eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_مدافع_حرم 🌷مهندس سیدمجتبی حسینی🌷 🌼عضو #لشگر_فاطمیون ✅ولادت:۱۳۶۱، #قم 🌹 ✅شهادت: ۱۳۹۴/۱/۳۱، #درعای سوریه منطقه بصری الحریر🌹 ✅ #مهندس کامپیوتر و #طلبه ✅مزار:بهشت معصومه(س) #قم💐 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
💞🌸 🌸💞 💠🍃💐🔻🔻🍃💐🔻🔻🍃💐💠 💠🌸شهید متولد سال 1361 از جوانان افغان الاصل متولد و بزرگ شده محله " " شهر بود. 🍃💐🍃💐 💠🌸وی دارای مدرک از دانشگاه قم و مسلط به زبان خارجه() و مدرسه این شهر بوده است. 🍃💐🍃💐 💠🌸 به گفته یکی از فعالان هیئتهای مذهبی این شهر، شهید حسینی از جوانان قم در زمینه برگزاری هیئتها و مراسمات مذهبی بود. 🍃💐🍃💐 💠🌸همزمان با حمله گروههای تروریستی تکفیری به سوریه  در خطر قرار گرفتن امنیت حرم حضرت زینب (س)، شهید حسینی برای دفاع از حرم شد و به همراه رزمندگان دلاور لشگر رهسپار سوریه شد. 🍃💐🍃💐 💠🌸طی مرحله اعزام وی به سوریه، همرزمان وی بر دلاوری، شهامت بالا و دلاور مردیهای وی خاطره های زیادی دارند. (سقای فاطمیون) @seedammar
❣💞شهیدسید مجتبی حسینی💞❣ 💠🍃🌸🔻🔻🍃🌸🔻🔻🍃🌸💠 🍃💐ایشان یک ، ، و بود که در دل تمام بچه ها جای خودش را باز،کرده بود 🍃💐 همه ای بچه‌ها سید مجتبی را دوست داشتند. 🍃💐 هیچ کسی نمیدانست که سید مجتبی و بوده،مدتی که در لشکر فاطمیون خدمت کرد، اصلا به کسی در مورد تحصیلاتش . 🍃💐سرانجام در عملیات شربت را نوشید و به جمع شهیدان پیوست. @seedammar
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
یادش بخیر ... تو اموزشی تیر اندازیش محشر بود  هیچ کس نمیتونست وسط سیبل بزنه ولی محمد حسن میزد تو خال... تو عمرم جوانی به پاکی و نجابتش ندیده بودم.. به جای بچه ها نگهبانی میداد... اگر کسی سیر نمیشد سهم غذاش رو میداد... روحش شاد و یادش گرامی  به روایت از دوست شهید بزرگوار محمد حسین مومنی . برشى از شهيد مدافع حرم محمدحسين مؤمنى؛ یک لحظه از فرهنگ  و  و «امر به معروف» و «نهی از منکر» غافل نباشید که اگر  شهدای کربلا و  (س) نبود،امروز اسلام و قرآن در عالم پیشرفت نمیکرد  پاکستانی   که از لشکر  در راه دفاع از حرم بی بی زینب(س) و مبارزه با تروریست های تکفیری در  به  رسیدند @seedammar
شد شهید شد آنکس که در شک دارد و آنکه روی تابوت این شهید را اینگونه کرده اگر زمان هم بود لابد میگفت علی علیه السلام شهید حساب نمیشود چون در جنگ کشته نشده و شاید قاتل بخاطر خصومت شخصی علی را کشته لابد میگفت امام شیعیان فقط به قتل رسیده و از دنیا رفته لابد میگفت یک نفر او را با شمشیر زده و او هم چند روزی در بستر بوده و بعد از دنیا رفته جماعت خشک مغز ، جماعت سبک مغز محمد تولایی پیکان سوار مشهدی چاقو خورده ان چاقوکش و جنایتکار نسل همان ابن ملجم مرادی است که بخاطر کینه از علی مولا را شهید کردند چه فرقیست بین این با کشته شدگان و شهدایی که منافقین به رگبارشان بستند و یا در انفجاری به شهادتشان رساندند حتما باید جبهه جنگ باشد و تیر و ترکش و خمپاره ؟ اگر یک مسلمان در بستر خواب کشته شد شهید است اگر رفتار و گفتار و حتی راه رفتن و وجود یک شیعه باعث خشم دشمن شیعه شد و کمر به قتل او بستند آن شیعه شهید است اگر مشکلتان حقوق و مزایای خانواده شهداست و یک قرون دوزاری که بدهند دست همسر و سه فرزند این شهید ، که ای وای بر شما و بخل و کوته بینی شما نکنید او که اجرش پیش خدایش محفوظ است و عند ربهم یرزقون برای خودتان میگویم نکنید بی چشم و رویی هم حدی دارد
