💎🔮💎
💎شربت صلوات می نوشم
🔮یکی از صلحا بر بالین بیماری آمد، و او را در سکرات موت دید،
💎پرسید که: تلخی جان کندن را چگونه می یابی؟ جواب داد که:
🔮کام جان خود را شیرین می یابم، و هیچ تلخی در آن احساس نمی کنم.
💎🔮💎
💎آن صالح، در عجب ماند، که موجب این چیست، که شربتی که در مذاق خاص و عام تلخ است، در مذاق این بیمار، شیرین می آید.
🔮آن بیمار گفت: از این در شگفت نمان، زیرا به من رسیده بود که:
💎🔮💎
💎رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرموده است که: هرکه بسیار بر من صلوات فرستد، از تلخی جان کندن ایمن باشد.
🔮و من مدتی است که شربت صلوات را می نوشم، لهاذا اثر تلخی در جان خود نمی بینم؛ و از این جهان، شیرین کام و نیکو سرانجام می روم.
📘شرح صلوات اردکانی ص۱۱۴
💎🔮💎
#داستان
#ختم_صلوات
#ثواب_صلوات
#سبک_زندگی_مهدوی
@serat_almahdi
🍃💚🍃
💚ارزش ذکر خداوند
🍃روایت شده است: سلیمان بن داوود علیه السلام از جایی عبور می کرد و پرندگان بر او سایه افکنده و جن و انس از چپ و راستش ملازم او بودند.
راوی می گوید: سلیمان به عابدی از بنی اسرائیل رسید. عابد گفت: سوگند به خدای پسر داوود! خدا به تو سلطنتی بس بزرگ داده است.
🍃💚🍃
🍃سلیمان گفت: یک "سبحان الله" که در نامه عمل مؤمن ثبت شود، بهتر از آن چیزی است که به پسر داوود(حضرت سلیمان) داده شده است؛ زیرا آن چه به پسر داوود داده شده از بین می رود؛ ولی ذکر #خدا می ماند.
📗راه روشن، ج 5، ص 490
🍃💚🍃
🍃امام صادق (ع) فرمود:
خداوند به حضرت موسی(ع) وحی فرمود: ای موسی! به زیادی پول خوشحال مشو! و ذکر مرا از یاد مبر. چراکه زیادی پول ، گناهان را از یاد می برد. و ترک ذکر من سنگدلی می آورد.
📗علل الشرایع ، ص38
🍃💚🍃
#داستان
#امام_زمان
#سبک_زندگی_مهدوی
@serat_almahdi
🔹️🌹🔹️
🔹️#علوم_اسراری
🌹جابر جعفى گفت از امام باقر " سلام الله علیه " سؤال كردم از اين آيه « وَ كَذٰلِكَ نُرِي إِبْرٰاهِيمَ مَلَكُوتَ اَلسَّمٰاوٰاتِ » .
🔹️🌹🔹️
🔹️امام عليه السلام با دست اشاره نموده فرمود سرت را بلند كن و سر بلند كردم ديدم سقف شكافته شد از شكاف نورى ديدم كه چشمم خيره شد و فرمود اين طور به ابراهيم ملكوت آسمان را نشان دادند فرمود به زمين نگاه كن بعد سرت را بلند كن همين كه سرم را بلند كردم ديدم سقف مثل اول شده امام دست مرا گرفت و از خانه خارج كرد يك جامه بر تن من نموده فرمود چشم خود را ساعتى ببند فرمود تو در همان ظلماتى هستى كه ذو القرنين ديد چشم گشودم چيزى نديدم.چند قدم كه رفتيم فرمود تو اكنون كنار همان چشمه حيات خضر هستى سپس از اين عالم خارج شديم تا پنج قسمت را رد شديم فرمود اينها ملكوت زمين است باز فرمود چشم فرو بند دستم را گرفت ناگاه متوجه شدم در همان خانه اول هستيم.
🔹️🌹🔹️
🌹آن لباس را از تن من بيرون آورد.عرض كردم آقا چقدر از روز گذشت.فرمود سه ساعت.
📘بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۴۶، ص ۲۶۸
🔹️🌹🔹️
#داستان
#تفسیر_قرآن
#امام_زمان
@serat_almahdi
⚫️ حکایتی شنیدنی از #امام_صادق سلام الله علیه در مجلس منصور دوانیقی " علیه لعائن الله "
🍃▪️🍃
🍃علامه مجلسی رحمَهُ الله مینویسد ؛
وقتی منصور دوانیقیِ ملعون به إمام گفت تو بر علیه من توطئه کردهای و توسط غلام خود معلّی بن خُنیس سلاح و یار جمع میکنی ، حضرت تکذیب کردند . منصور فرستاد و آن بدبخت را که به دروغ چنین مطلبی گفته بود طلبید و در حضور حضرت از او پرسید. گفت بلی چنین است و آنچه در حقّ او گفتهام صحیح است. حضرت به او گفت سوگند یاد میکنی؟ گفت بلی و شروع کرد به قسم خوردن و گفت و الله الّذی لا إله الّا هو الغالب الحیّ القیّوم .
🍃▪️🍃
🍃حضرت فرمود در سوگند تعجیل مکن و به هر نحو که میگویم سوگند یاد کن. منصور گفت این سوگند که او یاد کرد چه علّت داشت؟ حضرت فرمود حقّ تعالی صاحب حیا و کریم است ، کسی که او را مدح کند به صفات کمالیّه و به رحمت و کرم ، او را معاجله به عقوبت نمی کند. پس حضرت فرمود بگو بیزار شوم از حول و قوّت خدا و داخل شوم در حول و قوّت خودم اگر چنین نباشد. چون آن بدبخت چنین سوگند یاد کرد ، در حال افتاد و مُرد و به عذاب الهی واصل شد. منصور از مشاهده این حال بر خود لرزید و خایف گردید و گفت دیگر سخن کسی را در حقّ تو قبول نخواهم کرد.
📓جلاء العیون / باب ۸ ، فصل ۲ .
🍃▪️🍃
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#داستان
#امام_زمان
@serat_almahdi
💎🌼💎
🌼شیعه شده بود، شیعهی امام هادی علیه السلام. دلیلش را پرسیدند.
💎گفت:
از اصفهان آمده بودم بغداد؛
همشهریها میدانستند آدم زبانداری هستم؛ مرا فرستاده بودند پیش متوکل برای عرض شکایت.
پشت دربار منتظر بودم.
همان وقت متوکل دستور داد امام هادی علیهالسلام را بیاورند.
💎🌼💎
🌼از یکی پرسیدم کسی که احضار شده کیست؟
گفت: امام شیعههاست.
به نظرم متوکل او را احضار کرده تا بکُشد!
لحظهای بعد آمد.
با همان نگاه اول، محبّتش به دلم افتاد.
در دلم شروع کردم به دعا کردن برایش.
از خدا میخواستم شرّ متوکل را از سرش کوتاه کند.
به من که رسید توقف کرد.
نگاهش را دوخت به صورتم.
💎🌼💎
💎همین قدر شنیدم که فرمود: خدا دعایت را مستجاب، عمرت را طولانی و مال و بچههایت را زیاد کند.
از هیبت نگاه و کلامش به لرزه افتادم و زمین خوردم.
به هوش که آمدم، مردم قصه را پرسیدند.
چیزی نگفتم.
به اصفهان که برگشتم زندگیم از این رو به آن رو شد.
حالا همه چیز دارم:
ثروت، ده تا فرزند، هفتاد و چند سال عمر.
همهی اینها از برکت دعای امام زمانم است.
📔الخرائج، ج۱، ص۳۹۲.
💎🌼💎
#میلاد_امام_هادی_علیه_السلام
#مهربانی_امام
#داستان
@serat_almahdi