✅ چهار عمل #مکروهی که رزق و روزی انسان را کم میکند...
امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: مکروهاتی که #روزی را از انسان دفع میکنند⇩
① #اظهار_فقر و نداری کردن در حضور مردم؛
② #خواب دیرهنگام شب و بعد از نماز صبح؛
③ تحقیر و کمارزش شمردن #نعمت های خدا؛
④ شکوِه و گلایه داشتن از خداوند متعال.
📚 معانی الاخبار، ص ۲۷۱
@seiro_solook_ta_khoda
سلام #خوشگل_خانوما👸
کانال من پر از محصولات گیاهی پوست و مو هست، محصولاتی بدون عوارض و بدون برگشت مجدد😍
و برای هر #مشکلی که داشته باشین، محصول داریم👌
کانال من متفاوته، چون🤔
🚚 ارسال رایگان داره
👩🏫 مشاوره تخصصی داره
💴 قیمتاش مناسبه
🎉 نیمه هر ماه #آف_ویژه داریم
🎁 اشانتیون هم داده میشه
دیگه چی از اینا بهتر👏
منتظرم اینجا ببینمتون👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3344367671C4da022ad2f
👇👇👇راستی راستی؛ 👇👇👇
هر ماه به 1نفر، #اقامت_رایگان در هتلهای مشهد الرضاع تقدیم میکنیم🌺💚🌺
✨﷽✨
✅زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.
مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده
زیستی را نداشت.
✍روزی تاب و توان زن به سر رسید و با
عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته
های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن
می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و
چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور
می خواهم!
🔹مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید:
برو هرجادلت می خواهد! زن با نا باوری از خانه
خارج شد، زیبا و زیبنده!غروب به خانه آمد .
مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟
رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را
نگاه نکرد زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
🔸مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه
پسرکی چادرت را کشید!زن باز هم متعجب گفت :
مگر مرا تعقیب کرده بودی؟مرد به چشمان زن
نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا
به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در
کودکی چادر زنی را کشیدم!
✨هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان
پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان✨
@seiro_solook_ta_khoda
✨﷽✨
🌹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرمایند : شستن صورت ها و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.
◆ شستن صورت در وضو، یعنی خدایا! هر گناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست وشو می کنم تا با صورت پاک به جانب تو بایستم و عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم.
◆ شستن دست ها در وضو، یعنی خدایا! از گناه دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.
◆ مسح سر در وضو، یعنی خدایا! از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به دور می اندازم.
◆ مسح پا، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان زشت پا می کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم.
📚 من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۰۲
@seiro_solook_ta_khoda
〽️ پیامبر در جمعی از اصحاب بودند فرمودند: چه کسی از شما است که هر روز عمر خود روزه است؟
◇ سلمان بلند شد و گفت من
〽️ پیامبر فرمودند: چه کسی از شما است که تمام شب های عمر خود را شب زنده داری کرده و عبادت می کند؟
◇ سلمان بلند شد و گفت من
〽️ پیامبر باز فرمودند: چه کسی است که در هر شبانه روز یک بار ختم قرآن می کند؟
◇ سلمان بلند شد و گفت من
✿ یکی از اصحاب گفت او دروغ می گوید. من خیلی از شب ها دیده ام که او خوابیده است و شب زنده داری نمی کند. خیلی از روزها غذا می خورد و روزه نمی گیرد.
❗️ پیامبر فرمود: ساکت باش، به لقمان امت اینگونه تهمت نزن از او بپرس. این شخص از سلمان پرسید که سر این ادعای تو چیست؟
〽️ گفت اینکه گفتم هر روز روزه هستم به این علت است که خداوند در قرآن فرموده اگر کسی کار خیری انجام دهد من آن را ده برابر می کنم. من در هر ماه سه روز روزه می گیرم، اگر سه روز را ده برابر کنیم می شود سی روز یعنی کل ماه.
❗️ اینکه من گفتم هر شب شب زنده داری می کنم به این علت است که پیامبر خدا فرمود: هر کسی هرشب با وضو بخوابد گویی تمام شب را شب زنده داری کرده است و من هر شب با وضو می خوابم.
❗️ و اینکه گفتم هر روز ختم قرآن می کنم چون پیامبر(ص) فرمود: یا علی مثل تو در امت من مانند قل هوالله احد است در قرآن. اگر کسی سوره ی قل هو الله را یک بار بخواند به منزله ی این است که یک سوم قرآن را خوانده است. دو بار بخواند دو سوم قرآن را خوانده است و سه بار بخواند، یک ختم قرآن کرده است. یا علی اگر کسی تو را با قلب دوست داشته باشد یک سوم ایمان را دارد. اگر با قلب و زبان دوست داشته باشد دو سوم، و اگر با قلب و زبان و عمل تو را دوست داشته باشد ایمان او کامل است. بعد پیامبر فرمود یا علی اگر چناچه آسمانیان و ملکوتیان تو را دوست دارند، اهل زمین هم تو را دوست داشتند جهنم را خلق نمی کردم. بعد سلمان گفت طبق این حدیث پیامبر من در روز سه بار قل هو الله می خوانم که به منزله ی ختم قرآن است.
