eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
9هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
💗 سلام خورشیدِ ما❤️ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ الزَّمان🌿 ☘️ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 💠 @mahdaviyat50
قامتِ دین راست خواهد ماند تا وقتی که سـروهـا ؛ روبرویِ یکه‌تازی تبر می‌ایستند ... عراق... تصویر دیده نشده از ✨ و شهید و شهید 🇮🇷 صلوات @seedammar
نام و نام خانوادگی: تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۱/۱۴ تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ سمت: فرمانده گردان حضرت علی‌اکبر (ع) از تیپ فاطمیون   همه او را به یک دل‌بستگی خاص می‌شناختند؛ آن هم حُبّ حضرت علی‌اکبر (ع) بود. هر جا که به نام علی‌اکبر (ع) مزین بود مهدی صابری هم یک‌گوشه‌ آن مشغول بود. فرقی نداشت هیئت محلی‌شان باشد یا گروهان مخصوص تیپ فاطمیون. برای همین وصیتش را بعد از بسم‌الله با «یا علی‌اکبر ِ لیلا» آغاز کرد. رفته بود که برای ایام فاطمیه برگردد، همین هم شد. روز شهادت حضرت زهرا (س) خبر شهادتش را آوردند. پیکر مطهر این شهید و سه تن دیگر از شهدای لشکر فاطمیون هم‌زمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با حضور مردم شهر مقدس قم تشییع و در قطعه شهدای مدافعان حرم بهشت معصومه (س) به خاک سپرده شد 🌹🌹 🇮🇷صلوات 🌷🍃 @seedammar
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ حاج حسین یکتا میگفت : توصیه میکنم جوان‌ها اگر بخواهند از دستِ شیطان راحت شوند ••|عشق به شهادت|•• را در وجود خود زنده نگه دارند... بقولِ شهید حاج امینی خُدایا عاشقم کن ... 🌹 صلوات🌷🍃 @seedammar
❌دماغ عملی تو اینجا چیکار میکنی😮❌ آقای ندافی(یکی از همرزمان شهید نوری) که به سوریه رفته است. ایشون هم استانی شهید نوری هستن؛ میگویند: موقع اعزام به سوریه؛ بابک را دیدم. جوان و خوش سیما ، به او نمیخورد مدافع باشد. جلو رفتم و به بابک گفتم:" تو اینجا چیکار میکنی دماغ عملی؟؟ تو الان باید در خیابان گلسار رشت بگردی و خوش بگذرانی، نه در سوریه که غیر از توپ و تفنگ خبری نیست." بابک نگاهم کرد؛ چشم های زیبایش را به من دوخت. منتظر جوابی بودم اما چیزی نگفت!! سکوت کرد و سکوت. فقط لبخند زد... لبخندی که بعدها مرا شرمنده کرد.. 🌷 @seedammar
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ زیبا و دیدنی "نمیشه باورم" با صدای سید رضا نریمانی در رثای حاج قاسم سلیمانی 🖤 پیکر صدپاره پاشو، حضرت ارباب اومده... چیه این داغ که هرچی زمان میگذره آروم نمیشه 😔 @seedammar
💞 _کجا میری؟!! +بگم،جیغ و داد راه نمیندازی؟ _بگو آقا مصطفی قلبم اومد تو دهنم. +عراق! _میری عراق؟! به اجازه کی؟! که بعد بری سوریه؟! +رشته ای بر گردنم افکنده دوست! _زدم زیر گریه... +کاش الان اونجا بودم عزیز. _که چی بشه! +آخه وقتی گریه میکنی خیلی خوشگل میشی! _لذت میبری زجر بکشم؟! +بس کن سمیه!چرا فکر میکنی من دل ندارم؟!خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم؟ خدا حافظ سمیه،مواظب خودت و فاطمه باش! _گوشی را قطع کردی.چندبار شماره ات را گرفتم، اما گوشی ات خاموش بود.سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم، درحالی که اشک هایم می آمدند.کجا میرفتی آقا مصطفی؟ میرفتی تا ماه شوی.‌ به روایت همسر شهید 📚کتاب اسم تو مصطفاست‌ 🌷 🌷 @seedammar
