eitaa logo
سراجِ وهّاج
43 دنبال‌کننده
44 عکس
45 ویدیو
0 فایل
پراکنده‌های یک مُتطلّبِ مُتحقّقِ مُتفلسف @tahervakili
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 انجمن حجتیه چیست و چه عقایدی دارد @Farsna
هدایت شده از طاهر
بسم الله انجمن حجّتیّه، فراریانِ از بدعت، یا گوشه‌نشینانِ کنجِ عافیت؟! فوت دومین رهبر انجمن حجّتیّه، دوباره این گروه را در کانون بحث و جدال‌های محافل علمی و سیاسی و اجتماعی نشانْد و حواشی جالب و عجیبی نیز به همراه آورد! این که تشکیلاتی چنین با سابقه و بحث‌برانگیز در تاریخ معاصر ایران تا این حدّ ناشناخته است که بسیاری تازه پس از فوت «سیّد حسن افتخار زاده» حتّی نام او را شنیدند، مایۀ شگفتی است، ولی شگفت‌تر آن که دربارۀ تکشیلاتی با این عرض و طول و این همه حرف و حدیث، هنوز تحقیق جامع و شاملی در دست نیست و بسیاری از گفته‌ها و داوری‌ها له یا علیه آن، نه از سرِ تحقیق و تدقیق، که بیشتر به حرف‌های نادقیق و غیرمتین می‌گذرد! ناروشن بودن ماهیّت این تشکیلات و سرّی بودن آن تا بدان جا است که دوستی صمیمی چند روز پیش می‌گفت: من سال‌ها است با منتسبین به انجمن رفت و آمد نزدیک دارم و بارها در جلسات‌شان منبر رفته‌ام، ولی هنوز ماهیّت‌شان کما هي بر من روشن نیست! در این نوشتۀ مختصر که بنایش بر اختصار است و برای ارائه در فضای مجازی نوشته می‌شود، قصد تفصیل و تطویل نیست و واکاوی چیستی و چگونگی «انجمن حجّتیّه» و تأثیرات و تبعات آن نیازمند پژوهه‌ای جامع الأطراف است، ولی آن چه می‌خواهم در این وجیزه بدان اشاره‌ای کنم، استدلالِ پرتکرار اعضای انجمن و همفکران و هم‌اندیشان ایشان به این حدیث شریف در کافی عزیز است که ثقة الإسلام کلینی رحمه الله در روضه 8: 295 ذیل «حدیث نوح علیه السلام یوم القیامة» به سند خویش آورده است: «عن محمّد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن حمّاد بن عيسى، عن الحسين بن المختار، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: ‹كلّ راية تُرفَع قبل قيام القائم فصاحبها طاغوت يُعبَد من دون الله عزّ و جلّ.›» بی آن که بخواهم دربارۀ دلالت حدیث درازدامن سخن کنم، تنها به این مختصر بسنده می‌کنم که مقصود از «صاحب رایت» در این حدیث شریف، مدّعیان مهدویّت‌اند، نه هر جنبش اصلاحیِ شیعی؛ چرا که در طول تاریخ شیعه فراوان چنین جنبش‌هایی رخ داده و بیشینه‌شان از همراهی تمام و کمال بزرگان علمای شیعه برخوردار بوده‌اند. ظهور حکومت مقتدر صفوی و همراهی بسیاری از بزرگان علمای شیعه با این سلسله، شاهد صادق و دلیل باهر این گفته است. اما از همۀ این‌ها که بگذریم، در کنار این روایت شریف، روایات دیگری نیز وجود دارند که با فرض پذیرشِ خوانشِ انجمن حجّتیّه از «صاحبانِ رایاتِ برافراشته قبل از قیام قائم علیه السلام» در تعارض است. در این باب نیز می‌توان روایات فراوانی را شاهد آورد و از آن رو که بنای این نوشته بر اختصار است، تنها به یک روایت اشاره می‌کنم. کلینی در روضۀ کافی 8: 206 ذیل «حدیث قوم صالح علیه السلام» به سند خود آورده است: «عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن محمد بن الحسن بن شمون، عن عبد الله بن عبد الرحمن الأصم، عن عبد الله بن القاسم البطل، عن أبي عبد الله عليه السلام في قوله تعالى: (وَ قَضَيْنا إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ) قال: ‹قَتْلُ علي بن أبي طالب عليه السلام و طَعْنُ الحسن عليه السلام.› (وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً) قال: ‹قَتْلُ الحسين عليه السلام.› (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما): ‹فإذا جاء نصرُ دمِ‏ الحسين عليه السلام› (بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ) ‹قوم يبعثهم الله قبل خروج القائم عليه السلام، فلا يَدَعون وِتْراً لآل محمّد إلّا قتلوه.› (وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا): ‹خروج القائم عليه السلام.› (ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ): ‹خروج الحسين عليه السلام في سبعين من أصحابه...›.» این حدیث با همین الفاظ و با اسانید دیگر در منابع معتبر و متقدّمی چون تفسیر عیّاشی 2: 281، کامل الزیارات ابن قولویه: 62 و 63 و مختصر بصائر الدرجات: 164 نیز آمده است. آشکار است که در این روایت شریف، به خروج قومی از عباد الله قبل از خروج قائم علیه السلام تصریح شده که دارای بأس شدیداند و سرزمین‌ها را برای یافتن ظالمان می‌کاوند و هیچ جنایت‌پیشیه‌ای که در حقّ آل محمّد علیهم السلام جنایتی کرده باشد را وانمی‌گذارند مگر آن که او را می‌کُشند! حال پرسش این جا است: اگر روایتِ «صاحبان رایت قبل از قائم» راست است، روایتِ «خروج عباد الله دارای بأس شدید» نیز راست است! پس اگر اعضای انجمن حجّتیّه با سرِ دست گرفتن روایتِ نخست، هر قیامی قبل از قیام قائم را بدعت می‌شمارند، منتقدین انجمن حجّتیّه نیز با استناد به روایت دوّم، دستِ کم به یک قیامِ مشروع و ممدوح پیش از قیامِ قائم علیه السلام اشاره می‌کنند. البته بگذریم که از دید نگارنده _همان گونه که گذشت_ این دو روایت هیچ تعارضی ندارند و روایتِ نخست، بر مدّعیّان دروغینِ مهدویت تطبیق می‌کند.