♨️انتظار فرج و گشایش در کارها
💠آیت الله مصباح یزدی رحمهالله
🔸دعا خواندن براى فرج #امام_زمان، فرج ما است : إِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ.
منتظر فرج امام زمان بودن، فرجها و گشایشهایى را براى انسانها به ارمغان مىآورد؛ ایمانشان محفوظ مىماند، دلشان آرام مىشود، وجود مقدّس امام زمان را حس مىکنند، با حضرت ارتباطى برقرار مىکنند، و به تدریج یقین مىیابند روزى فرا خواهد رسید که حکومت عدل در جهان برقرار مىشود.
🔸دعا کردن براى فرج حضرت، براى این است که خودمان از او بهره بگیریم؛ امّا هیچگاه به بهانه این که حضرت به دعا و صدقه ما نیازى ندارد، نباید آن گرامى را فراموش کنیم.
📚کتاب آفتاب ولایت، ص٤٥
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
سلام به همه همراهان گرامی
وقت و عاقبت همگی بخیر انشاءالله
عزیزان چندتا صوت خیلی عالی هست که در مورد یکی از تجربه گران مرگ موقت هست.
از فردا سعی میکنیم ان شاءالله هر دفعه یکیش رو بفرستیم که گوش بدین و استفاده کنید.
پیشنهاد میکنم حتما گوش بدین. تأثیر گذاره
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 درد دلِ مادر گیلانی سه شهید دوران دفاع مقدس، در مواجه با پیکر مطهر شهید گمنامی که مهمان مردم گیلان شده است
اولین شهید این خانواده منوچهر، سرباز ارتش بود و دومی ایرج که در کربلای یک شهید شد نیروی سپاه بود و سومین شهید یعنی محمد (تورج) هم به عنوان بسیجی در جبههها حاضر میشد.
شهیدان منوچهر، ایرج و محمد خدمتی رشت آبادی
#شهدا_شرمنده_ایم
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حیرت آور است ...
اگر هیچ ویدئویی از تحلیلهای جنگ را ندیدهایم، این ۲ دقیقه را ببینیم و به آن فکر کنیم
کارشناس صهیونیست پس از تفسیر آیه صبر در قرآن میگوید:
👈 نیروهای حماس برای خدا زندگی میکنند و خدا هم با آنهاست. آنها برای خدا جهاد میکنند و ما برای آزادی میجنگیم ...
در اسلام خدا بازیگر اصلی است، اگر نگوییم تنها بازیگر است، اما نزد ما، خدا اگر در میدان بازی حضور داشته باشد، قطعا روی نیمکت خواهد بود ...
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅#اختصاصی
🎥کشف پیکر مطهر شهیدی در جزیره مجنون
💠پاسخ سردار باقرزاده فرمانده تفحص شهدا به توییت یکی از خبرنگاران...
موسسه_روایت_سیره_شهدا
#روایت_همچنان_جاریست
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلیل قانع کننده برای شرکت تو انتخابات😂
قدیمیه ولی جالبه
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
#در_محضر_علما
✍🏼 به کسی غیر خدا تکیه نکن، که خدا، تو را به او وا میگذارد.
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه میفرمودند امام خمینی (ره) در منزل ما بودند که فرمودند:
ما از ابتدا اشتباه کردیم که به مردم اعتماد نمودیم و تکیه گاه خود را مردم قرار دادیم. این امر، ده سال، کار انقلاب را به تاخیر انداخت. باید به خدا اعتماد میکردیم و به او پناه میبردیم.
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ 𑁍
#رمان #خندید_و_رفت قسمت هفتاد و چهار "حق الناس" از ابتدای اعزام به جبهه آن ک
#رمان
#خندید_و_رفت
قسمت هفتاد و پنج
"مادر "
شش ماه از ازدواج محمد علی جلیلی می
گذشت که جنگ شروع شد. تمام فکر و ذکرش رفتن به جبهه بود ولی همیشه با مخالفت خانواده رو به رو می شد
مادرش می گفت: تازه ازدواج کردی هنوز صاحب فرزند نشدی و این آرزوی من است که فرزند تو را ببینم.
او همیشه جواب میداد اول جنگ و امنیت بعد همسر و فرزند. همسرش هم از اینکه تنها می ماند خیلی ناراحت بود. به هر حال با زحمت آنها را راضی کرد و به همراه حسین جعفری به سوی جبهه حرکت کردند. خواهر محمدعلی که همسر حسین جعفری بود هر چهار فرزندش را برای بدرقه پدر ودایی شان آورده بود. صحنه غم انگیزی بود.
شهید جعفری فرزندانش را می بوسید و تک تک از آنها خداحافظی می کرد. خواهرش بسیار گریه می کرد به زور بچه ها را از پدرشان جدا کردند وآنها سوار ماشین شدند. همه ی کسانی که برای
بدرقه آمده بودند با دیدن این صحنه گریه
میکردند.
