eitaa logo
سِحرِاَشک اشعار و نواهای محرمی
383 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
41 فایل
مجموعه اشعاروسبک های مناسبتی مذهبی شاعرومداح اهل بیت علیه السلام ::.حسین ایمانی.::
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانم اباعبداللّه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره اربعین امام حسین علیه‌السلام یادَش‌به‌خیر دربه‌دری‌هایِ اریعین یادش‌به‌خیر بی‌سر ُو سامانتان شدیم یک سفره پهن بود نجف تا به کربلا یادش‌به‌خیر ما همه مهمانتان شدیم آنقدر لقمه بود همه سیر می‌شدند زوّار لحظِه‌لحظِه نمک‌گیر می‌شدند در این مسیر صحبتی از خستگی نبود پیر ُو جوان به شوقِ حرم شیر می‌شدند شادابی و طراوات و ایثار و بندگی در بینِ این مسیر  شکوهی عجیب داشت آن روزها تمامیِ این راه   روز و شب می‌شد حسینیه همِه‌جا بویِ سیب داشت اِقرار می‌کنم به تو وابسته‌ام فقط اصرار می‌کنم که مَرانی مرا حسین دنبال می‌کنم همِه‌جا روضه‌هایِ سر گودال و نیزه  تشتِ طلا  زیرِ پا  حسین یک اربعین به پایِ سرَت ناله زد حرم یک اربعین چه‌ها به سرِ خواهر آمده یک جمله روضه مرثیه‌یِ خواهرِ شماست از شام زینبِ تو چنان مادر آمده قامت‌کمان و نیلی و پهلو شکسته‌ام مویِ سرم سپید ولی رویِ من سیاه از آن امانتی که سپردی به من نپرس آمد خرابه سر  شده ویرانه  قتلگاه خنجر سراغِ پشتِ سرت رفت خوب شد جان کَندی و ندیده دو چشمت طناب را شکرِ خدا نبود علمدار چون زدند دائم به تشتِ رأسِ تو جام شراب را پایِ سرِ بریده به هم جام داده‌اند پایِ سرِ تو حرفِ خرید و فروش بود لرزید کودکی که به من تکیه داده بود وقتی اشاره کرد به او مَردی از یهود پیشِ نگاهِ قافله  خندید حرمله پیشِ رباب قاتلِ طفلت صله گرفت وقتی که زَجر وارد بزمِ یزید شد دستی به صورتَش گلِ این قافله گرفت ای سر بریده زائرِ تو قدخمیده است جایِ لگد به چادرِ من مانده غیرتی با ساقِ نیزه پایِ سرِ نیزه دشمنت پهلویِ ندبه‌خوانِ تو سوزانده غیرتی @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مخمّس شهادت حضرت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم رحمت محبّت مغفرت غیرت نجابت نور عزّت عدالت عافیت حکمت اِصالت شور در سینه‌ات اَسرارِ نابِ واضح و مستور مدحِ شما روزِ قیامت ناله‌یِ ناقور از گاهواره عاشقت هستیم ما تا گور کون وُ مکان مدیونتان دین زیرِ دِینِ تو ای روح و جانِ عاشقان در شور و شِینِ تو گیتی ندیده‌َست و نخواهد دید عینِ تو از آنِ عشقی عاشقم عشقم حسینِ تو بر عاشق و معشوقِ او دادم سلام از دور دستِ ادب را رویِ قلبم می‌گذارم آه راهِ حرم را با سلامی می‌کنم کوتاه من روبه‌رویِ گنبدِ خضرایِ این درگاه دارم زیارت می‌کنم دلدار بسمِ‌اللّه یا رحمةٌ لِلعالمین شد زائرت مأجور تب کرده بودی و تمامِ پیکرت می‌سوخت با طعنه‌ها قلبِ تو وُ همسنگرت می‌سوخت پیشِ نگاهت اعتقاد و باورت می‌سوخت اِنگار می‌دیدی چگونه دخترت می‌سوخت دیوار وُ در با هم هجوم آورد سویِ نور اَجرِ رسالت می‌شود میخِ در وُ دیوار شد بارِ شیشه خُرد چون شد ضربه‌ها تکرار آقا نبودی با غلافِ کینه‌یِ اَغیار افتاد بازویِ گلِ یاسِ حرم از کار عجِّل وفاتی شد نوایِ کوثرِ رنجور تو رفتی و سهمِ علی بعد از تو عُزلت شد در شهرِ تو در کوچه‌یِ تنگی قیامت شد حقِّ امیرالمؤمنین‌‌ِ ما که غارت شد سیلی جوابِ آهِ همراهِ ولایت شد ردِّ کبودی مانده رویِ صورتِ مأمور‌‌‌‌ مأمورِ حفظِ دین وُ حامیِ ولا افتاد ناموستان با ضربه‌هایِ بی‌حیا افتاد طفلی حسن می‌دید چادر زیرِ پا افتاد یک ضربه زد امّا رویِ دو گونه جا افتاد شد ندبه‌خوان قامت‌کمان ... سارق شده مغرور @sehreashk110
