eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے
2.4هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات کانالهای دیگر ما #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹همسر شهید محمدحسین محمدخانی: 🌹گفته بود: اگه جنازه‌ای بود و منو دیدی، اول از همه بگو نوش جونت. بلند بلند میگفتم: نوش‌جونت، نوش‌جونت. 🌹بهش میگفتم: سلام منو به ارباب برسون. 🌹بعداز معراج، تا خاکسپاری، فقط تابوتش رو دیدم. موقع تشییع، خیلی سریع حرکت میکردند. پشت تابوتش که راه میرفتم، زمزمه میکردم: ای کاروان آهسته ران، آرام جانم میرود! 🌹زمان تشییع، مداح داشت روضه حضرت علی‌اصغر میخوند. نمیدانستم آنجا چه خبر است، شروع کرد به لالایی خوندن. بعد هم گفت: همین دفعه‌ی آخر که داشت میرفت، به من گفت: من دارم میرم و دیگه برنمیگردم! توی مراسمم برای بچه‌ام لالایی بخون! 🌹محمدحسین نوحه‌ی "رسیدی به کرببلا خیره شو به گنبد به گلدسته‌ها خیره شو اگه قطره اشکی چکید از چشات به بارون این قطره‌ها خیره شو" را خیلی دوست داشت. نمیدانم کسی به گوش مداح رسانده بود یا خودش انتخاب کرده بود. 🌹به یکی از رفقای محمدحسین که جزو مدافعان هم بود، گفتم: میتونین کاری کنین برم توی قبر؟ آبان‌ماه بود و خیلی سرد. وقتی رفتم پایین قبر، همه‌ی روضه‌هایی که برایم خوانده بود، زمزمه کردم. 🌹گفته بود: داخل قبر، برام روضه بخون، زیارت عاشورا بخون، اشک گریه بر امام‌حسین رو بریز توی قبر، تاحدی که یه خورده از خاکش، گِل بشه. براش خوندم. 🌹همان شعری که همیشه آخر هیئت گودال قتلگاه، میخواندند، خیلی دوستش داشت: "دل من بسته به روضه‌هات جونم فدات، میمیرم برات پدر و مادر من فدات جونم فدات، میمیرم برات چی میشه با خیل نوکرات جونم فدات، میمیرم برات سرجدا بیام پایین پات جونم فدات، میمیرم برات" 🌹صدای " این گل پرپر از کجا آمده" نزدیکتر میشد. 🌹سعی میکردم احساساتم را کنترل کنم. میخواستم واقعاً آن اشکی که داخل قبر میریزم، اشکِ بر روضه‌ی امام‌حسین علیه‌السلام باشد، نه اشک از دست دادن محمدحسین. 🌹هرچه روضه به ذهنم میرسید، میخواندم و گریه میکردم. نگاهی به قبر انداختم، باید میرفتم. دایی‌ام آمد و به‌ زور من را برد بیرون. 🌹آقایی رفت پایین قبر، به آن آقا گفتم: شهید میخواست براش سینه بزنم. شما میتونید؟ 🌹بغضش ترکید. چند دفعه زد روی سینه‌اش. بهش گفتم: نوحه هم بخونید. 🌹پرسید چی بخونم؟ 🌹گفتم: "از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین؛ دست و پا میزد حسین؛ زینب صدا میزد حسین"
به مناسبت سالروز شهادت سردار سرلشگر شهید #حسین_همدانی (ابو وهب) به بررسی مسیولیت های ایشان در طول حیات در جبهه حق و پشتیبانی رهبری،میپردازیم. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👈در سال ۱۳۲۹ در شهرستان #آبادان دیده به جهاد گشود و 👈 در سن ۶۱ سالگی پس از #چهل سال مجاهدت و نبرد در راه اسلام در تاریخ ۱۶ مهرماه ۹۴ در نبرد با تروریست های تکفیری در #سوریه به فیض #شهادت نایل آمد.
دلتنگ تر می شوم‌...😶😶 با دیدن لبخندهایی که جاماندن را بیشتر به رخم می کشد
💐🕊🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸 🌸 وصیت نامه📝 شهید محمد ابراهیم همت🌹 *دومين وصيت نامه شهيد همت: به نام خدا  نامي كه هرگز از وجودم دور نيست و پيوسته با يادش آرزوي وصالش را در سر داشتم.  سلام بر حسين(ع) سالار شهيدان اسوه و اسطوره بشريت.  مادر گرامي و همسر مهربانم پدر و برادران عزيزم!  درود خدا بر شما باد كه هرگز مانع حركتم در راه خدا نشديد.چقدر شماها صبوريد.خودتان مي دانيد كه من چقدر به شهيدان عشق مي ورزيدم غنچه هايي كه(كبوتراني كه)هميشه در حال پرواز به سوي ملكوت اعلايند.الگو و اسوه هايي كه معتقد به دادن جان براي گرفتن بقا (بقا و حيات ابدي)و نزديكي با خداي چرا كه «ان الله اشتري من المومنين».  من نيز در پوست خود نمي گنجم.گمشده اي دارم و خويشتن را در قفس محبوس مي بينم و مي خواهم از قفس به در آيم.سيمهاي خاردار مانعند.من از دنياي ظاهر فريب ماديات و همه آنچه كه از خدا بازم مي دارد متنفرم(هواي نفس شيطان درون و خالص نشدن)  در طول جنگ برادراني كه در عمليات شهيد مي شدند از قبل سيمايشان روحاني و نوراني مي شد و هر بي طرفي احساس مي كرد كه نوبت شهادت آن برادر فرا رسيده است.  ⚡ادامه دارد... 🌹شهید🌹محمد🌹ابراهیم🌹همت🌹 🌹تاریخ ولادت: ۱۳۳۳ 🌷تاریخ شهادت: ۱۳۶۲ 🌺شادی روح شهید صلوات 🌸 🌸 🕊🌸🕊
14صلوات امشب هدیه میکنیم به 😊👇 #شهـید سردار همدانی #اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل #فرجهم #التماس_دعا 🍃🌸 @seedammar
❤️ #قرار_عاشقی ❤️ قرائت دعای فرج به نیابت از شــهید ابــراهیم هــادی🌹 ⏰هرشب راس ساعت ۲۲ ✳️بخوانید و به اشتراک بگذارید 🇮🇷 @seedammar
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹شهید.سید.مرتضی.آوینی🔹 شهـادت لباس تک سایزی است کـه بـایـد تن آدمی به اندازه آن درآیـد، هر وقـت به سـایـز این لباس تک سـایـز درآمدی پـرواز می کنـی ، مطـمئــن بــاش ..... ▪️▫️▪️▫️▪️▫️
🌸 همسایہ شاد" ... سعے مےڪردم ڪہ اعتقادات را بہ شڪل عملے در وجود فرزندانم پرورش دهم . امربہ معروف هم یڪے از همان اعتقادات بود . از ڪودڪے یاد گرفتند ڪہ اگر مادر پوشش تیره و مشڪے دارد یعنے آن شب عزا و ماتم است . شب شهادت یڪے از امامان بود و آن شب پوشش من در خانہ مشڪے بود . آن موقع دو فرزند داشتم ، محمدرضا هفت و خواهرش یازده سالہ بود . برایشان از آن امام تعریف ڪردم ، بہ دقت گوش ڪردند و موقعیت آن شب را فهمیدند ، اما همسایہ بغلے ما جشن گرفتہ بود و آهنگ هاے شادے را با صداے بلند پخش مےڪرد . نگران شدم ڪہ در تصور ڪودڪانہ آنها دوگانگی ایجاد شود ، از قبح‌شڪنے عمل همسایہ در شب شهادت گفتم . مهدیه تصمیم گرفت تا امر بہ معروف ڪند و خودش را آماده این ڪار ڪرد . درب خانه همسایہ را زد ، محمد ڪہ روی خواهرش تعصب داشت در چارچوب در ایستاد و مراقب خواهرش بود ڪہ اگر اتفاقے براے خواهرش افتاد بہ ڪمڪش برود . خوشبختانہ امر بہ معروف ڪودڪانہ آنها نتیجہ داد و صداے آهنگ قطع شد .
🕊°•♡•°🕯🕯°•♡•°🕊 #با_شهدا #شهید_محمد_ابراهیم_همت نشستـن در پشت میز مذاڪــره با آمریڪــا براے ما ...خوارے ، ذلّت و افتضــاح بہ دنبال دارد . شادی روحش صلوات
❦☀️❦✥🕊✥❦☀️❦ #‌اللهم_الرزقنا_کربلا میگویند: کربلا قسمت نیست، دعوت است!! خدایا … من معنی قسمت و دعوت را نمیدانم! اما تو … معنی طاقت رامیدانی، مگر نه؟ دل من لک زده تا کنج حرم بنویسند مرغکی ناله کنان میل پریدن دارد😔💔
┄═❁๑🍃๑🌼๑🍃๑❁═┄ 📌 دیدگاه #ابراهیــم نسبت بہ مادیات...