🌺🌺🌺🌺🌺 🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹 🌴کرامت (علیه السلام) به یک 🌴 🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺 يكى از هاى حوزه باعظمت از نظر در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف من باشى اينجا همين و و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى قابل توجّهى مى خواهى بايد به در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند . پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !! بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : 🌺به آسمان رود و كار كند از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند . وقتى به در خانه آن مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين را به داخل راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون و و وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است . هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . چون صيغه جارى شد كه در دريايى از و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در اميرالمؤمنين (عليه السلام) بگويم ، يك گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : 🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود (عليه السلام) است . راجه شكر كرد و خواند : 🌺به ذرّه گر نظر لطف كند 🌺به آسمان رود و كار كند منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين
🔹آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسید جوان #شغل شما چيست⁉️ گفت: #طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس #سپاه را بپوشي. ️ 🔸آآیت الله بهجت پرسید اسم شما چیست⁉️ گفت: فرهاد😊 #آیت_الله_بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا #عبدالمهدي بگذاريد. شما در تاجگذاري ✨امام زمان (عج) ‌به #شهادت خواهيد رسيد🌷. 🔹شما يكي از سربازان #امام_زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید👤 شهیدعبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی🌷 که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، درشب تاج گذاری👑 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394🗓 درسوریه به #شهادت رسید #شهید_عبدالمهدی_کاظمی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌷 🔰زندگی در کنار یک شرایط و سختی‌های خاص خود را دارد. با شناختی که نسبت به و خانواده ایشان به‌واسطه دوستی با برادرم👥 کسب کردیم و به خاطر علاقه‌مندی به ازدواج💍 با یک مسیر زندگی برایم مشخص شد. 🔰به‌قدری خود را و مکلف نسبت به اطرافیان و مسئولیت‌ها و موقعیت‌های پیش رویش می‌دانست که کمتر فرصت و اوقات فراغت پیدا می‌کرد، در همه حال شرایط سخت😪 و موقعیت‌های ناهموار را بر رفاه حال خویش مقدم می‌دانست و حتی در انتخاب مکان‌های دورافتاده نیز که کمتر کسی اعلام حضور می‌کرد پیش‌قدم بوده☝️ و با میل و رغبت💖 بسیاری عهده‌دار آن می‌شد. 🔰در طول ۱۶ سال زندگی مشترک💞 که حاصل آن و خانم هستند، روزی را به یاد ندارم که در امری با ایشان مخالفت✘ و نسبت به مسئله‌ای اعلام نارضایتی داشته باشم❌ چراکه با این ازدواج از همان ابتدا زندگی طلبگی را پذیرفته بودم. 🔰درواقع با توجه به تکلیفی که همسرم در بر عهده داشتند، این مهم را پذیرفته👌 و با علم به این مسئله که هرکجا که احساس نیاز به حضور و وجود ایشان مطرح می‌شد هیچ‌گاه به خود اجازه نداده و حقیقتاً از این امر نیز واهمه داشتم، چراکه مسیر زندگی ما از همان ابتدا مشخص‌شده و با هر شرایط و سختی، جز این نمی‌توانست در پی داشته باشد❎ راوی: همسر بزرگوار شهید 🌹صلوات 🌷 @seedammar
