eitaa logo
سِلم
1.7هزار دنبال‌کننده
54 عکس
112 ویدیو
0 فایل
ما برای نگاه و وقت شما ارزش قائل هستیم برای ساخت آموزش ها و کلیپ ها زمان و هزینه زیادی صرف می‌شود. "جمعی از نخبگان رشته های مختلف" ❌تمام فعالیت های این گروه رایگان می‌باشد❌ 📌 با احترام تبلیغات و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
❌مرغ همسایه غازه و برای خوردن غاز باید گرین کارت از همسایه گرفت 1️⃣ خوبه ما ایرانیا ارزش پولمون کمه، ولی میوه سبد سبد میخریم! 🔺اون غربیها ارزش پولشون زیاده، ولی میوه یه دونه یه دونه یا یه قاچ، یه قاچ میخرن! 2️⃣ ما ارزش پولمون کمه، برنج گونی گونی میخریم 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، برنج یه کیلو یه کیلو میخرن 3️⃣ ما ارزش پولمون کمه، عروسی هامون در تالار با مهمون های بسیار زیاد 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، مراسم عروسی را در کلیسا با پدر مادر عروس داماد 4️⃣ ما ارزش پولمون کمه، توی خونه هامون، فرش موکت و مبل، لوازم خانگی درجه یک داریم 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، فقط مبل دارن با لوازم خانگی تک نفره قدیمی! 5️⃣ ما ارزش پولمون کمه، از میهمون با پلو کباب، چنجه، جوجه، تنقلات، میوه، پذیرایی میکنیم 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، از مهمونشون با یه چای یا قهوه پذیرایی میکنن! 6️⃣ ما ارزش پولمون کمه، فرزندامون را با جهیزیه کامل خونه بخت میفرستیم! 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، عروس، داماد با یه ساک دستی لباس، خونه بخت میرن! 7️⃣ ما ارزش پولمون کمه، همه زنان دستبد، گردنبند، گوشواره و انگشتر طلا دارند 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، ولی زنان غربی زیورآلات طلا ندارن! 8️⃣ ما ارزش پولمون کمه، از پیر و جوون بینی و لب و گونه و...عمل می کنن 🔻اونا ارزش پولشون زیاده، پول برای این کارا را نمیدن! 9️⃣ ما ارزش پولمون کمه، در مصرف، دارو، مواد آرایشی، برق، آب بنزین، عمل های زیبایی، رتبه اولیم 🔺اونا ارزش پولشون زیاده، در این موارد در رتبه آخرن و... خوش بحالشون که ارزش پولشون بالاس یا خوش بحالمون که کیفیت زندگمون بالاست اینقدر تحت تاثیر القائات احساس بدبختی نباشیم ـــــــــــــــــــــــ ♨️ با سِلم باشیم🙋‍♂👇 https://eitaa.com/joinchat/2337014614Cfd55971f47
درزمان به قدرت رسیدن صدام درعراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود.یکی از دستگیرشدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند. *میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی می‌نمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای *برزان* برادر صدام می‌نویسد، و از او درخواست می‌کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند. *برزان* قبول نکرد و در جواب نامه‌ی *میاده* نوشت: جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد .... *میاده‌* که روزهای آخر بارداری را طی می‌کرد، در روز موعود به پای چوبه‌ی دار رفت و التماس‌های او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت. خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد. *رضیه* زنِ زندانبان، با اشاره‌ی رییس زندان، طفل را در لباس‌های مادرش پیچیده و به گوشه‌ای منتقل کرد!!!   آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنین‌ش را جویا شد و گزارش خواست. رییس زندان نیز در گزارش نوشت: جنین با مادر در چوبه‌ی دار ماند تا مُرد ... رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، هم‌قسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانه‌اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد.از آن پس، همه نوزاد را *ولید* می‌خواندند. سال‌ها گذشت و *ولید* بزرگ شد. برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی می‌کرد و سال‌ها پیشتر، خبرهایی درباره‌ی خواهرزاده‌اش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود. او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانی‌هایی که *رضیه* داده بود او را یافت. *ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: *رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من‌ کشیده، هرگز تنهایش نمی‌گذارم. این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود. خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام می‌کند. ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر می‌کردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود. از قضای الهی، *ولید* پسرخانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصه‌ی مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!. آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ... پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت. بدین‌سان دست حق و عدالت، ستمگر بی‌رحم را از جایی که گمان نمی‌کرد، به سزای اعمالش رساند. یقیناً روزگار به گردن‌کِشان و ظالمان مهلت می‌دهد تا شاید برگردند، ولی فراموشی در کار روزگار و در جزاء و کیفر أعمال ستمگران و دیکتاتورها وجود نخواهد داشت. برگرفته از نوشته‌های *پاریسولا لامپوس* معشوقه‌ی صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق. *آنقدر گرم است بازارِ مکافات عمل* *چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است*    ((صائب تبریزی)) ـــــــــــــــــــــــ ♨️ با سِلم باشیم🙋‍♂👇 https://eitaa.com/joinchat/2337014614Cfd55971f47
یه کنج از حرم بهم جا بده...