╔═...🍀🍀...══════ 🌈 بابڪ از همه دل مشغولے هاے دنیایے اش دل بریده و براے دفاع از مرزهاے اسلام پرکشید سمت سوریه (س) 🐠 سرشار از زندگے و همیشه در برنامه هاے مختلف پیش قدم بود. بابڪ از فعال ترین جوان هاے شهر بود اصلا هم تڪ بعدے نبود و بواسطه سن و سالش جوانے مے ڪرد و از همه قشرے هم دوست و رفیق داشت یعنے هم دوست باشگاهے داشت هم دانشگاهے هم مسجدے و هیئتے 💯 از فعالین هلال احمر بود و در بسیج فعالیت می کرد و در ڪارهاے خیر در بهزیستی شرڪت مےڪرد، حتے ڪارهاے ساخت بنا یادبود شهداے گمنام در پارڪ ملت رشت را هم خودش انجام داده . 🎓 از دانشجوهاے فعال دانشگاه تهران هم بود. ذاتش جورے بود ڪه مے خواست در همه ابعاد رشد داشته باشد و تڪ بعدے نباشد. بابڪ دانشجوے ارشد حقوق در دانشگاه تهران بود ❤ اما همه این ها را ول ڪرد و عاشقانه قدم در این راه گذاشت قبل از اینڪه به سوریه اعزام شود در دوره اے ڪه سرباز حفاظت اطلاعات بود دوبار داوطلبانه به ڪردستان عراق اعزام شد 🎯 بابڪ خودش هم مے دانست ڪه چه مسیرے را مے خواهد برود و به ما هم این پیام را مے داد اما ما متوجه نمے شدیم. 🔅یڪ روز آمد و به مادرش گفت: ڪه با اعزامم موافقت شده ، من حضرت زینب (س) را خواب دیدم دیگر نمےتوانم اینجا بمانم باید بروم سوریه این قضیه رفتنم هم مال امروز و دیروز نیست من چند ماه است ڪه تصمیمم را گرفته ام 🔮 بابڪ روز قبل از اعزام ، در مسجد باب الحوائج بلوار شهید انصارے رشت ڪه مسجد آذرے هاے مقیم رشت است و همه بابڪ را آنجا مے شناسند، از همه نمازگزاران مسجد بعد از نماز خداحافظے ڪرده بود، به همه گفته بود ڪه من یڪ مدتے نیستم مے خواهم بروم خارج از کشور چون من و برادرانش خیلے اصرار داشتیم ڪه برود آلمان ادامه تحصیل بدهد همه فڪر مےکردند مےخواهد برود آلمان اما به جاے آلمان سر از سوریه درآورد بابڪ همه را شوڪه کرد...... 🌙 بابڪ من علاوه بر اینڪه چهره زیبایے داشت سیرت زیبایے هم داشت و این زیبایے بعد از شهادتش واقعا در صورتش موج مےزد با اینڪه جانے در بدنش نبود اما اصلا رنگ صورتش عوض نشده بود 🌷 💭راوے: پدر شهید
🍃💕🍃💕🍃💕 در صدا ڪردنِ نام #تو یڪ "ڪجایے؟" پنهان است ... یڪ "ڪاش مےبودے"💔 یڪ "ڪاش باشے" من نامِ تو را حذف به قرینہ این همہ #دلتنگے ❣ و پرسش صدا مےزنم: برادرم....💔 #شهید_ابراهیـم_هادے🌷 #یادش_با_صلوات 🍃💕🍃💕🍃💕
🔺آیت‌الله کعبی: شورای نگهبان باید از لحاظ محتوایی اکنوانسیون cft را بررسی کند. آیت‌الله عباس کعبی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با اشاره به تصویب لایحه الحاق ایران به کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تأمین مالی تروریسم(CFT) در مجلس گفت: مصوبه مجلس مبنی بر الحاق ایران به کنوانسیون CFT، نه تنها نفعی برای کشور ندارد و گشایش اقتصادی ایجاد نمی‌کند، بلکه مضر هم هست و جلوی خیره‌سری و یکه‌تازی آمریکا علیه ملّت ایران را نمی‌گیرد و حرکتی طبق میل دشمن است. وی تأکید کرد: همانطور که رهبر معظّم انقلاب بارها تأکید کردند، اروپا هم قابل اعتماد نیست و مبنای گشایش اقتصادی را باید بر اساس مصوبات داخلی بگذاریم نه الحاق به کنوانسیون‌ها. عضو هیأت‌رئیسه مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: درست است که در مصوبه مجلس، مجموعه شرط‌هایی از جمله اینکه خلاف شرع و قانون نباشد و تعریف داخلی از تروریست ملاک است، امّا این شرط‌ها، مصرف داخلی دارد و از لحاظ خود کنوانسیون، اینگونه شرط‌ها اعتبار ندارد و به تعبیر فقهی، «خلاف ذات عقد» است. آیت‌الله کعبی تصریح کرد: فقها و حقوق‌دانان شورای نگهبان با لحاظ استعماری بودن CFT و سلطه آن و فشار بر مقاومت، باید درباره این لایحه نظر بدهند و نظر «شکلی» هم کافی نیست، بلکه شورای نگهبان باید از لحاظ محتوایی این کنوانسیون بسیار مهم را بررسی کند و نظر نهایی را بدهد. ⭕️
