت از دل تو می‌گویی، من از جان» ۲. در اوایل دهه‌ی هفتاد، قطعاتی از اشعار این دو دفتر توسط حسام‌الدین سراج خوانده شد. این دو آلبوم، قصه‌وار روایت شده‌اند و از این جهت بسیار جذاب و زیبا هستند. من هر دو آلبوم را حدود بیست سال پیش گوش دادم و مدت‌ها متأثر و دلخوش بودم: «فلک جز عشق، محرابی ندارد» ۳. کاش به‌جای الگوهای غربی، نسل جدید با روایت‌های عاشقانه‌ی بومی و اینجایی آشنا شوند که عشق را به حیا و عفت و پاکی و اخلاق و معنا و پوشش و ... گره زده‌اند. رسم و ادب عاشقی در عالم هویتی ما، شنیدنی‌ست: «ز سوز عشق، خوش‌تر در جهان چیست؟!» مشکل عمده‌ی ما، «گسست تاریخی» است؛ چنانکه امام خمینی می‌گفت باید مآثر فرهنگی و مفاخر تاریخی خویش را دریابیم. ۴. این‌ در حالی است که در روایت «زن زندگی، آزادی»، برهنگی و بدن‌زدگی و هوس‌بازی نمایان می‌شود. 🖇گوش دل بسپارید به روایت نظامی از عشق و شیفتگی و تمنا و معنا و بدن و جنسیت و امور جنسی و مناسبات جوانانه: http://www.irmp3.ir/music/album_music/2519/ http://www.irmp3.ir/music/album_music/2520/ ،،،،،،،،،،،،، https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻چهارشنبه‌سوری به روایت استاد مطهری: اصرار بر تداوم خرافۀ مشرکانه و احمقانه ۱. متأسّفانه پاره‏ای «خرافات»، هم اکنون در میان برخی ایرانیان وجود دارد؛ از جمله پریدن از روی آتش در چهارشنبۀ آخر سال که از بقایای ماقبل اسلام است. و این وظیفۀ اسلامی است که با مقیاس‌های اصولی اسلام، عقاید پاک و خالص اسلامی را از کدورت «اندیشه‌های جاهلی»، همیشه دور نگاه داریم.(مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۱۱۰). ۲. همین ایرانی‌های خودمان برای این‌که «سنّت‌های ایرانی» و به قول خودشان «فرهنگ ایرانی» را بخواهند زنده کنند، کوشش می‌کنند کارهایی را که از اوّل، «خرافۀ محض» بوده است زنده کنند؛ چون فکر می‌کنند که «ملّیّت ایرانی» را بدون اینها نمی‌توان نگه داشت. در مورد آتش شب «چهارشنبۀ آخر سال» - که نمونه‌ای از «آتش‌پرستی‏ها»ی قدیم است که نه‌تنها چیز خوبی نیست بلکه خیلی چیز بدی هم هست - می‌گویند فقط برای این‌که به قول اینها فرهنگ را (این فرهنگ، معنایش علم و فلسفه نیست بلکه به معنی سنّت است) باید زنده نگه داشت. ولی همین آقایان وقتی که پای تاریخ به میان می‌آید می‌گویند حالا چه فرق دارد که ما مبدأ تاریخ را مبدأ مسیحی بگیریم یا مبدأ اسلامی؟(مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۷، ص۸۵). ۳. واقعاً عجیب است: چهارشنبۀ آخر سال شمسی که می‌شود حتّی در محیط‌های عالیِ فرهنگی ما آتش روشن می‌کنند، از روی آتش می‏‌پرند، می‌گویند: «سرخی تو از من، زردی من از تو». من نمی‌دانم ما چقدر می‌خواهیم اصرار روی «حماقت‌های خودمان» داشته باشیم؟!(مرتضی مطهری، پانزده گفتار، ص۱۵۱). ۴. آتش روشن‌کردن، شعار «آتش‌‏پرستان» است. از روی آتش پریدن در چهارشنبۀ آخر سال در اسلام، «بوی کفر» می‌دهد. «سرخی تو از من، زردی من از تو» در اسلام، «شرک» و «کفر» است. اینها شعار گبرها و آتش‏‌پرست‌هاست. اسلام برای مبارزه‌کردن با اینها آمده. اسلام، دین‏ لا اله الّا الله است.(مرتضی مطهری، پانزده گفتار، ص۱۹۲). ۵. قرآن فقط «عقل‌گرایی» را تأیید می‌کند؛ می‌گوید هر سنّت قدیمی را پیروی‌کردن به دلیل این که «گذشتگان» ما چنین می‌کرده‌اند، «نیاکان» ما این‌چنین بوده‌اند و ما باید راه نیاکان خودمان را برویم، این محکوم است، چرا؟ می‌گوید ممکن است نیاکان‌تان اشتباه کرده باشند، ممکن است نیاکان‌تان «عقل» و «شعور» نداشته باشند. این‌که دلیل نمی‌شود؛ نیاکان ما در گذشته چنین می‌کرده‌اند ما هم چنین می‌کنیم! چهارشنبۀ آخر سال شمسی می‌شود؛ بسیاری از خانواده‌ها ـ که باید بگوییم خانواده‌های نادان ـ آتشی و هیزمی روشن می‌کنند، بعد آدم‌های سُر و مُر و گنده با یک هیکل‌های چنین‌وچنان از روی آتش می‌پرند و می‌گویند: ای آتش! «زردی من از تو، سرخی تو از من»! این چقدر «حماقت» است! خب چرا چنین می‌کنید؟ این یک سنّتی است مال ما مردم، از قدیم پدران ما چنین می‌کردند. قرآن می‌گوید: أوَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لایعْقِلونَ شَیئآ (بقره: ۱۷۰). اگر هم پدران گذشته‌تان چنین کاری می‌کردند، شما وقتی می‌بینید یک «کار احمقانه» است و دلیل «نادانی» پدران شماست روی آن را بپوشانید؛ چرا این «سند حماقت» را سال به سال تجدید می‌کنید؟! این فقط یک «سند حماقت» است که کوشش می‌کنید آن را همیشه زنده نگه دارید و در واقع بگویید: ماییم که چنین «پدر و مادرهای احمقی» داشته‌ایم.(مرتضی مطهری، خدا در زندگی انسان، ص۹۱-۹۲). https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻روزنامه جام جم | برآمدن منطق «تبیین» از چارچوب جنگ شناختی 🖇 در اینجا بخوانید: https://www.jamejamdaily.ir/Newspaper/item/171208