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مدح حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم دلبرِ صاحبدل و قرآنِ نازل  مصطفی اُسوه‌یِ خُلقِ نکو انسانِ کامل مصطفی شد اَشِدّاٰءُ علیَ الکُفّار هنگامِ نبرد با مسلمان تا کند چون اهلِ منزل مصطفی جز رضایِ حق ندید و جز ثنایِ حق نگفت خدعه‌هایِ مشرکان را کرده باطل مصطفی دل نَبسته بر کسی جز آن که دلدارش خداست جز علی هرگز نمی‌بندد به کس دل مصطفی در رکابش می‌زند شمشیر  شیرِ کردگار مرتضی دریایِ غیرت بود و ساحل مصطفی با منافق‌های اُمّت هم  مدارا می‌کند رویِ خوش داده نشان حتّی به قاتل مصطفی با ولایت تا شهادت مانده ختم‌ُالمرسلین بی‌قرارِ کوثر و قرآنِ نازل  مصطفی @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت حضرت رسول و روضه‌یِ کربلا تا لحظه‌یِ آخر از خدا می‌گوید با فاطمه رازِ کوچه را می‌گوید هر روز کمی برایِ اُمُّ‌السَّلمه از شاهِ شهیدِ کربلا می‌گوید @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم تب کرده پایِ بسترش دختر شده بی‌تاب پیشِ علی کم‌کم شده شمعِ وجودش آب فکرِ وصیّت کردن افتاد و کسی می‌گفت عادیست هذیان گفتنِ بیمار یا بی‌خواب بر اهلِ نیش و طعنه و زخمِ زبان لعنت خون شد دلِ ختمِ رسل مضطر شده محراب خیلی سفارش کرد کوثر را چه شد آخر ؟! بینِ در وُ دیوار افتاد از نفس مهتاب ضربِ لگد با میخِ در همدست بودند و .... شد بارِ شیشه خُرد می‌ریزد زمین خونآب شش‌ماهه‌ای پر زد میانِ روضه‌یِ مادر شش‌ماهه‌ای پرپر زده بر سینه‌یِ ارباب لالا لالایی تیر خوردی جایِ شیر اِی وای با روضه‌هایت ندبه‌خوان شد دلبرِ سرداب @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی شهادت حضرت محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم رسولِ مهربانی دیده بست وُ .... غمِ او در دلِ مولا نشست وُ .... دو سه روزی پس از این روضه این شد سقیفه با لگد در را شکست وُ .... @sehreashk110
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل _مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام آنقَدَر اهلِ کرم شد   عَلمش را بخشید دِرَمَش را  خَدَمش را  حَشَمش را بخشید دست و دلبازیِ او شهره‌یِ آفاق شده هرچه که داشت به‌جز درد و غمَش را بخشید همه‌یِ نُه فَلک از آنِ حسن بود ولی .... به حسینی شدنِ ما حرمَش را بخشید وسطِ کوچه چه‌ها دید  خدا می‌داند روضه این است که مادر ثنَمَش را بخشید گم‌شد آویزه‌یِ یاسی که دَم از حیدر زد مادرم زیرِ لگد  بازدَمش را بخشید شد عصا شانه‌یِ لرزانِ حسن در کوچه چشم بارانی و آن قدِّ خَمَش را بخشید کاش می‌شد قلمی یا غزلی وقفَش حیف ندبه‌خوان شد حسن و محتشَمش