@seiro_solook_ta_khoda
#مظلومیت_آقا_امام_زمان_عج
🔰مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید:
تقریبأ در سال ۱۳۵۰ شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم و می گفتم :
آقاجان! ای کاش زودتر ظهور می کردید و من هم ظهور شما را درک می کردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم قدری استراحت کنم .
نمی دانم درعالم رویا بود یا در خواب و بیداری دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان علیه السلام در حالی که دستهایشان را بر پشت گذاشته بودند، خیلی غریبانه و اندوهناک به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود٬ چشم های زیبای او با من حرف می زد...
گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر( منظورم ظهور حضرت بود)
حضرت فرمودند:
«من در این شهر غریبم !»
گفتم : آقا! قربانتان بشوم٬ اگر کاری دارید من برای شما انجام دهم.
فرمودند:
« ما کارکنان ( شیعیان ) زیادی داریم، ولی آنها حق ما را می خورند و اکثرأ یک قدم برای ما برنمی دارند و به یاد ما نیستند!!!»
در این لحظه به خود آمدم ؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم.
📚 ملاقات با امام عصر ص ۱۰۲
مطلع الفجر ص ۲۰۷
@seiro_solook_ta_khoda
⚠️چرا زیاد صدقه می دهید؟
✅ امام علی (ع) بسیار صدقه می دادند.
یک روز، شخصی به ایشان گفت:
👈«چقدر زیاد صدقه می دهید، آیا
چیزی برای خود نگه می دارید؟»
🔹امام علی در پاسخ فرمودند:
«اگر بدانم خداوند یکی از اعمال
من را قبول می کند، از زیاده روی در
انفاق خود داری می کنم،
🔸ولی نمی دانم که آیا این کارهای من مورد قبول خداوند هست یا نه؟ اکنون که نمیدانم؛ آنقدر صدقه می دهم تا بلکه یکی از آنها مورد قبول واقع گردد.»
📚بحارالانوار ، ج ۴۱ ، ص۱۳۸
@seiro_solook_ta_khoda
کارگردان دنیا خداست!
مهم نیست نقش ما ثروتمند است
یا تنگدست،،سالم است یا بیمار!
مهم این است که محبوبترین کارگردان عالم نقشی به ما داده! نباید از سخت بودن نقش گله مند بود، چرا که سخت بودن نقش، نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است.
امیدوارم خوش بدرخشید!
غر نزن
گله نکن
خدا حکمت همه کارها را میدونه
فقط بهش بگو: ای که
مراخوانده ای راه نشانم بده...
@seiro_solook_ta_khoda
〽️ پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح
از منزل خارج و به مسجد مى رفت.
◇ در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتاد،
خيس و گلى شد.
◇ به خانه بازگشت لباس را عوض كرد
و دوباره برگشت، پس از مسافتى براى بار دوم
خيس و گلى شد برگشت لباس را عوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد.
❗️ ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست
ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند،
هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد
مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد
مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه، اى پير، من شيطان هستم.
❗️ براى بار اول كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت:
«تمام گناهان او را بخشيدم.»
براى بار دوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت:
«تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم.»
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى،
خداوند به فرشتگان بگويد:
«تمام گناهان اهل روستا را بخشيدم»
كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم.
براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت
به مسجد برسى!
@seiro_solook_ta_khoda
✨فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ﴿۴۶﴾
✨پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه(۴۶)
📚سوره مبارکه هود
✍بخشی از آیه۴۶
@seiro_solook_ta_khoda
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
🍂🌼روزی از دانشمندی ریاضی دان
نظرش را درباره انسانیت پرسیدند,
درجواب گفت:
اگر زن یا مردی دارای اخلاق باشد
نمره یک میدهم (1)
اگر دارای زیبایی هم باشد یک صفر جلوی عدد یک میگذارم (10)
اگر پول هم داشته باشد یک صفر دیگر جلوی عدد 10 میگذارم: 100
اگردارای اصل و نسب هم باشد یک صفر دیگر جلوی عدد 100 میگذارم : 1000
ولی اگر زمانی عدد 1 رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند
صفر هم به تنهایی هیچ است و آن انسان هیچ ارزشی ندارد.
مواظب (یک) خودمان باشیم 🌼🍃
@seiro_solook_ta_khoda
#داستانک_معنوی
🌺 استانداری که بار شهروند را به خانه رساند
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.
در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای
📚 با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق
@seiro_solook_ta_khoda