📸گزارش _ تصویری
اهدا هدیه متبرک حرم مطهر آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) به پدر بزرگوار شهید حسین خرمیان توسط دکتر سعدالدین، مدیر کانون های خدمت رضوی استان سمنان / حسینیه شهید خرمیان.
#روابط عمومی مدیریت کانون های خدمت رضوی استان سمنان.
📸گزارش _ تصویری
همزمان با ایام الله دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی صورت گرفت: آیین مراسم پرچم گردانی حرم مطهر علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در منزل شهید قدس پور با حضور مدیر کانون های خدمت رضوی استان سمنان به همراه معاون فرهنگی و جمعی از خادمیاران.
#روابط عمومی مدیریت کانون های خدمت رضوی استان سمنان
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پوشش_زنده
✋قرائت صلوات خاصه امام رضا علیه السلام سرآغاز راهپیمایی ۲۲ بهمن در مشهد مقدس
✌️جشن پیروزی انقلاب اسلامی در جوار امام هشتم علیه السلام
@aqr_ir
📸گزارش _ تصویری
حضور دکتر سعدالدین، مدیر کانون های خدمت رضوی استان سمنان به همراه جمعی از خادمیاران در راهپیمایی یوم الله ۲۲ بهمن و جشن بزرگ پیروزی انقلاب اسلامی ایران / خیابان سعدی شهرستان سمنان.
🗓 یکشنبه ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۲
#روابط عمومی مدیریت کانون های خدمت رضوی استان سمنان
📸گزارش _ تصویری
به همت مدیریت کانون های خدمت رضوی استان سمنان صورت گرفت: برپایی موکب پذیرایی، خدمات پزشکی و پرستاری با حضور جمعی از خادمیاران رضوی در مسیر راهپیمایی یوم الله ۲۲ بهمن و جشن بزرگ پیروزی انقلاب اسلامی ایران / خیابان سعدی شهرستان سمنان.
🗓 یکشنبه ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۲
#روابط عمومی مدیریت کانون های خدمت رضوی استان سمنان
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حلول ماه شعبان 🌙
ماه میلاد سیدالشهداء
حضرت حسین بن علی( ع)
و حضرت علی بن الحسین
سیدالساجدین (ع)
و حضرت ابوالفضل العباس
قمر بنی هاشم (ع)
و ماه میلاد آقا و سرور شیعیان
حضرت ولی عصر
عجل الله تعالی فرجه الشریف
بر تمامی عاشقان و ارادتمندان
اهل بیت علیهم السلام مبارک باد
🌴🌴🌴التماس دعا🌴🌴🌴
📸 حضور تولیت آستان قدس رضوی در راهپیمایی ۲۲ بهمن مشهد
@marvi_ir
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماه شعبان از اول تا آخرش عید است.🌹
🔹رهبر معظم انقلاب: از ماه شعبان نباید غفلت کرد. ماه شعبان از اوّل تا آخرش عید است، مثل ماه رمضان. ماه رمضان هم از اوّل تا آخرش عید است، عیدِ اولیاءالله. هر روزی که در آن موقعیّتی وجود داشته باشد که انسان بتواند به صفای نفسِ خود، به نورانیّتِ دلِ خود بپردازد، آن روز، روزِ مغتنم و روزِ عید است.
#ماه_شعبان
🌀با ما همراه باشید
┄┄┅═✧❁🪴❁✧═┅┄┄
🆔@hamsangaransalehin
🔰 خاطرهای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله !
✿ در سال ۱۳۶۲ قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند.
مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچهها داشت و تنها معلمي بود كه سروقت در مدرسه با بچهها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت:
«بچهها برای دوشنبۀ هفتۀ آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
😔 من همان جا غصهدار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نمی شد و خبری از نماز نبود.
◇ روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه ميآوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟»
من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
◇ فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من میدانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
🔹 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هرچه بخواهید خداي مهربان به شما میدهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
◇ به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد.😔
◇ من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اينگونه نشد.
اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
◇ بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم.😭
آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.
◇ اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانه ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
👥 پدر و مادرم هردو مرا صدا میکردند، درب اتاق را بازکردم دیدم هردو گریه کردهاند.
با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هردو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هردو یک خواب مشترک دیدهایم.!
👈 خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هرچه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم. ♨️
❗️ خیلی وحشت كرده بوديم.🔥
✨ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانۀ اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
🔺آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجاآوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد.
این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
◇ اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
🔹 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.🏴
◾️یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
حال من ماندهام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد.
حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي ميدارم و هرسال که میگذرد برکت را به واسطۀ نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📗 کتاب پر پرواز ، ص ۱۲۲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅ از آنچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