بعد از مدتی نامه ای از محمد علی رسید که نوشته بود حالش خوب است و با حسین جعفری باهم هستند.
پس از آن چند نامه دیگر هم رسید ولی به
ناگاه نامه ها قطع شد ،پدر مادر و همسرش چشم به راه مانده بودند پس از مدتی خانواده نا امید شدند. اما مادرش می گفت: محمدعلی زنده است.
یک شب مادرش در خواب دید که با پسرش درمشهد هستند و محمدعلی با چهره ای نورانی به او قرآن می دهد. مادرش در خواب گفته بود:پسرم تو که میدانی من سواد ندارم این پیش خودت بماند محمد علی جواب داده بود مادر جان این را امام رضا به تو هدیه داده است، مادرش با
خوشحالی قرآن را گرفته بود.
بعد از یک ماه خبر شهادت دامادشان حسین
جعفری را دادند. با شنیدن این حرف همسر
محمد علی نا امید شد و سایلش را جمع کرد و به خانه پدرش رفت این موضوع داغ بزرگتری شد. هر کس به مرخصی می آمد پدر محمدعلی به خانه شان می رفت تا بلکه خبری از پسرش بگیرد اما بی خبر برمیگشت. بعد از نه سال تنها خبری که از او شد پیدا شدن یک پلاک و چند تکه استخوان بود وقتی جنازه محمدعلی به آغوش منتظر خانواده رسید، مادرش از حال رفت. دکتر گفت: سکته کرده و دیگر نمی تواند مثل
سابق حرکت کند. آن شیر زن مومن در فراق
فرزندش برای همیشه زمینگیر شد و بعد از چند سال در آغوش سرد خاک آرام گرفت. چند ماه نگذشت که پدر محمد علی، حاج علی هم که دیگرتاب و توان نداشت به قافله همسر و فرزندش و داماد پیوست.
ـ ـ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ــ ـ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ
" فرشته آسمانی"
در همسایگی ما پیرمرد و پیرزنی بودند که برای امرار معاش تنها یک گاو داشتند. روزی جواد جهانی متوجه شد که اینها خیلی اذیت میشوند. مقدار قابل توجهی کاه و یونجه تهیه کرد و به خانه آنها برد. علاوه برآن در روزهای تابستان ازعلف های سبز صحرا می چید و برای آنها میبرد پیرزن می گفت :تو فرشته آسمانی هستی که خداوند برای ما فرستاده است.
انگورهای باغش را می چید، در جعبه می
گذاشت و بین فقرا تقسیم کرد. می گفت: هر آنچه در این دنیاست در دست ما امانت است، باید از طریق آن به مسلمانان کمک کنیم و از مستضعفان دستگیری کنیم.
در آخر سال پس انداز خود را به امام جماعت مسجد می داد تا بین فقرا و نیازمندان تقسیم کند.
شهید جواد جهانی گفت: بهترین لحظات عمر من لحظات خوشحالی نیازمندان است.
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#رمان
#خندید_و_رفت
قسمت هفتاد و شش
قسمت آخر
" برادر هفت خواهر"
شهید داوود توکلی برادر شهید یعقوب توکلی قبل از اعزام به منزل شهید جلیلی عارف که هفت خواهر و یک مادر داشت رفت و گفت: حاجیه خانم من اسلحه غلامحسین را زمین نمی گذارم و انتقام
خونش را خواهم گرفت.
روز اعزام من و سیزده نفر از هم روستایی ها باهم به جبهه اعزام شدیم. همه می گفتند: داوود توکلی از همه نورانی تر است.
ما در قسمت زاغه مهمات مستقر شدیم. داوود در ساعت دوازده که میخواست به خط مقدم جبهه برود کوله پشتی اش را از فشنگ پر کرد گفتم این کوله سنگین است اذیت می شوی کمی از آن را خالی کن.
پسر عموی خانمش را که با او در یک گردان
بودیم صدا زد از ما فاصله گرفتند و با هم صحبت کردند سپس داوود از ما خداحافظی کرد و رفت.
بعد از رفتنش پسر عموی خانمش را صدا زدم وپرسیدم: داوود چه گفت؟
جواب داد: داوود گفت که من زیاد جبهه آمده ام اما این بار میدانم شهید می شوم به همسرم بگو که بعد از شهادت من منتظر نماند و ازدواج کند.
پس از آن ما دیگر داوود را ندیدیم برای مرخصی که برمی گشتیم در قروه برای خرید شیرینی وارد یک قنادی شدیم صاحب مغازه از ما پرسید: اهل کجایید؟ گفتیم روستای اکله گفت: دیروز یک شهید به روستای شما آوردند. گفتیم ندانستی اسمش چی بود؟
گفت :اسمش را نمی دانم فقط می دانم که یک برادرش هم قبلاً شهید شده بود. فهمیدیم که داوود توکلی است .وارد روستا که شدیم توان رفتن را نداشتیم غم سنگینی بر فضای روستا حاکم بود. برای فاتحه به مزارش و پس از آن برای تسلیت به خانه شان رفتیم.
پدرش از داوود بسیار راضی بود و می گفت: وقتی به صحرا میرفت تمام کارها را بخوبی مدیریت می کرد. وقتی من به صحرا می رفتم میگفت:
اگر می خواهی من خوب کار کنم و خسته نباشم شما به خانه برو و خیالت راحت باشد.
عصرها که خسته از کار روزانه به خانه بر می گشت و می دید مادرش سماور را روشن کرده و چایی روی سماور آماده است می گفت: تمام خستگی ام در رفت و انگار الآن برای من اول صبح است.
ـ ـ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ــ ـ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ
" دعا "
یک روز با شهید حبیب اله قربانی به حمام عمومی رفتیم. از حمام که در آمدیم هوا کم کم داشت تاریک می شد. در خیابان خانمی را دیدیم که داشت گدایی می کرد. حبیب اله به نزدیکترین مغازه رفت و برای پیرزن مواد غذایی خرید زن با دیدن این صحنه بسیار برای او دعا کرد و گفت:
فرزندانم از دیدن این همه خوراکی خوشحال خواهند شد خدا خیرتان بدهد برای چند روزی خیالم راحت شد امیدوارم که خیر از جوانی تان ببینید در راه که مواد غذایی را به خانه پیرزن می بردیم او مدام برای حبیب دعا می کرد. شنیدم که
آهسته حبيب زیر لب میگفت: دعا کنید به شهدا بپیوندم.
"شادی روح امام و شهدای عزیز و گرانقدر ۸ سال دفاع مقدس صلوات"🌷
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
💠#نماز_شب
🔸یکی از عوامل افزایش رزق و برکت در زندگی خواندن نماز شب است که شاید کمی سخت باشد ولی اگر تا به حال نخوانده اید حتما آن را امتحان کنید.👌
🔅صَلاةُ اللَّیل...بَرَکةٌ فِی الرزق (نماز شب رزق را افزایش میدهد.)
📚 ارشاد القلوب،ص۱۹۱
🔸اگر کسی خواندن یازده رکعت نماز شب برایش سخت است میتواند سه رکعت پایانی این نماز را که شامل یک نماز دو رکعتی به نام «شفع» و یک نماز یک رکعتی به نام «وتر» است را بخواند تا از برکات نماز شب بهره مند گردد.
🖋حجت الاسلام رفیعی
#نماز_شب_را_به_نیت_امام_زمان_بخوانیم
❖▩═●••🍃🌼🍃••●▩═
🎓 ڪــ🎒ــــلاس درس مهدویت
💠 #ویژگیهای_یاران_امام_زمان (عج)
⬅️(103ویژگی مؤمن)
8⃣قسمت هشتم
9⃣1⃣- «کَثِیرَ الْعَطَاءِ..» عطایش فراوان است، بخشش می کند. البته این هم یادتان باشد در بخشش کردن طبق آیات و روایات انسان باید انصاف را رعایت کند. طوری بخشش نکند که خودش و زن و بچه اش به فقیری بیفتند.. این طوری هم قبول نیست.
0⃣2⃣- «قَلِیلَ الْأَذَی..» اذیتش به دیگران قلیل و نادر است. حالا ممکن است سهوا یا از روی غفلت و فراموشی یا ناخواسته یک نفر را اذیت کند، حالا چه اذیت و آزار صوتی به همسایه یا اذیت و آزار به صورت های دیگر، قلیل و نادر است و دست خودش هم نیست، از روی عمد چنین کاری نمی کند.
👈🏼یاران امام زمان (عج) یقینا مؤمن هستند، پس این صفات را در خودمان ایجاد کنیم تا ان شاءالله از سربازان حضرت باشیم.
🔹ادامه دارد.....
🎤استاد احسان عبادی
#کلاس_درس_مهدویت
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
💠#اعمال_قبل_از_خواب رو که یادتون نرفته؟؟🤔
به نظرتون حیف نیست که ما هرشب خیلی ساده از کنار همچین فضلیت هایی رد بشیم و ازچنین خیر و برکتی محروم بمونیم ؟؟
خوابی که اون دنیا به عنوان یه کار مباح برای ما ثبت شده با چند دقیقه وقت گذاشتن میتونیم تبدیل به عبادت کنیم😍
✅ برای دیدن اعمال قبل از خواب
وانجام آن بر روی متن کلیک کنید✅
شبتون مهدوی
التماس دعای فرج💚🤲
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━🍃🌻🍂━━━━━┓
@sedratolmontaha313
┗━🍂🌻🍃━━━━━┛