سلام و عرض ادب خدمت شما در نظر داریم به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید و آغاز کار مدارس ۳۰۰ بسته لوازم التحریر برای کودکان و نوجوانان شهرستان محروم منوجان واقع در جنوب استان کرمان تهیه کنیم از شما خیرین گرامی تقاضا میشود تا هر آنچه که میتوانید به این عمل خیر کمک نمایید شماره کارت واریز کمک های شما 👇 5859831013812101 جلال مرادی فیش های واریز خود را بفرستید @dnl_rhm
✅ پیام سلامت در صورتی که درد قفسه سینه یا تنگی نفس حین فعالیت دارید؛ مخصوصا به همراه یکی از عوامل زیر، حتما یه سری به پزشک متخصص قلب بزنید 🩺 ۱.اگر قند و چربی بالا در آزمایشتون داشتید ⬆️ ۲‌. سن بالای ۴۰ سال دارید 0⃣4⃣ ۳. دخانیات مصرف می‌کنید 😏 🚬 ۴.سابقه مشکل قلبی در خانواده دارید 🫀 ۵. داروهای فشارخون مصرف میکنید.💊 ـــــــــــــــــــــــ ♨️ با سِلم باشیم🙋‍♂👇 https://eitaa.com/joinchat/2337014614Cfd55971f47
سِلم
سلام و عرض ادب خدمت شما در نظر داریم به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید و آغاز کار مدارس ۳۰۰ بسته لواز
📍 این عکس رو باز کنید و ببینید؛ - می‌دونستید همین چقدر نزد خدا ارزش دارد؟ - حرف در این باره زیاد دارم، اما خیلی کوتاه میگم؛ - شخصی که میگه کلاً ۲۰ هزارتومن تو کارتم بوده و همونم کمک کردم، یعنی کل داراییشو بخشیده! خدا بخواد براش جبران کنه، چطور جبران می‌کنه؟... - یاعلی بگید و همت کنید و در این کار خیر سهیم باشید. - حتی ۱۰ هزار تومان هم گره گشاست. 5859831013812101 جلال مرادی عکس واریزی های خود را بفرستید @dnl_rhm
🌷‌ فرمانده جوانی که پای درس رهبر انقلاب بزرگ شده بود ✏️ رهبر انقلاب: من شهید محمود کاوه را از بچگى‌اش مى‌شناختم. پدر اين شهيد جزو اصحاب و ملازمين هميشگى مسجد امام حسن بود - كه بنده آن‌جا نماز مى‌خواندم و سخنرانى مى‌كردم - دست اين بچه را هم مى‌گرفت با خودش مى‌آورد، و من مى‌دانستم همين يك پسر را دارد، گاهى حرفهاى تندى هم مى‌زد كه در دوران اختناق آنجور حرفى كسى نمى‌زد. ✏️ اين بچه آنجور توى اين محيط خانوادگى پرشور و پرهيجان تربيت شد و خوراك فكرى او از دوران نوجوانيش عبارت بود از مطالب مسجد امام حسن. كه از نوارها و آثار آن مسجد [مى‌شد فهميد ]كه چه نوع مطالبى بود. در يك چنين محيط فكرى اين جوان تربيت شد، و جزو عناصر كم‌نظيرى بود كه من او را در صدد خودسازى يافتم؛ هم خودسازى معنوى و اخلاقى و تقوايى، هم خودسازى رزمى. ✏️‌ در يكى از عمليات اخير دستش مجروح شده بود تهران آمد سراغ من؛ من ديدم دستش متورم است. بنده نسبت به اين كسانى كه دستهايشان آسيب ديده يك حساسيتى دارم، فورى مى‌پرسم دستت درد مى‌كند. پرسيدم دستت درد مى‌كند گفت كه نه. بعد من اطلاع پيدا كردم، برادرهاى مشهدى‌اى كه آن‌جا هستند، گفتند دستش شديد درد مى‌كند، اين همه درد را كتمان مى‌كرد و نمى‌گفت - كه اين مستحب است، كه انسان حتى‌المقدور درد را كتمان كند و به ديگران نگويد - يك چنين حالت خودسازى ايشان داشت. ✏️ یک فرمانده‌ى بسيار خوب بود، از لحاظ اداره‌ى واحد خودش در تيپ ویژه‌ شهدا. این تیپ یک واحد خوب بود جزو واحدهاى كارآمد ما محسوب مى‌شد. خود او هم در عمليات گوناگونى شركت داشت، و كارآزموده‌ى ميدان جنگ شده بود؛ از لحاظ نظم اداره‌ى واحد، مديريت قوى، دوستى و رفاقت با عناصر لشگر و از لحاظ معنوى، اخلاق، ادب، تربيت توجه و ذكر یک انسان جوان اما برجسته بود. ✏️ اين هم يكى از خصوصيات دوران ماست، كه برجستگان هميشه از پيرها نيستند، آدم جوانها و بچه‌ها را مى‌بيند كه جزو چهره‌هاى برجسته مى‌شوند. رهبان الليل و اسدالنهار غالبا توى همين بچه‌هايند، توى همين جوانهايند. ۶۶/۵/۲۷ 🗓 ۱۱شهریور، سالگرد شهادت شهید محمود کاوه فرمانده لشکر۵۵ ویژه شهدا ـــــــــــــــــــــــ ♨️ با سِلم باشیم🙋‍♂👇 https://eitaa.com/joinchat/2337014614Cfd55971f47
4_5809975885352145578.mp3
13.25M
