هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
شهید نادر حمید دیلمی از بسیجیان متولد دهه ۶۰ استان خوزستان است که برای دفاع از حرم آل الله عازم سوریه می شود و پس از رشادت های فراوان در جریان درگیری شدیدی که بین رزمندگان اسلام و تکفیری ها در منطقه القنیطره روی می دهند از ناحیه صورت و نخاع مجروح شده و چند روز بعد در اثر شدت جراحات به تاریخ ۲۶ مهر ماه سال ۱۳۹۴ در یکی از بیمارستان های دمشق به دوستان شهیدش ملحق می شود.
#شهید_نادر حمید دیلمی از اهالی اهواز بود و اصالتش به شهر ویس از توابع شهرستان باوی بر می گردد. شهید نادر حمید اولین شهید مدافع حرم شهرستان باوی به شمار می رود.
http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
امروز ۳۰ تیرماه سالروز شهادت سرلشکر خلبان #عباس دوران است.
یادش گرامـــے
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت سی و ششم 💟....بعد با صدايي گرفته ترگفت:خسته ام، بعد از سفر كربلا ديگه دو
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت سی و هفتم
✳سال اول طلبگي هادي بود. يك روز به او گفتم: ميداني شهريه اي كه يك طلبه مي گيرد، از سهم امام زمان( عج) است.
👀با تعجب نگاهم كرد و گفت: خب شنيدم، منظورت چيه⁉
🗣گفتم: بزرگان دين مي گويند اگر طلبه اي درس نخواند، گرفتن پول امام زمان (عج) براي او اشكال پيدا مي كند.
📎كمي فكر كرد. بعد از آن ديگر از حوزه ي علميه شهريه نگرفت❗
⭕ با موتور كار مي كرد و هزينه هاي خودش را تأمين مي كرد، اما ديگر به سراغ سهم امام زمان (عج)نرفت.
🔗هادي طلبه اي سخت كوش بود. در كنار طلبگي فعاليت هاي مختلف انجام مي داد. اما از مهمترين ويژگي هاي او دقت در حلال و حرام بود.
🔲او بسيار احتياط مي كرد؛ زيرا بزرگان راه رسيدن به كمال را دقت در حرام و حلال مي دانند.
♦او به نوعي راه نفوذ شيطان را بسته بود. هميشه دقت مي كرد كه كارهايش مشكل شرعي نداشته باشد.
🔵به بيت المال بسيار حساس بود، حتي قبل از اينکه ساکن نجف شود.
🔶يادم هست گاهي در پايگاه بسيج درس مي خواند، آخر شب كه كار بسيج تمام مي شد از دفتر پايگاه بسيج بيرون مي آمد‼
⬅ادامه دارد....
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
#عمار_حلب
دلـداده ی اربـاب بـود
درِ تابـوت را بـاز ڪردند
ایـن آخـرین فرصـت بـود ...
بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل قبـر؛ بدنـم بیحـس شـده بـود ، زانـو زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده بـود . بایـد وصیـتهای محمـدحسیـن را مـو بہ مـو انجـام میدادم.
پیـراهـن مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم. همـان که محـرم ها می پوشیـد. یڪ چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم میلرزیـد . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ...
جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! بہ آن آقـا گفتـم:« میخواسـت بـراش سینـه بزنـم ؛ شـما میتونید؟ یا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید. دسـت و پایـش را گـم کـرد . نمیتوانست حـرف بـزند
چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. نمیدانم اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم؟» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:«خودت بگـو » نفسـم بالا نمیآمد ....
انگار یڪی چنـگ انداختـه بود و گلـویم را فـشار میداد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم
گفتــم :
از حـرم تـا قـتلگـاه
زینـب صـدا میزد حسـیـن
دسـت و پـا میزد حسـیـن ؛
زینـب صـدا میزد حسـیـن ...
سینـه میزد برای محمـدحسیـن
شانـه هایـش تکـان میخورد ...
برگـشت با اشـاره بہ مـن فهمـاند
همـه را انجـام دادم ؛ خـیالـم راحـت شـد ...
پیـشِ پـای اربـاب تـازه سینـه زده بـود ...
📚 عمار حلب
[ خاطرات #شهید_محمدحسین_محمدخانی ]
📇 انتشارات روایت فتح
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
1_18587222.mp3
181.8K
🎙وصیت نامه صوتی
شهید محمود عبداللهی🌹
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
#هرروز_یک_آیه_از_نور
📖 قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ ۖ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
💠 گفت: ای قوم من! چرا بر عذاب و هلاکت، پیش از توبه و ایمان شتاب می کنید؟! چرا از خدا درخواست آمرزش نمی کنید تا مورد رحمت قرار گیرید؟!
#سوره_نمل_آیه_۴۶
#تفسیر_صفحه_۳۸۱
🔑راه توبه را براى بازگشت مجرمان باز بگذاريد.
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
هدایت شده از هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
Ahd.mp3
2.07M
دعای عهد
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها