پاسخ جناب حجت الاسلام رفیعی _حفظه الله و ابقاه_ به یاوههای حسن آقامیری.
شاید دیگرانی هم پاسخ داده باشند و من بیخبرم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان تکان دهنده امام جمعه بغداد: افرادی از شیعیان آل محمد در لبنان هستند که حاضرند یک چشم خود را برای پیوند اهدا کنند، باور کردنی نیست!
✅ واریز مستقیم کمکهای مردمی به حساب دفتر رهبر معظم انقلاب برای کمک به رزمندگان مقاومت #لبنان
1️⃣ابتدا تعیین گزینهی #انتخاب_وجوهات
2️⃣و سپس از قسمت #بابت ، انتخاب گزینهی #کمکها
3️⃣و نهایتاً
#کمک_به_مردم_مظلوم_لبنان
و یا
#کمک_به_رزمندگان_مقاومت_لبنان
را انتخاب کنید.
واریز مستقیم از طریق سایت مقام معظم رهبری:
https://www.leader.ir/fa/monies
بسم الله قاصم الجبّارین مذّل الظالمین
به وقت کشتن، در هر جا و هر کجا!
اللهم إنا نشكو إليك فقد نبينا، و غيبة ولينا، و شدة الزمان علينا، و وقوع الفتن بنا، و تظاهر الأعداء علينا، و كثرة عدونا، و قلة عددنا، اللهم فافرج ذلك بفتح منك تعجّله، و نصر منك تعزّه، و إمام عدل تُظهِره، إله الحق آمین
به راستی تا کی باید خطوط قرمز یکی پس از دیگری شکسته شود؟! کدامین خط قرمز بالاتر از ترور رهبر عزیز و عزّتمند مقاومت؟! برای شیعه کدامین ننگ و عار فراتر از این؟! ما زنده باشیم و صهیونیست ناپاک و بیتبار، سیّد حسن نصر الله _حفظه الله و أبقاه_ را این گونه ترور کند؟!
این خبر راست باشد یا نباشد، و سیّد عزیز ما به شهادت رسیده باشد یا نه، به هر روی چیزی تغییر نمیکند؛ خط قرمز نهایی شکسته شده است و دیگر هیچ خط قرمزی برای ما محترم نیست و نمیتواند باشد و نباید باشد!
دیگر وقت آن است که هر اسراییلی را در هر جا و هر کجا هست، تحت هر حَجَری و زیر هر مَدَری، بیابیم و بکشیم که فرمود: «وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ» (البقرة: 191) آن قدر بکشیم که دیگر فتنهای برجای نباشد که فرمود: «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ» (البقرة: 193) نبرد با صهیون، امر پروردگارِ عزیزِ ذوانتقام است که فرمود: «وَ قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ» (البقرة: 190) ما در میانۀ یک جنگ تمام عیاریم و آنان که به دستاویز هر بهانه و با سردادن هر ترانه، به هر گونه در این جنگ پشت میدهند، غضب الاهی را برای خویش خریدهاند که فرمود: «وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ» (الأنفال: 16)
و سیعلم الذین ظلموا أيّ منقلب ینقلبون
طاهر عزیزوکیلی
1403/7/6
@serajevahhaj
❌یک زمانی خط قرمز ما حمله زمینی به غزه بود...
آنقدر خط قرمزها را برای نیفتادن در تله جنگ جابجا کردند که حالا ستون خیمه مقاومت شد خط قرمز!!!
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
✨برشی از یادداشت "کم و کیف انتقام از صهیونیستها" که ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ در خبرگزاری ایسنا منتشر شد:
پیشنهاد راقم این سطور آن است که در اسرع وقت، یک عملیات مشابه در سطح مشابه علیه صهیونیستها صورت گیرد. عدم اقدام در برابر این اقدامات پائین تر از آستانه جنگ، یک خطر جدی دارد و آن، تغییر پیوسته آستانه تحمل ایران است. اگر صهیونیست ها پاسخ جدی دریافت نکنند، نه تنها عملیات در منطقه خاکستری را ادامه خواهند داد، بلکه بر وسعت این منطقه نیز خواهند افزود.
متن کامل:
https://www.isna.ir/news/1403011405723/
@syjebraily
استوار چون مالک، برحقّ چون عمّار
لا صَوّتَ الناعِي بِفَقْدِكَ إنّه / يومٌ على آلِ الرسولِ عظيمُ
نه مالک را دیدهام و نه عمّار را، ولی هرگاه به چهرۀ او مینگریستم هم مالک را میدیدم و هم عمّار را...
نصر الله به سان مالک بود، چون کوه استوار و چون صخره پابرجا، و بر چون اویی باید گریست و کجاست مانند او؟!
آری، «لله دَرُّ مالك! و ما مالك؟! لو كان جَبَلاً لكان فِنْداً، و لو كان حَجَراً لكان صَلْداً ! أما و الله، ليهدّن موتك عالَماً و ليفرحنّ عالَماً! على مثل مالك فلتبك البواكي، و هل موجود كمالك؟!»
و نصر الله به سان عمّار بود، زبان گویای حقّ، و فریادگر رسای حقیقت، همو که تا پای مرگ ایستاد و در دفاع از حقّ حتی لحظهای نایستاد.
همو که أرسخ من الجبال الرواسي بود و أرسب من البحور الطوامي.
فرزند راستین حیدر کرّارِ غیر فرّار که أنسی الناسَ في الشجاعة ذِکرَ مَن کان قبله، و محا فیها اسم من یأتي بعده!
بر ما گران است شنیدن و دیدن واژۀ بلند «شهید» پیش از نام تو، ولی به راستی مجاهدان في سبیل الله را جز شهادت چه پاداش و مهاجران إلی الله را جز این چه نصیب؟!
ای کاش تو را جانفدایی بود و این من جانفدای تو... ای کاش...
امروز بر تو میگرییم و تأسّف میخوریم و دریغ میبریم، همان سان که مولامان، امیر مؤمنان _علیه سلام الله المَلِک المنّان_ بر شهادت مالک گریست و تأسّف خورد و دریغ برد: «دخلنا على عليّ _عليه السلام_ حين بلغه موت الأشتر، فجعل يتلهّف و يتأسّف عليه...»
تو چون عمّاری و آنان که شهادتات بر ایشان گران نیست و مصیبتات جانکاه نه، غیر رشیدند که فرمود: «إنّ امرء من المسلمين لم يَعظُم عليه قتل ابن ياسر وتدخل به عليه المصيبة الموجعة لغير رشيد!»
آری، سخن گفتن از تو چون خبر دادن از ضیاءِ نهارِ باهر و ضوءِ قمرِ زاهر است و هر چه گویم منسوب به عجز و مقصّر از غایت، فانصرفتُ عن الثناء علیک إلی الدعاء لک، و وکلتُ الإخبار عنک إلی علم الناس بک!
فما بلغتْ كفُّ امرئٍ متناولٍ / بها المجدَ إلّا و الذي نلتَ أطولُ
و ما بلغ المُهدون في القول مِدْحةً / و إن صدقوا إلّا الّذي فيك أفضلُ
سخن کوتاه کنم و تو را ای عزیز، به خدای میسپارم و از فقدان تو پیش همو شِکوه میبرم و وصفت را با نسیم میگویم و در خلوت خویش بی حساب بر تو مویه میکنم...
اسبغ الله علیک من ملابس النِّعَم أضفاها، وأحلّک من مراقب السعادة ومراتب السیادة أشرفها وأعلاها...
رحمة الله علیک مشكور السعي والأثر، ممدوح النصر والظفر، مرضيّ السمع والبصر، محمود العيان والخبر...
و سلام الله علیک یوم وُلدتَ، و یوم قُتلتَ، و یوم تَبعث حیّاً.
و السلام علی عباد الله الصالحین
طاهر عزیزوکیلی
طلبۀ حوزۀ علمیۀ قم
1403/7/8
@serajevahhaj
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میخواهند ما را از معادله فلسطین حذف کنند
@Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️سنگ تمام مجری عراقی در پخش زنده برای سیدحسن نصرالله!
👈🏻ای جناب نصرالله آیا دفاع از غزه فقط بر عهده تو بود و یک میلیارد مسلمان وظیفهای نداشتند؟
بسم الله مُعزّ المؤمنین، و الحمد لله مُذلّ الکافرین
در میانۀ خندههای معصومانۀ کودکان غزه...
در لابهلای فریادهای از سر غرور جوانان کرانه...
در هیاهوی تکبیرهای مرد و زن و پیر و جوان مردم منطقه...
خلاصه در میانۀ هیاهوی شادیِ بزم دیشبمان، تنها جای لبخندهای دلربای تو خالی بود...
صدای گیرایت...
چهرۀ با صلابتت...
کلمات توفنده و موزونت...
دیشب فقط تو را کم داشت سیّد، فقط تو...
دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد / چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد
آه از آن نرگسِ جادو که چه بازی انگیخت / آه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرد
اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بیمِهری یار / طالعِ بیشفقت بین که در این کار چه کرد
برقی از منزلِ لیلی بدرخشید سحر / وَه که با خرمنِ مجنونِ دلافگار چه کرد
ساقیا جامِ مِیام دِه که نگارندهٔ غیب / نیست معلوم که در پردهٔ اسرار چه کرد
آن که پُرنقش زد این دایرهٔ مینایی / کس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد
فکرِ عشقْ آتشِ غم در دلِ حافظ زد و سوخت / یارِ دیرینه ببینید که با یار چه کرد
طاهر عزیزوکیلی
طلبۀ حوزۀ علمیۀ قم
1403/7/11
@serajevahhaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بیانات حزنآلود صبح امروز رهبر انقلاب در عزای شهید سید حسن نصرالله
@Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آه از غم جدایی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شانزده_سال_بعد
سال 2040
در سالگرد نسلکشی غزه
و سوال فرزندان از پدرانشان
ای لشگر صاحب زمان! آماده باش، آماده باش...
بسم الله
به سیاقِ _تقریباً_ هر روزه که پس از هر فریضه، دو صفحهای مصحف شریف میخوانم، این یکی دو روز به سورۀ برائت رسیدم، تنها سورۀ بدون بِسْمِلَۀ مصحف شریف...
عجیب بود، انگار این آیات را تازه دیدهام و میخوانم، انگار تازۀ تازهاند، انگار برای همین روزها و شبهایند، انگار برای من نازل شدهاند، برای شما، برای شیعیان مولا...
اکنون که بوی خوش جهاد از هر زمان دیگری بیشتر به مشام میرسد، آیا به راستی برای جهاد آمادهام؟! آمادهایم؟!
پاسخ برخی خیلی روشن است: نه! گویی برای خیلیها، «جهاد» اصلاً سالبۀ به انتفای موضوع است! این که هر کدامشان چه قسم صغری و کبری میچینند و چه بهانه میآورند و چه طور واضحات و بیّنات را مقلوب تصویر میکنند، بماند! _بحمد الله در انبان رفیق بازیهایم همه طورش را به وفور دارم! کثّر الله أمثالهم..._
پاسخ برخی ناروشن است: هووووم...! اینها گویی همان «مذبذبین بین ذلک»اند... .
مرا با این دو دسته حرفی نیست و سخنی نه، روی کلام با دستۀ سوّم است...
پاسخ این دسته نیز خیلی روشن است: آری!
گمان میبردم من در این دستهام، و یا دست کم، آرزو میبردم از این دسته باشم، تا این که به این شریفه رسیدم:
«وَ لَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً»؛ «و اگر آنان قصد بيرون شدن (براى جهاد) را داشتند، حتماً براى آن وسيله و هزينهاى آماده میكردند» (برائت: 46)
به قول ما طلبهها: هذا أوّل الکلام! معلوم شد آماده بودن برای جهاد نشانه دارد: باید برای جهاد «مهیّا بود»، یا _برای آنانی مثل من که همیشه ته قافلهاند!_ «مهیّا شد.»
امّا این نیمۀ نخست آیه است، نیمۀ دوّم بسی دردناکتر و گزندهتر است! من میگویم: مانند یک سیلی محکم است! یا بیدار میکند و اگر نکند، حجّت تمام میکند!
«وَ لٰكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ»؛ «و لكن خداوند حركت آنها را خوش نداشت، پس آنها را (به سلب توفيق) بازداشت و (گويى به آنان) گفته شد: با بازنشستگان (چون زنان و كودكان و عاجزان) بازنشينيد.»
سر راست بگویم، من نمیخواهم از «قاعدین» باشم؛ سرراستتر بگویم: متنفّرم از «قاعدین» باشم!
پس گویا بی راه نباشد _اگر همین باشد و جز این نباشد_ اگر خود و شما را این گونه خطاب کنم:
برای جهاد آماده شویم، واقعاً آماده شویم...
ای لشگر صاحب زمان، آماده باش، آماده باش...
طاهر عزیزوکیلی
طلبۀ حوزۀ علمیۀ قم
شامگاه 1403/7/23
@serajevahhaj
بسمه تعالی، وإلی الله المُشْتَکَی
«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آيَاتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِءُونَ» (توبه: 65)
منافق، منافق است، چه دیروز، چه امروز، و چه فردا...
همانان که خدا و رسول را به سخره میگیرند و وقتی عتاب میشوند و بازخواست، با وقاحت و بیشرمی پاسخ میدهند: شوخی نمودیم و بازی کردیم! ولی آیا استهزای خدا و رسول، شوخی و بازی است؟!
همانان که مطاعنشان از شمار و حساب افزون و از دایرۀ تعديد و تحديد بيرون است و اگرچه گفتههاشان سراسر بىاعتبار و غير لایق اِصغاى اُولي الأسماع والأبصار، ولی نمیتوان خاموش بود که باطل در این خیال که اکسیر میکند!
یک روز به سان عربانیْ جاهلی و سرگردان وادی حیرانی، به أیّوب نبی _علی نبیّنا و آله و علیه السلام_ جسارت میکنند و روز دیگر به علمای دین میتازند که چرا مانند این قاعدین پرده نشین و عافیتطلبان حجرهنشین و فراری از هر گونه دلیری و مردانگی، در پسِ پرده و کنج حجره نمینشینند و برای وادادگی در برابر دشمن غدّار و دلدادگی به خصم خونخوار، نسخۀ سازش و نازش نمیپیچند؟!
«قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ» (توبه: 30)
آری، خدایشان بکشد! به کدامین سو منحرف میشوند؟!
کسی نیست به این جماعتِ هزار رنگِ بوقلمون صفت بگوید که ای جماعت مدّعیِ همه چیز و تهی از همه چیز! به سامان کردن اقتصاد و دلار و مسکن و هزار ضرورت دیگرِ بر زمین مانده را رها کردید و تمام همّ و غمّتان رفع فیلترینگ است؟!
بگذریم...، که زبان قلم را به مخاطبۀ این جماعت معلوم الحالِ سَیِئ المآل فرسودن، چون نقش زدن بر آب است و از جمل توقّع شیر دادن! و به تكرار و اِكثار به معرض اثبات و اظهار رسيده که دشمنی این جماعت با خدا و رسول را پایانی نیست و انتهایی نه، ولی به یقین، این بیدینی و بیحیایی را مهمل نیز نتوان گذاشت.
ختام الکلام... در مقام صدور حکم فقهی نیستم که آیا توهین به آن نبی الاهی، ارتداد است یا نصب، و آیا حکمش سنگسار است یا اعدام، ولی آشکار است که توهین به ساحت عُلیای انبیای الاهی، شایسته و بل بایستۀ عقوبتی در خور است؛ اقدامی که به واقع حاسم اين ابتذال باشد و قاطع هر قيل و قال.
والله الهادي إلی الصواب والرَّشاد
طاهر عزیزوکیلی
طلبۀ حوزۀ علمیۀ قم
1403/7/26
@serajevahhaj
گفتن سنوار توی تونلها پنهان شده و نفوذیه، ولی تو خط مقدم مثل یه سرباز شهید شد
گفتن سید حسن فرار کرده ایران ، ولی وسط لبنان شهید شد
گفتن هنیه بچههاش رو فرستاده قطر ، ولی همه بچه و نوههاش وسط غزه شهید شدن
قهرمانهای واقعی این جهان رو قبل از ترور فیزیکی، ترور شخصیتی کردن...
🆔 @moje_siasi
بسم الله
برای یحیی، برای سنوار...
برای افسانه، برای اسطوره، برای قهرمان...
برای شجاعت، برای شهامت، برای دلیری...
برای مردانگی، آزادگی، آزادی...
برای صبر، برای ایثار...
برای طوفان، برای خالق طوفان...
برای فلسطین، برای قدس، برای اسلام...
برای مجاهد، برای شهید...
برای یحیی سنوار!
چه نام بزرگی! چه بزرگی! به راستی برای بزرگ بودن، بزرگ شدن، قهرمان بودن و قهرمان شدن، اسطوره شدن، افسانه بودن، شاید تنها چند دقیقه کافی است! نه، شاید تنها چند لحظه کافی است!
تنها به اندازۀ اندک رمقی برای جمع کردن همۀ توان در بازویی مجروح...
برای مبارزه تا آخرین قطرۀ خون، آخرین نفس، آخرین توان...
شاید تنها به اندازۀ یک تیر باقی مانده در خشاب...
شاید تنها به اندازۀ یک اسلحۀ خسته همچون دلاور خستهاش...
شاید تنها به اندازۀ یک قوت لا یموت، به اندازۀ چند آب نبات...
به اندازۀ یک شیشه عطر، یک تسبیح چوبی، یک کتابچۀ مندرس مناجات...
به اندازۀ باور از سرِ صدق به این دو بیت از امیر المؤمنین علیه السلام:
أَيَّ يَوْمَيَّ مِنَ الْمَوْتِ أَفِرُّ / يَوْمَ لَمْ يُقْدَرْ أَمْ يَوْمَ قُدِرَ؟!
يَوْمَ مَا قُدِّرَ لَا أَخْشَى الرَّدَى / وَ إِذَا قُدِّرَ لَمْ يُغْنِ الْحَذِرُ
شاید تنها کافی است «کربلایی جدید» بیافرینی، «کربلایی کوچک»، به اندازۀ یک یا دو یا سه نفر...
به همین اندازه: «علينا أن نَمضيَ قَدَماً على نفسِ المَسار الذي بَدأناه، أو فلتكنْ كربلاءَ جديدة!»
آری، برای اسطوره بودن، افسانه بودن، مجاهد بودن، برای شهید شدن، حتی تنها چند لحظه کافی است...
به یاد یحیی، به یاد سنوار...
طاهر عزیزوکیلی
سحرگاه ۰۳/۷/۲۹
@serajevahhaj