بین علما، محو علمای نجفم ... به به شاید هر شب اینو گوش میدم و بسیار لذت میبرم
⚫️ پیامبر از زبان سیدالشهدا 🔴 اسطوره‌ای در افق هستی این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء (ع) توصیف شده: 👈 «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ 👈 «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ 👈 «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمی‌دیدیم، همیشه دغدغه‌ی چیزی داشت. 👈 «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. 👈 «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، اِلّا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای می‌داشت. 👈 لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمی‌ترسیدیم. 👈 نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمی‌گفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. 👈 رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». 👈 «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع می‌کرد و از او چیزی و کمکی می‌خواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد. پیغمبر اگر داشت، می‌داد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه می‌کرد، از او عذر می‌خواست، به او آرامش می‌داد و به‌گونه‌ای سخن می‌گفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. 👈 هیچ‌کس از محضر(ص) پیامبر ناراحت بیرون نمی‌رفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان می‌رفتند و در ساحت قدس او قرار می‌گرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمی‌توانستند از او متنفّر باشند. 👈 «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمی‌شد. 👈 اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی می‌چرخید و حتی به سخنان افراد که گوش می‌داد، به‌طرز مساوی گوش می‌داد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. 👈 مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق، حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمی‌شد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن می‌گفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام می‌گذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد می‌کردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم می‌داشتند. 👈 چهره‌ی پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمی‌کرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. 👈 «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت می‌شد با او رابطه برقرار کرد. 👈 «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. 👈 «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمی‌کرد. 👈 «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. ✍حسن رحیم‌پور ازغدی | محمد پیامبری برای همیشه (ص ۲۹-۳۴) پی‌نوشت: تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانی‌ای است که در کتاب شریف «معانی‌الاخبار، ص۸۲» نقل شده است. ـــــــــــــــــــــــ ♨️ با سِلم باشیم🙋‍♂👇 https://eitaa.com/joinchat/2337014614Cfd55971f47
هر کس به راهنمایی تو اعتنایی نکرد، نگران نباش؛ حوادث روزگار او را ادب خواهد کرد... امام رضا(ع)، بحار،جلد ۷۸، صفحه ۳۵۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍اگر از هوش مصنوعی بپرسید بهترین دین برای داشتن زندگی مطلوب چیه، چی جواب میده؟ ـــــــــــــــــــــــ ♨️ با سِلم باشیم🙋‍♂👇 https://eitaa.com/joinchat/2337014614Cfd55971f47
لعنت به آزادی بیان غرب! بخاطر این پرچم که علی الظاهر یا ام البنین نوشته شده طلای بیت سیاح پس گرفته شد! باید فاتحه این آزادی بیان و تفکر اروپاییا رو خوند که آزادی رو فقط در روابط جنسی خلاصه میکنن! اگه جای این، پرچم 🏳️‍🌈 این بود باز هم همین کار رو می‌کردید؟