الهی🌺
صبح هر روزمان نوید بخش🌻
امید و رحمت توست...🌻
دراین روز🌻
هر آنکه چشم گشود🌻
قلبش سرشار از امید..🌻
و زندگیش سرشار🌻
از رحمت و برکت تو باد...🌻
سلام صبحتون بخیر و پر برکت انشاءالله🌻
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
#تقویم
امروز پنج شنبه
🌞 ۳ اسفند ۱۴۰۲ خورشيدی
🌙 ۱۲ شعبان ۱۴۴۵ قمری
🎄 ۲۲ فوریه ۲۰۲۴ میلادی
مناسبتهای روز:
کودتای انگلیسی رضا خان(۱۲۹۹ ه.ش)
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
#شکرگزاری
💕 خدایا؛ زبانمان را
به شُکرِ خویش گویا کن...
💕 دل هایمان را
به مِهرِ خویش شکوفا کن...
💕 چشمانمان را
به نعمت هایت بینا کن...
💕 و خیر و عافیت را
در دنیا و آخرت نصیب ما کن...
آمین یاربالعالمین 🤲
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#حدیث_روز
پیامبر اکرم (ص) :
إنَّ اللّهَ يُحِبُّ الشّابَّ الَّذي يُفنِي شَبابَهُ في طاعَةِ اللّهِ ؛
خداوند دوستدار جوانى است كه جوانىاش را به اطاعت خداوند مىگذراند.
ميزان الحكمه، ح ۹۰۹۷
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
#تلاوت_روز
تلاوت و ترتیل صفحه ی ۴۰۳ قرآن کریم همراه با ترجمه.
*"برای دیدن تلاوت لمس کنید"*
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
🔵اهميتوچرايیدعابرایظهور ۱
💠دلایل عقلی و روایی دعا؛
1⃣🔹دليل عقلی:
🔸دور کردنِ زيان از خود، واجب است. از طرفی، به هر انسانی بالاخره زيانی خواهد رسيد مانند عارضه جسمانی، آزار ستمگران و... بايد در صورت توان آنها را از بين برد.
✔️با دعا چنين توانی حاصل ميشود.
🔻 امام علی علیه السلام ميفرمايند:
کسيکه به بلايی مبتلا باشد گرچه بلای عظيم باشد، سزاوارتر به دعا کردن نيست نسبت به کسيکه در سلامتی است، که او هم از بلا در امان نيست.*۱
2⃣🔹دليل روايی:
🔸 از منظر روايات همه به دعا محتاجند. چه بلا باشد چه نه، و از دعا با عنوان سِلاح و سِپَر يادآوری شده.
🔻پيامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله:
ميخواهيد شما را به سِلاحی راهنمايی کنم تا از دشمنان نجاتتان دهد و روزی هايتان زياد شود؟... خدا را هميشه بخوانيد، زيرا دعا اسلحه مومن است.*۲
🔻اميرالمؤمنينعلیه السلام:
دعا سپر مومن است، وقتی دری را زياد کوبيدی، سرانجام برايت باز شود.*۳
🔻امام صادق علیهالسلام:
دعا نافذتر از سرنيزه آهنين است.*4
🔻امام سجاد علیه السلام:
دعا، بلای نازل شده و نيز بلايی که هنوز نازل نشده را بازميگرداند.*۵
📚۱.بحارالانوار ۳۸۰/۹۳
۲و۳و۴. الکافی۴۶۸/۲
۵. عدة الداعی ص۱۱
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
4588033962.mp3
3.51M
#وظایف_منتظران ۱۱
📝 چگونگی نصرت امام زمان
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 این کار ساده را هر صبح انجام بده بعد برکاتش رو ببین
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ_مهدوی
🎙استاد دولتی
آدم شدم میرم!!!
اگر فکر میکنی گناهکاری و خجالت میکشی بری سمت امام زمانت، اشتباه میکنی...
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
تحریف احکام دین نتیجهی سرطانیست به نام حجاب استایل‼️
تحریف ادیان و احکام الهی از قوم یهود رسید به حجاب استایلها ، که هردو به دنبال منافع و پر کردن جیب خودشان هستند
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
1_422977328.mp3
5.96M
#وظایف_منتظران ۱۲
📝 تجدید بیعت با امام زمان
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
✖️انصافا چند درصد از مردم از این خبر مطلع شدند؟
🔴بیایید به جای تیم رسانه ای ضعیف دولت، ما رسانهی اخبار خوب در سطح جامعه باشیم...
#روایت_پیشرفت
#خبرهای_خوب
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ 𑁍
#رمــان #جــان_شیعــه_اهـل_سـنـت #پارت_صد_و_چهل_و_یکم از لحن پر از کنایه ام حرفم را قطع کرد و گفت:
#رمــان
#جــان_شیعــه_اهـل_سـنـت
#پارت_صد_و_چهل_ودوم
ابروهای نازک و تیزش را در هم کشید و بالاخره حرف دلش را زد:
میخوام بهت یه چیزی بگم، میخوام بدونم شوهرت فضولی میکنه و به کسی گزارش میده یا نه؟
از این همه محافظه کاری اش کلافه شده بودم و باز خودم را کنترل کردم که به آرامی جواب دادم:
نه، به کسی چیزی نمیگه. بگو!
و تازه جزوه کوچکی را که در دستش پنهان
کرده بود، نشانم داد و گفت:
این اعلامیه رو یه عالم وهابی توزیع کرده، برات اوردمکه بخونی.
و جزوه را به دستم داد و در اوج حیرت دیدم که روی جزوه با خطی درشت، جملاتی با مضمون اعلام جشن و شادی در روز عاشورا نوشته شده است.
از شدت ناراحتی گونه هایم آتش گرفت که اگر از اهل سنت بودم ولی روز کشته شدن فرزند پیامبر صلیاللهعلیهواِله باز هم برایم روز شادی نبود و او برای توجیه کارش توضیح داد:
این اعلامیه برای ارشاد مردم نوشته شده. به عبدالرحمن هم دادم بخونه. بهش گفتم به هر کی هم که اعتماد داره، بده. تو هم به هر کسی که اعتماد داری بده تا بخونه. با این کار هم به خدا نزدیک میشی هم به پیامبر !
حرفش که به اینجا رسید، بالاخره جرأت کردم و پرسیدم:
حالا چرا باید امروز شادی کرد؟ نگاه عاقل
اندر سفیهی به چشمان متحیرم کرد و با حالتی فاضلانه پاسخ داد:
برای مبارزه با بدعتی که این رافضیها گذاشتن! مگه نمیبینی تو کوچه خیابون چی کار میکنن
و چجوری الکی گریه زاری میکنن؟
ببین الهه! ما باید کار تبلیغاتی انجام بدیم تا
همه دنیا متوجه شه اسلام اون چیزی نیس که این رافضیها با گریه و زاری نشون میدن! باید همه دنیا بفهمن که شیعه ها اصلاً مسلمون نیستن! فقط یه مشت کافرن که خودشون رو به امت اسلامي میچسبونن!
برای یک لحظه نفهمیدم چه میگوید و تازه متوجه شدم منظورش از رافضی ها همان شیعیان است و برای اولین بار نه به عنوان غاصب جای مادرم که از آتش تعصب جاهلانه ای که درچشمانش پیدا بود، از نگاهش متنفر شدم.
دیگر حالت تهوع را فراموش کرده و از حرفهای
بی سر و تهی که به نام اسلام سر هم میکرد، به شدت خشمگین شده بودم که به آرامی خندید و گفت:
حالا اگه به شوهرت اعتماد داری، بده اونم بخونه. و با قدردانی از زحماتی که به قول خودش در راه اشاعه دین اسلام میکشم، از پله ها پایین رفت.
در را بستم و همانطور که جزوه را ورق میزدم، روی مبل نشستم.
کنجکاو بودم تا ببینم در این چند برگ چه نوشته شده و با چه منطقی روز شهادت امام حسین علیهالسلام را روز جشن و شادی اعلام کرده که دیدم تنها با چند شبهه ناشیانه به مبارزه با خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله برخاسته است.
شبهاتی که نه در منطق شیعه که به عقل یک دختر سنی که اطلاعات چندانی هم از تاریخ نداشت، پیدا کردن جوابش چندان سخت و پیچیده نبود.
نمیدانستم که او به عقد پدرم در آمده تا برایش همسری کند یا برای کشاندن اهل این خانه به آیین وهابیت، رهبری!
از بیم اینکه مجید این جزوه را ببیند، مچاله کرده و جایی گوشه کابینت آشپزخانه، زیر پارچه تور سفید رنگی که کف کابینت پهن کرده بودم، پنهانش کردم که به دلیل تکرار اسم خدا و پیامبر در چند خط، نمیتوانستم پاره کرده یا در سطل زباله بیندازم.
با سردردی که از حرفها و حرکات نوریه شدت گرفته بود، به اتاق خوابم بازگشته و روی تخت دراز کشیدم. نگاهم به سقف اتاق بود و به اوضاع خانه مان فکر میکردم که به چه سرعتی تغییر کرد که چه ساده مادرم رفت و همه چیز را با خودش بُرد. دیگر نه از هیاهوی قدیم خانه خبری بود و نه از رفت و آمدهای پی درپی برادرانم در خانه که به جای مادرم، دختری وهابی با عقایدی افراطی قدم به این خانه گذاشته بود.
از خیال اینکه اگر مادر زنده بود، در این ایام بارداری ام، با چه شوق و شوری برایم غذایی مخصوص تدارک میدید و نازم را میکشید و حالا باید نیش و کنایه های نوریه را به جان میخریدم، دلم گرفت و پس از روزها، باز شبنم اشک پای چشمانم َ نم زد.
ساعتی سر به دامان غم بیمادری، در حال خودم بودم که سرانجام صدای اذان مسجد محله بلند شد و مرا هم به امید درد دل با خدای خودم از روی تخت بلند کرد.
ساعت از دوازده ظهر گذشته و بوی غذا حسابی در خانه پیچیده بود، ولی من دلم نمیآمد نهار را تنها بخورم که انتظارم به سر رسید و صدای قدمهایش در حیاط پیچید و ...
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