تفسیر آیات منتخب قرآن کریم...
آیه 3(سوره بقره):(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب ایمان می آورند؛و نماز را بر پا می دارند و از تمامی نعمتهائی که به آنان روزی داده شده،انفاق می کنند.
رزق؛فراتر از نان و آب:رزق به معنای بخشش مستمری است که در اوقات معین می رسد و گاه به نصیب و بهره نیز گفته می شود.
بعضی نیز گفته اند که رزق به معنای انعام و بخشش مخصوصی است که مطابق مقتضای حال طرف و بر طبق حاجت او باشد تا حیات و زندگی اش تداوم یابد..
معادل رزق در فارسی،واژه روزی است،یعنی انعام و بخششی که هر روز می رسد و شامل حال افراد می شود. باید توجه داشت که رزق و روزی،به مادیات و آب و نان،خلاصه نمی شود،بلکه هر آنچه که انسان برای کمال خویش به آن نیاز داشته باشد،رزق است.
به همین دلیل،در دعاهائی که از معصومین(ع)به ما رسیده است،چیزهائی مانند:عقل کامل،علم سودمند،مال فراوان و حلال،شخصیت والا،فرزند صالح،ایمان ثابت،خیر دنیا و آخرت،زندگی پاکیزه،شفاعت،حج خانه خدا،زیارت قبور معصومین(ع)،دفن شدن در کنار مزار ایشان و محشور شدن با آنها به عنوان رزق از خداوند طلب شده است.
امام صادق(ع)،علم را یکی از رزق های الهی می داند...
#سدرةالمنتهی
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
____🍃🌸🍃____
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
⚠️#تـــلنگـــر
🌷خـوشبختی دیگران از خوشبختۍ
تو ڪم نمیڪند، و ثروت💰💵 آنان رزق
تو را ڪم نمیڪند، و صــحت آنان
هــرگز ســــلامتی تـــو را نمیگــیرد.❌
👌پس #مهــربان باش و آرزو ڪن
برایدیگران آنچه را که آرزو میکنی
برای خـــودت.|🦋|.
#تلنگر
#سدرةالمنتهي
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
_🍃🌸🍃_
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─.
مهربانا🙏
✨شب مان را به شایستگی
به بامداد برسان
تا در بندگی تو بکوشیم ...🌱
و سحرگاه به امید مناجات
و نیایش به درگاه تو برخیزیم ...!🌷
🌺آمین یا رب العالمین🌺
#نمازشب فراموش نشه
#محاسبه اعمال
#باوضو بخوابید
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
_🍃🌸🍃_
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─.
به نام آنکـــــه
خالق جهان است
امید بی پناهان
و بی کسان است
به نام آنکـــــه
یادآوردن اوتسلی بخش
قلب عاشقان است
@sedrah
خدایا
با نام تو آغاز می کنم
شروع هر لحظه را
ای که زیباترین
علت هر آغاز تویی !
امـروزم را
با تلاش و مهربانی
به تو می سپارم
یارویاورم باش ای مهربانترین
@sedrah
🍁سـلام بـه صبح
🍂دل انگیز پاییزی
🍁سـلام بـه ماه آذر
🍂سـلام بـه زنـدگی
🍁سـلام به دوستان عزیز
🍂مـاه آذر تـون؛
🍁پر ازاحساس خوشبختی
🍂جـاده زنـدگی تـون هموار
🍁وتـوأم باسلامتی وکامیابی
@sedrah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخاری هیزمی 🔥
هوای سرد و بارانی
بوی دود
خونه کاه گلی
عطر زندگی 🍃
زیباترین حسها
رو براتون آرزو میکنم
روزتون
سرشار از عشق و آرامش 🍃
@sedrah
"هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ؛"
او کسی است كه؛
بر دلهاى مؤمنان آرامش فرستاد... فتح؛۴
@sedrah
باخدا قهرم!
یکبار حرف از نوجوان ها و اهمیت به نماز بود.ابراهیم گفت:زمانی که پدرم از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم.شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابیدم.به محض اینکه خوابم برد،در عالم رویا پدرم را دیدم!
درب خانه را باز کرد. مستقیم و با عصبانیت به سمت اتاق آمد.روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریدم. نگاه پدرم حرف های زیادی داشت! هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم، وضو گرفتم و نمازم را خواندم.
📚کتاب سلام بر ابراهیم جلد1
@sedrah
"بانو حسنیه در دربار هارون"
فصل پنجم...
احضار علمای بصره و بغداد...
چون فرمان به والی بصره رسید،او بی درنگ،ابراهیم بن خالد را بر شتری رهوار،سوار کرده و به همراه فرستاده خلیفه به دارالخلافه بغداد فرستاد.
ابراهیم چون به بغداد رسید،به هارون گفت،تا همه علمای بغداد را حاضر کنند.
دولتمردان و بزرگان ممالک دیگر هم که از اطراف آمده و در بغداد جمع شده بودند،نیز در دارالخلافه حاضرشدند.
برای ابراهیم بن خالد،کرسی زرین نهادند،و حسنیه را آورده و حقیرانه در جایگاه تماشاچیان نشاندند...
حسنیه بی اعتنا به جلال و جبروت مجلس پیش رفت و مقابل ابراهیم بن خالد نشست.
هارون به حسنیه اشاره کرد که مباحثه را آغاز کند.
حسنیه رو کرد به ابراهیم و گفت:
آن ابراهیم بن خالد که صد جلد از تالیفات او در بین دانشمندان،معروف است و به عداوت و دشمنی با علی بن ابی طالب(ع)افتخار می کند،تو هستی؟
ابراهیم بر آشفته و گفت:مرا مسخره می کنی؟ و رو به اهل مجلس کرد و گفت:
مرا با کنیزی هم بحث کردن،چه معنا دارد؟این کار موجب بی ارزش شدن علم و اهانت به علماء و دانشمندان است.
یحیای برمکی،وزیر هارون خندید و گفت:
ای ابراهیم!این سخن از تو که اهل فضل هستی بعید است.مگر این سخن بزرگان دین نیست که:بنگر که سخن چیست،منگر که چه کسی آن را بر زبان آورده؟
حسنیه گفت:ای ابراهیم!به توفیق خدای تعالی،در همین مجلس،تو را از این کرسی زرین،به زیر خواهم کشید..
ابراهیم چون فهمید حسنیه میخواهد حقیقت مذهب اهلبیت را بر هارون روشن گرداند،گفت:چون من از راه آمده ام،حق تقدم با من است و من باید سوال را آغاز کنم.
حسنیه گفت:بسیار خب!شما مقدم باشید و از هر چه می خواهید،بپرسید...
ابراهیم،همواره سوال می کرد و حسنیه با فصاحت تمام،پاسخ می گفت و اشکالات وی را بسیار زیبا و متین جواب می داد و قاطعانه رد می نمود،به طوری که حاضرین از سخنان متین او حیران مانده بودند.
بالاخره حسنیه گفت:ای ابراهیم!سوالات تو طولانی شد. می ترسم باعث کسالت تو شود،اجازه بده تا من نیز سوالی بپرسم...
ادامه دارد...
#سدرةالمنتهی
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
____🍃🌸🍃____
https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─