🔴 ما هم شهید می شویم ! وقتی در قتلگاه دنیا ... لذت گناهانش را حراممان می کنیم... و به جرم حزب اللهی بودن هم ، سرزنش می شویم ! جهاد اکبر ... بیش از ... جهاد اصغر ... شهید دارد ... شهیدانی از جنس ذوب شدن های ... چندین ساله ... ذره ذره ... . 🔶 و امان از قتلگاه مجازی ... چه خوب هایی آمدند و غرق شدند. آن هم ، ذره ذره ... اینجا هم میتواند سکوی پرش باشد و هم مرداب شیطان ... بنگرکه چگونه ایی؟ . . مراقب دل هایمان باشیم ... عاشق شویم عاشق خدا عاشق حسین آدم بودن !
5c797ee6ebb4986104b800960a50203fc18e4bcd.mp3
2.01M
😔😭😭 اینو از دست ندن بهت نمیاد منو راهم ندی صدات کنم ولی جوابمو ندی😭😭😭😭 نکنه یه شب بین نوکرات بهم بگی برو تو نوکر بدی😭😭😭😭
هر چه باشم حُبِّ مولا 🔹سر به راهم میکند . . . عاقبت عشق حسن(ع) 🔹پاک از گناهم میکند . . .
هدایت شده از 
AUD-20181010-WA0008.mp3
2.2M
اگه رفتی زیر قبه ی یادم کن😭 اگه رفتی توے بین یادم ڪن
برای دل جامانده های از زیارت اربعیین دعا کنید خیلی حس بدیه جامانده گی التماس دعا 😔😔 ارباب به ما نظر بفرما 😔😔
امروز‌به مناسبت #شهادت_شهید_مدافع_حرم #جبار_دریساوی به معرفی ایشون میپردازیم.. 1⃣قسمت اول: ✔نام و نام خانوادگی: جبار (فرید) دریساوی  ✔نام پدر: حسن ✔محل تولد: اهواز ✔تاریخ تولد: ۴۶/۱۰/۷ ✔تاریخ شهادت: ۹۳/۷/۱۷ ✔محل شهادت: حلب، سوریه ✔محل دفن: آرامستان بهشت آباد اهواز ✔وضعیت تاهل: متاهل ✔تعداد فرزندان: ۲
2⃣قسمت دوم: سردار شهید جبار (فرید) دریساوی در هفتمین روز از دی ماه سال۱۳۴۶در اهواز به دنیا آمد. پدر ایشان حسن اقا کارمند شرکت بودند و مادر محترمش فاطمه خانم ،خانه دار بود. دوران کودکی و نوجوانی خود را در آباد گذراند و 📚دیپلم علوم تجربی را از مجتمع آموزشی ایثارگران شهید رجایی کسب کرد… ✊با شروع تظاهرات و قیام مردم مسلمان ایران علیه حکومت سفاک پهلوی 1⃣1⃣ سال سن داشت که با حضور در راهپیمایی ها و فعالیتهای انقلابی در مساجد اهواز و همکاری با نیروهای مردمی نقش آفرین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بود. ⬅با شروع جنگ تحمیلی و آغاز حماسه آفرینی جوانان مومن ایران زمین، شهید جبار دریساوی هم به عنوان نیروی بسیجی به جبهه ی حق علیه باطل اعزام گردید و در طول مدت حضورشان در دفاع مقدس بار مجروح شدند و در همین دوران هم به استخدام سپاه پاسداران در آمدند. پاسدار سرزمین اسلام در تاریخ سوم خرداد سال ۱۳۶۷با خانم مریم حمید ازدواج💍 کردند. بعد از پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۸۵ وارد 💼دانشگاه امام حسن(ع) شدند و در مدرک کارشناسی را اخذ کرد. ایشان همچنین دوره آموزشی تخصصی را در روسیه گذراند و از اساتید برجسته در کشور محسوب می شد. ایشان همیشه سعی می کردند از زمان و زندگی خود بیشترین بهره برداری را داشته باشند و هیچگاه از تلاش و مجاهدت علمی دست برنداشتند...