را بخشید @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی امام حسن علیه السلام و روضه‌یِ مادر میانِ کوچه‌یِ تنگی چه‌ها شد به ضربِ کینه قدِّ یار تا شد همان روزی که گم شد گوشواره عصایِ دستِ مادر مجتبی شد @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام خواهر نبودی وقتِ تشییعش که‌ها بودند هم دوستان هم دشمنانِ مرتضی بودند روزِ عجیبی بود تابوتِ غریبی رفت چشمت نبیند بد چه دیدم؟! بی‌حیا بودند طبقِ وصیت بی‌صدا بردیم او را حیف ...‌. امّا کمانداران حسابی پرصدا بودند آرامشِ جانِ نبی دور از حریمش شد اهلِ مدینه شاهدِ این ماجرا بودند ما پایِ تابوتِ حسن نزدیکِ تن بودیم نزدیک‌تر از ما به پیکر تیرها بودند از چوبه‌یِ تابوت رد شد تیرها بد شد این تیرها بنیان‌گذارِ کربلا بودند این تیرها در علقمه غوغا به پا کردند دنبالِ مشکِ آب وُ چشمِ ماهِ ما بودند هر تیر که آمد به تیرِ دیگری چسبید اصلاً همه دنبالِ شیرِ نینوا بودند افتاد عَلم در علقمه امّا همه دیدند که چشمهایِ هیز دنبالِ چه‌ها بودند داغِ برادر قاتلِ جانِ برادر شد خاکِ بقیع و کربلا ندبه‌سرا بودند @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی امام حسن علیه السلام و روضه‌یِ مادر سادات سیلی نفسِ مادرِ ما را دزدید دیوار به حالِ زارِ مولا خندید تا پا به رویِ چادریِ یاس گذاشت کلِّ تنِ مجتبی خدایا لرزید @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مخمّس شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام آفتابی داغ دارد این دیار سایه‌بانی نیست بر رویِ مزار سنگفرشِ صحنِ یارِ ما غبار روزهایش گرم و شبها تارِ تار وای از بی‌مهریِ این روزگار می‌نویسم از غریبیِ کریم در حریمِ حضرتِ عبدالعظیم زائران‌‌ همواره در اینجا مقیم پاتوقِ گریه‌کنان است از قدیم صحنِ جدَّش داغِ قلبِ بی‌قرار خادمان دائم‌‌ به فکرِ زائران زائران در زیرِ سقفِ آسمان آستان آئینه‌کاری زَرنشان عزّتی دارد در اینجا روضه‌خوان‌‌ کاملاً برعکسِ اینجا صحنِ یار سیّدی از نسلِ آقایِ کرم گوشه‌یِ تهرانِ ما دارد حرم سینه می‌کوبد برایت مادرم بی‌حرم ماندی چرا؟! تاجِ سرم می‌کشد ما را غریبیِ نگار غصّه‌هایت می‌کشد ما را حسن روضه‌خوانت پادشاهِ بی‌کفن خونِ دل می‌ریخت بیرون از دهن این جگرپاره صدا می‌زد نزن روضه‌ها پشتِ هم وُ دنباله‌دار ..... یاحسن گفتی نزن امّا زدند پیشِ چشمت مادرِ ما را زدند با لگد بر پهلویِ طاها زدند طعنه بر حالِ دلِ مولا زدند آخرش پیدا نشد آن گوشوار تکّه‌هایِ گوشواره بر زمین شانه‌هایِ تو عصایِ یاسِ دین در همان کوچه کنایه زد لعین اَلسّلامُ یا مُذِلَّ المؤمنین خلوتی پیدا کن آقاجان ببار خلوتی پیدا کن از مادر بگو از رَدِ خونهایِ بر معجر بگو لااقل رازت به این خواهر بگو این دمِ آخر کمی از سر بگو آن سری که می‌شود نیزه‌سوار دست‌وپا زد تشنه‌ای در قتلگاه آتش آمد در حریمِ بی‌پناه رویِ نیزه رأسِ شاه وُ قرصِ ماه یادگاریِ تو جان می‌داد آه مانده نعشِ دخترِ تو پایِ خار پیکرِ بانو شریفه شد کبود در حرم پر شد دوباره آه و دود تازیانه خورد هنگامِ ورود خواهرت در کوچه از آلِ یهود ندبه شد ذکرِ لبِ چشم‌انتظار @sehreashk110