eitaa logo
سراج الهدے
175 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
121 ویدیو
4 فایل
رستگارے در گرو تربیتـــــ روح و روان است. با ما همراه باشید...
مشاهده در ایتا
دانلود
#عاشورا #امام_حسین_ع @SerajalHoda
هدایت شده از علیرضا پناهیان
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️ به من نگاه کن ... 🏴 ظهر عاشورا @Panahian_ir
هدایت شده از گلشن راز
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد... آجرك الله یا صاحب الزمان فی مصیبة جدك الحسین... @golshaneraaz
☑️ «لحظه لحظه با علیه السلام» _____________ ▪️بخش اول از آن زمان كه حضرت سیدالشهداء - علیه السلام - نهضت را آغاز كرد و از وطن خویش مدینه خارج شد تا هنگام شهادت فرزند دلبندش زین‌العابدین - علیه السلام - ملازم او بود و بعد هم رنج اسیری و سفرهای تلخ و سخت را تا بازگشت به مدینه بر دوش كشید.  امام سجاد - علیه السلام - می‌فرماید:  شبی كه بامداد آن پدرم به شهادت رسید من بیمار بودم و عمه‌ام زینب پرستار من بود  پدرم در حالیكه ابیاتی را زمزمه می‌كرد نزد من آمد و من مقصود آن حضرت را از خواندن این ابیات دریافتم  و گریه گلویم را گرفت و دانستم مصیبت فرود آمده است،  لیكن عمه‌ام زینب چون بیت‌ها را شنید طاقت نیاورد و بانگ برداشت. منبع: سایت آیه‌های انتظار __________ @SerajalHoda
@SerajalHoda
☑️ «لحظه لحظه با علیه السلام» _____ ▪️بخش دوم حمیدبن مسلم می‌گوید : من در روز عاشورا نزد علی‌بن‌الحسین - علیه السلام - رفتم او بیمار و بر بستر افتاده بود. در این هنگام شمر با گروه خود نزدیك شده گفتند این جوان را بكشیم؟  من گفتم سبحان‌الله آیا شما كودكان را هم می‌كشید این كودك است سپس هر كس به او نزدیك شد همین را گفتم  تا عمرسعد رسید و گفت كسی به خیمه زنان نرود  و این كودك بیمار را هم آزار نرساند. (نا گفته نماند كه خداوند تبارك و تعالی به خاطر حفظ جان حجت خود علی‌بن‌الحسین - علیه السلام - چند روزی عارضه تب و بیماری را به سراغ آن حضرت آورد وتعبیر امام بیمار تعبیر غلطی است).  منبع: سایت آیه‌های انتظار __ @SerajalHoda
هدایت شده از گلشن راز
عاشق ديدار دوست، اوست كه همچون حسين زردي رخسار او، سرخ زخون گلوست هركه چو او پا نهاد ، بر سر ميدان عشق بي سرو سامان سرش، در خم چوگان، چو گوست @golshaneraaz
@SerajalHoda
☑️ «لحظه لحظه با علیه السلام» _ ▪️بخش سوم‌ ابن‌قولویه قمی از قول امام سجاد - علیه السلام - نقل می‌كند كه فرمود:  ما را با این حال از كنار كشتگان و محل شهادت پدرم به سوی كوفه حركت دادند. پس نظر كردم به سوی پدر و سایر اهلبیت او كه در خاك و خون آغشته گشتهو بدنهای طاهرشان بر روی زمین افتاده بود و هیچ اقدامی جهت دفن آنها نشده بود. آنقدر حالم سخت شد كه نزدیك بود كه جان از بدنم درآید.  عمه‌ام زینب - علیهاالسلام - همینكه مرا به این حال دید پرسید كه این چه حالی است كه در تو مشاهده می‌كنم این یادگار پدر ومادر و برادران! من می‌بینم كه می‌خواهی جان تسلیم كنی، گفتم ای عمّه چگونه ناله و اضطراب نداشته باشم و حال آنكه می‌بینم سید و آقای خود و برادران و عموها و عموزادگان و اهل و فامیل خود را كه آغشته به خون در این بیابان افتاده وابدان آنها عریان و بی‌كفن است و هیچكس بر دفن ایشان نمی‌پردازد.  آنگاه عمه‌ام حدیث ام‌ایمن را برایم خواند كه:  «وُیُنصِبونُ لهِذَا الطَّفِ عُلَماً لِقَبًرِ اَبیكُ سیُّدالشّهُداءِ لایُدًرِس اََثَرُه وُ لایُعفو رُسًمُه عُلی كرورِ اللّیالیِ وُ الْاَیام». و در سرزمین كربلا بر قبر پدرت سیدالشهداء علامتی نصب كنند كه اثر آن هرگز بر طرف نشود و به مرور ایام و لیالی محو و نابود نگردد.  به عبارت دیگر مردم از اطراف عالم به زیارت قبر مطهرش بیایند و او را زیارت نمایند هر چه كه سلاطین و ستمگران در محو آثار آن سعی و كوشش نمایند. عزّت و شوكتش بیشتر خواهد شد.  منبع: سایت آیه‌های انتظار __ @SerajalHoda
#حدیث @SerajalHoda
☑️ «لحظه لحظه با علیه السلام» _ ▪️بخش چهارم امام - علیه السلام - در كوفه  هنگام بردن اسیران از كربلا به كوفه بر گردن امام زین‌العابدین - علیه السلام - غل و جامعه نهادند (جامعه طوق مانند‌ی است كه دستها و گردن را با آن به هم می‌بندند) و چون بیمار بود و نمی‌توانست خود را بر پشت شتر نگاه دارد هر دو پای او را بر شكم شتر بستند. منبع: سایت آیه‌های انتظار __ @SerajalHoda