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
سادات سجادی: #کتاب_عارفانہ🌙 #قسمت_بیست_و_سوم ☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿☘️🌿 در روایات ما نماز را معراج مومن
سادات سجادی: 🌙 با احمدآقا و چند نفــــږ از بچہ هاے مسجد راهے بهشتـــــ زهرا شدیم. همیشہ برنامہ ۍ ما بہ ایݩ صورتـــ بود ڪہ سریــــــع از بهشتـــ زهرا برمے ڴشتیم تا بہ نمــــ❤️ــاز جماعتـــ مسجد امین الدولہ برسیݥ. امـــ❗️ـــا آن روز دیــــر راه افتادیم. گفتیــــم : نماز را در بهــــ☘️ــشت زهرا مے خوانیم. بہ ابتداے جاده رسیدیم. ترافیـــڪ شدیـــــــدے ایجاد شده بود. ماشیـــن در راه بنداݩ متوقفـ🚫ــ شد. احمد نگاهے به ساعتــ🕐ـــش ڪرد. بعد درباره ے نماز صحبتــــ ڪرد امـــا ڪسے تحویل نگرفتــــ❗️ احمدآقا از ماشیــــن ❗️ بعد هم از همہ معذرتـــ خواهے ڪرد❗️ گفتیـــم : احمدآقا ڪجا مے ری⁉️ جوابـــ داد : ایــــن راه بنـــدان حالاحالاها باز نمیشہ ، ما هم به نمـــ💜ـــاز نمی رسیم. من با اجازه اونــ سمتــ جاده ، یڪ مسجـــــد هستـــ ڪہ نمــــ💛ـــازم رو مے خوانم و بر مے گردݦ مسجد❗️ احمدآقا باز هم معذرتــــ خواهے ڪرد و رفت. او هـــــر جا ڪہ بود نمازشـ را و با اقامہ مے ڪږد. در جاده و خیابان و... برایش نݦے ڪرد. همہ جا ملڪ خدا بود و او هم بنده ےے خدا. *** بسیــــــــ🌿🌿ـــــــــــــج ( استاد محمد شاهی ) همہ ے اهل محـــݪ احتراݦ خانواده ے آن ها را داشتند. حمیدرضــا ، برادر بزرڴـــ تر احمدآقا ، سال اول جنڴ به 💐ـــادت رسید. همانـ سال بود ڪہ ایشاݩ وارد بسیــــــڄ شد. طے مدتے ڭہ ایݜاݧ در بسیـــــج مسجد فعالیتـــ داشت همہ ۍ نوجواݩ هاے محــــل جذبـــ و ایشان شدند. هر زمانــ احمدآقا به مسجــــد مے آمد جمعے نوجوانـ بہ دنباݪ او بودند. مدتے بعد ایشاݩ بہ عنوانـــــ پذیرش پایگاه بسیــــج مسجد امین الدوله انتخاب شد مسجدے ڪہ پـــر از هاے فاضـل و انسان هاے وارستــــہ بود. بعد از مدتے مسئولیتــــ ڪارهاے مسجد نیز بہ عهده ے ایشانــ قرار گرفتــــ. ڪنارفعالیتــــ در اینجا در مسجد امام حسن (علیه السلام ) ڪارهاے فرهنگے را انجام مے داد. نڪتہ ے قابل توجـــــ❗️ــہ براے من این بود ڪہ وقتے ما در شرایط عادے هستیــــݦ حضور قلب در نماز . یا اگر مشغݪہ ی فڪری داشته باشیم ، دیگــــر حواسے براے ما نمے ماند. یا اگـــر ڪار اجرایی به عهده ے ما واگذار شود ، ڪه دیگــر هیچ❗️ ڪاملا حواس ما در نماز می شودـ احمدآقا وارستہ بود ڪہ...... یاعلی ✨✨✨ شهید ابراهیم هادی @seedammar
روز اولی که تو بیمارستان دیدمش کلی با هم شوخی کردیم و خندیدم پر انرژی و با روحیه با اون لهجه ی با نمک ترکی ی تبریزی که چند وقتی بود از تبریز اومده بود قم برای ادامه ی تحصیلات حوزوی و به قول خودش کسب فیض . . . گاری رو بار زدیم و راه افتادیم به سمت بخش تا اقلام رو بین بیمارا و پرسنل بیمارستان پخش کنیم. از طبقه ی پنجم کار شروع می شد طبقه به طبقه چرخیدیم تا رسیدیم به طبقه ی اول بخش مراقبتهای ویژه خب اونجا دیگه برای ما بود . داشتیم اقلام رو دم در خالی میکردیم که دیدم محمد با چنتا از پرستارا سلام و احوال پرسی کرد و رفت پشت در و شروع کرد از گوشه ی در داخل رو نگاه کردن . تعجب کردم پرسیدم داستان چیه بچه ها گفتن مگه نمیدونی!؟!؟ خانومش بارداره و حالش بد شده و الان هم تو بستریه با یه بچه ی شش ماهه تو شکمش و علائم شبیه به کرونا . خشکم زد باورم نمی شد زنت تو آی سی یو باشه و تو اینقدر با روحیه کنار جهادیا مشغول خدمت باشی. گذشت تا امروز بعد نماز مغرب یکی از بچه ها بهش گفت محمد برو تلفن خونه کارت دارن لباس پوشید و سریع رفت یه ربع نشد که برگشت با چشمای قرمز دلم ریخت گفت صادق خانومم فوت کرد . . . ایندفه همه خشکمون زد سکوت حاکم شد یه کلام گفت و رفت : دعا کنید براش «بهترین توشه براش دعاست» امروز همسر و بچه اش رو از دست داد . . . . شادی روحشون یک حمد و صلوات هدیه کنید و براشون دعا کنید. خدا صبرش بده .... @seedammar
بیماران بعد از مرگ توسط عده ای از مردان و زنان خداجوی غسل و کفن شده وباعزتی غریبانه دفن شدند، ما قدردان درایت هستیم که اجازه ندادند اموات مسلمین یک جا و بدون انجام مراحل شرعی دفن شوند😭 وَلَقَد کَرَمنَابَنِی آدَمَ وَ حَمَلنَاهُم فِی "کیهانه حاجی" @seedammar
همه حرفش همـه فعـالیتش نماز اول وقت در هر شرایطی نماز اول وقت یا جماعت و در مسجد یا با خانواده در خانه 💢با بچه ها به مسجد میرفت برای در مهمانی یا در مسافرت برای برادر کوچکش که بود سجاده پهن میکرد او امام جماعت میشد و پدر، اهالی خانه و خودش به او اقتدا میکردند. 🔸درس میداد میگفت نماز اول وقت در اردوهای آموزشی میگفت نماز اول وقت در میدان جنگ هم نماز اول وقت ▪️یاد این حرف افتادم: علیه السلام یعنی نماز اول وقت 📸شهید مدافع حرم 🗓شهادت ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🌹 دو شهید هردو یکی یکی یکی سرباز امام خمینی یکی سرباز امام خامنه ای 🌹 شهیدی که بعد از سی سال یکی از ۱۵۰ شهید گمنام است که شناسایی شد، شهید مدافع حریم ولایت 🌹 شهید مدافع حرم اهل بیت(ع) ♦️ اما گرگ ها و غرب زدگان و روشنفکرنماها بدانند؛ ...
👓 یکی از بزرگترین و موثرترین شهدای مدافع حرم بزرگوار حجت‌الاسلام شهید صدرزاده است! ❗️ از مظلومیت طلاب که خیلی ها ایشون را می‌شناسند ولی نمی‌دونند طلبه بوده! بزرگواری که حاج قاسم درباره او می‌گفت: آدم‌ مصطفی را می‌دید عشق می‌کرد! شهید مدافع حرم حجت الاسلام والمسلمین 🌷🌿شادی روح شهدا صلوات 🌿🌷 https://eitaa.com/seadamaar
با خودم كنار آمدم خانواده هایی هستند که سه شهید و چهار شهید دارند من یکی از پسرانم را میخواهم فدای اسلام کنم و توانستم راضي شوم ميلاد به سوريه برود و گفتم مادر برو به سلامت. هرچه خدا خواست همان ميشود و اگر قسمت من باشي برميگردی و اگر قسمتت شهادت است مباركت باشد و اين آخرين كلام من و پسرم در لحظه جدا شدن از يكديگر بود و ميلاد با خوشحالي رفت. ۱۸ روز بيشتر از رفتن ميلاد به سوريه نگذشته بود كه روز خبر شهادتش پخش شد. ملبس شدنش به لباس روحانيت همراه با شهادتش رقم خورد و حتي روی سنگ قبرش در كنار اسمش حجت‌الاسلام والمسلمين را قيد كرده‌اند. موقعی كه از ميلاد جدا شدم می‌دانستم براي هميشه از پيش من رفت و موقعی كه ميلاد در سوريه بود دعا ميكردم خدا آبروی من را پيش حضرت زينب سلام الله علیها حفظ كند تا موقع شنيدن خبر شهادت ميلاد حرف بی‌جا نزنم و همين‌طور هم شد و وقتی كه پيكر ميلاد آمد، روحيه و صبرم خيلي بالا بود. با اينكه لحظه‌ای از فكر ميلاد نمی‌توانم جدا شوم و نبودش برايم خيلی سخت است، ولی خوشحال هستم كه با رضايت خودم توانستم دل ميلاد را شاد كنم. 📸 شهید مدافع حرم 🗓شهادت: ۱۰ آذر ۹۴ همزمان با 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان