6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و خداوند فراموش نخواهد کرد ...
بسم الله
قارونهای عریان، سنگینبار چون اصحاب اُخدود!
پردۀ نخست: قرآن کریم و حکایتهایش
قرآن کریم نه تنها برای خواندن است و بس، و حکایتهایش نه تنها داستان است و بس؛ کتاب زندگی است، مایۀ عبرت و عبرتگیری است و بارها فرمود تعالی و تقدّس: «انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ»
پردۀ دوم: کشته باد اصحاب اُخدود!
مرگ باد اصحاب اُخدود را! همان سرکشان و ظالمان و طاغیان که خندقی بزرگ کندند و آتشی پُرهیمه و شعلهور ساختند و بر کنار آن آتشِ مهیب و شرارِ پُرلهیب به تماشا نشستند سوختن مؤمنان را از مردان و زنان و کودکان! (سورۀ بروج: 4 - 8) سبحان الله و إلیه المُشتکَی...
پردۀ سوم: قارونِ اعظم!
قارون را گنجی عظیم بود و ثروتی افسانهای داشت، تا آن جا که تنها کلیدهای گنجینههایش را نیرومندان نیز نمیتوانستند حمل کنند!
همو که در زمین فساد میکرد و ثروت و جاه و جبروتش را به رخ میکشید و فریفتگان دنیا با حسرتی جانکاه میگفتند: «ای کاش همانند آن چه به قارون داده شده برای ما بود! به راستی که او دارای بهرهای بزرگ است.»
همو که خدای قادرِ جبّارِ مُبیر الظالمین و مُدرِک الهاربین، خود و کاخش را در زمین فرو برد و آن طاغیِ باغی را در برابر عذاب خدای _جلّت عظمتُه_ نه گروهی بود که یاریاش دهند و نه خود توانست از خویش دفاع کند و ندانست که خداوند پیش از وی بسیار کسان را که از او نیرومندتر و ثروتمندتر و پرشمارتر بودند هلاک ساخت؟! (سورۀ قصص: 76 – 81)
پردۀ چهارم: إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ
بیش از یک سال است که در غزۀ مظلوم و تنها، جهنّمی به پا شده و هر روز و هر ساعت چه مردان و زنان و کودکانی که در آتش بمبهای اسراییلیِ اهدایی از سوی جناب ابر قدرت، آمریکای مُعظّم و مُفخّم، در لحظه ذوب میشوند، دود میشوند، نیست میشوند!
اگر مؤمنانِ سوخته شده به دست اصحابِ اُخدود، تنها در یک ساعت و یک روز کشته شدند، مردمان غزه بیش از یک سال است که در برابر چشمان همۀ دنیای متمدّن میسوزند، کشته میشوند، مجروح میشوند، شکنجه میشوند و این آمریکای ابر قدرت است که بزرگترین پشتیبان این همه جنایت است!
و اینک لس آنجلس، شهر فرشتگان، شهر قارونهای کوچک، شهر کاخهای بزرگ و کوچک، شهر اصحاب اُخدود، شهر آرزوها، شهر حسرتها، شهر سلبریتیها، شهر هالیوودیها... در برابر چشمان همه سوخت و خاکستر شد و هنوز میسوزد و خاکستر میشود و باز مایۀ عبرتی دیگر برای آنان که اهل عبرتاند...
وشگفتا که شیفتگانِ قارون به هدایت نزدیکتراند از شیفتگان قارونهای کوچک!
که آنان پس از فرو شدن قارون و کاخش با خود گفتند: «وای! گویی خدا است که روزی را برای هر کس از بندگانش که بخواهد میگسترد و تنگ میگیرد! اگر نه این بود که خدا بر ما منّت نهاد، ما را نیز به زمین فرو میبُرد! ای وای! گویی کافران رستگار نمیشوند!» (سورۀ قصص: 82)
و اینان هنوز برای آبروی رفته و نداشتۀ قارونهای کوچک، هزار عذر دست و پا میکنند! قارونهای کوچکی که جامههای فاخرِ همهچیزدانی و همهچیزفهمی و قدرت و مدیریت و درایتشان سوخت و خاکستر شد! همان قارونهای عریان!
پردۀ پنجم: هلاک باد قارونهای عریان!
آری، اگر خدایِ فعّالِ لِما یُرید در خطابِ اصحاب اُخدود فرمود: «إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ» (سورۀ بروج: 12) و در فرجام قارون فرمود: «وَ لاَ يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ» (سورۀ قصص: 78)، خدا همان خدا است و اینان همانان و وعدۀ خدا هیچگاه تخلّف نپذیرد که «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ» (سورۀ آل عمران: 9) و سنّت الاهی هیچ روی دیگرگون نشود که: «وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَحْوِيلاً» (سورۀ فاطر: 43).
چه حقیر است آن قارونک احمق و چه کوچک است در برابر عزّت و عظمت و جبروت خدا! میگفت اگر چنین نشود و چنان نکنند، خاورمیانه را به آتش میکشم! «فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ» (سورۀ مدّثر: 19 و 20)
اگر قارون بوده و هست و اگر اصحاب اُخدود بودهاند و هستند، خدا نیز بوده و هست و خواهد بود و از قارونها و اصحاب اُخدودها نه عینی هست و نه اثری، و این تازه از نتایج سحر است... .
«إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ» (سورۀ هود علیه السلام: 81)
طاهر عزیزوکیلی
طلبۀ حوزۀ علمیّۀ قم
۱۰/۲۳/۰۳
@serajevahhaj