3⃣قسمت سوم:  با شروع نبرد اعمال سعودی صهیونیستی با مسلمانان مظلوم سوریه، و ایشان اجازه نمی داد که بی تفاوت باشند ودر حالی که می توانست درآرامش و رفاه زندگی را در کنار همسر و ✌دو فرزندش و بگذراند ، ولی ایشان مجاهدت در راه خدا را انتخاب کردند و جهت به رزمندگان مسلمان سوریه عازم این کشور شد. روح بلند و خستگی ناپذیر سردار شهید، ایشان را به نبرد با نیروهای داعش طلبید و به گواهی همرزمانش، تخصص ایشان به پیشبرد اهداف جبهه ی اسلامی کمک شایانی نمود و سرانجام این مجاهد و تلاش و پشت کردن به رفاه و دنیای بی ارزش مادیات نوشیدن شربت شهادت در راه خدا بود. بله، در تاریخ۱۶\۷\۱۳۹۳ بعد از جهاد و انتظار به آرزوی دیرینه اش رسید و 💥در اثر موج انفجار و🚀 اصابت ترکش خمپاره به یاران آخر الزمانی مولایش حسین بن علی(ع) پیوست تا در دفاع از حرم حضرت زینب کبری سلام ا…علیها گام موثر و مقبولی برداشته باشدو خواب تلخ یزدیهای زمان را آشفته نماید. سردار شهید جبار(فرید) دریساوی فرزندانش فاطمه و محمد را تنها گذاشت تا پدران و فرزندان سرزمینهای اسلامی در آرامش و امنیت زندگی کنند چرا که خون شهید تضمین کننده امنیت در جهان اسلام است. شهید جبار دریساوی که عشق و التزامش به ولایت فقیه زبانزد خاص و عام بود. جان خود را فدا نمود تا ولی زمانش را فرمانبرداری کرده باشد نه با زبان که با جان...
4⃣قسمت چهارم: به نقل از همسرشهید: اخبار سوریه را دنبال می کرد و خیلی حرص می خورد می گفت: این داعش را باید در خفه کرد. اینها اگر از سوریه بگذرند به ایران می رسند هدفشان کشورماست. هدفشان نابودی اسلام است. گفت: می خواهم بروم سوریه . گفتم: جنگ است خطر دارد . گفت: من برای آموزش می روم. فرید کارشناس زرهی بود. فاطمه هم مخالفت میکرد،با زور دخترم را راضی کردم، بیست ماه سوریه بودند یک ماه ایران. ولی آن یک ماهی هم که ایران بود تمام فکر و ذکرش سوریه بود. می گفت: پیرزنها و پیرمردهای سوری التماس می کنند که بمانیم و برنگردیم ایران. کاش شما راضی می شدید همین یک ماه هم نمی آمدم. گفتم نگران ما نیستی؟ گفت: من خیالم از بابت شما راحت است تا دین اسلام استوار باشد شما در امانید. جهاد ما برای خداست و من شما را به خدا سپرده ام. سخنرانی های حضرت آقا را دنبال می کرد. عاشق دیدار با ایشان بود. می گفت: من . آقا، مرزهای اسلام و هرجا اسلام است مزر ما آنجاست. دو سالی می شد که می رفت سوریه و بر می گشت. بعد از دو ماه ماندن در سوریه برگشته بودو قرار بود یک ماه بماند بعد دوباره برود ، سوریه هنوز ده روز نگذشته بود که تماس گرفتند و گفتند: جبار اوضاع خوب نیست و دوباره برگرد سوریه . من و دخترم اصرار کردیم که نرود. دخترم دستش را گرفت و گریه می کرد عصبانی شد ساکش را انداخت زمین و گفت ٫ من نمی روم  ،ولی جواب حضرت زینب با شما و دخترت. گفتم: فاطمه،بابا ما را با حضرت زینب روبه رو کرد ،چیزی نگو. وقتی رسید فرودگاه تماس گرفت، گفتیم: خیالت راحت ما راضی شدیم برو انشا ا…مثل دفعات قبل سالم برگردی. اما ته دلم احساس می کرد این بار آخر است. خودش هم به دوستانش گفته بود این رفتن بازگشتی ندارد. سه روز مانده بود که دو ماهش کامل شود و برگردد ایران....