همیشه آیه‌ي ، «وَ جَعَلْنا...» را زمزمه می کرد ‌گفتم : آقا ابراهیم ! این آیه برای محافظت در مقابل دشمنه ، اینجا که دشمن نیسٺ ! نگاه معنا دارےکرد و گفٺ : دشمنےبزرگتراز شیطان هم وجود داره 🌷شهید ابراهیم هادی 🌷 @seedammar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ابومهدی از کالاهای آمریکایی استفاده نمی‌کرد... 🔹 وقتی به حاج «ابومهدی المهندس» فرمانده شهید حشد الشعبی و مقاومت اسلامی عراق، حین بازدید از خطوط نبرد با داعش نوشابه خنک "کوکا کولا" تعارف می‌شود، از نوشیدن آن خودداری نموده و می‌گوید: نمی‌خواهم، این آمریکایی است. دوغ عراقی می‌نوشم که بهتر است. نشر حداکثری با شما @seedammar
حرم ندارد یعنی هنوز می ترسند از این که دست توسل به دامنش‌ برسد سالروز تخریب قبور ائمه در قبرستان بقیع
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
5ccfdb1f61aeb6066ed8e0d5_420209477.mp3
6.76M
با امام زمان(عج) 🎵یکی بگه کی آقا برمیگرده؟؟ 🎤جواد ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 💠 ⚜️ @mahdaviyat50
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
سادات سجادی: #کتاب_عارفانه 🌙 #قسمت_پنجاه_و_نهم "خبرشهادت" ✅ راوی:مادر شهید سه ماه بود که احمد به
سادات سجادی: 🌙 «بوی خوش» [حاج مرتضی نیری] نوروز ۱۳۶۵ 🗓 از راه رسید. مراسم چهلم احمد آقا نزدیک بود. برای همین به همراه مجید رفتیم برای سفارش سنگ قبر عصر یکی از روزهای وسط هفته با ماشین راهی بهشت زهرا علیهاالسلام شدیم. سنگ قبر و تابلوی آلمینیومی بالای مزار را تحویل گرفتیم. بعد کمی سیمان و مصالح خریدیم و سریع به قطعه ۲۴ رفتیم. کسی در بهشت زهرا علیهاالسلام نبود نم نم باران 🌨 هم آغاز شده بود. باخودم گفتم : کاش یکی دونفر دیگه هم برای کمک می آوردیم. همان موقع یک جوان،که شال سبز به گردن انداخته بود،جلو آمد و سلام کرد❗️ بعد گفت : اجازه می دید من هم کمک کنم❓ ما هم خوشحال شدیم و گفتیم : بفرمایید😊 من همینطور که مشغول کار بودم خاطراتی که با احمد اقا داشتم را مرور میکردم. من پسرعمو و داماد خانواده ی آنها بودم که از زمان کودکی هم با هم بودیم. هر بار که به روستای آینه ورزان می رفتیم شب و روز باهم بودیم. با خودم گفتم : احمد چهل روز پیش شهیدشده. مگر نمی گویند که جنازه بعد از چند روز متعفن می شود⁉️ دوباره سرم را داخل قبر کردم. گویی یک شیشه عطر خوش بو را داخل قبر او خالی کرده اند. سنگ را سرجایش قرار دادیم. تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم. وقتی می خواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم. من اطمینان داشتم که پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیا الله سالم و مطهر مانده است. باران شدید شده بود. من ایستاده بودم و حسابی خیس شدم. آقا مجید صدایم کرد و به سمت ماشین برگشتم. اما فکر آن بوی خوش از ذهنم خارج نمی شد،بوی خوشی که با هیچ یک از عطر های دنیا قابل مقایسه نبود. با خودم گفتم : احمد چهل روز پیش شهیدشده. مگر نمی گویند که جنازه بعد از چند روز متعفن می شود⁉️ دوباره سرم را داخل قبر کردم. گویی یک شیشه عطر خوش بو را داخل قبر او خالی کرده اند. سنگ را سرجایش قرار دادیم. تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم. وقتی می خواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم. من اطمینان داشتم که پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیا الله سالم و مطهر مانده است. باران شدید شده بود. من ایستاده بودم و حسابی خیس شدم. آقا مجید صدایم کرد و به سمت ماشین برگشتم. اما فکر آن بوی خوش از ذهنم خارج نمی شد،بوی خوشی که با هیچ یک از عطر های دنیا قابل مقایسه نبود. ✨✨✨ شهید ابراهیم هادی