به کجا ؟؟؟؟؟؟!!!!

🍃 از برکات داشتن عزت نفس👆 سوالهاتون راجع به پکیج عزت نفس رو از آیدی زیر بپرسید 👇 👩‍💻 کانال نتایج 👇 https://eitaa.com/joinchat/243270607C8a81fb8c3c سوال داری ازم بپرس😊👇 @Addmin_servat_haghighi

🎙 #آموزشی 💯 حق الناس آپدیت شده !!! #صادق_صادقی #زمین_نو #ثروت_حقیقی https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

کمی#تفکر #تلنگر #زمین_نو #عزت_نفس #ثروت_حقیقی https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

🍃 از برکات داشتن عزت نفس👆 سوالهاتون راجع به پکیج عزت نفس رو از آیدی زیر بپرسید 👇 👩‍💻 کانال نتایج 👇 https://eitaa.com/joinchat/243270607C8a81fb8c3c سوال داری ازم بپرس😊👇 @Addmin_servat_haghighi

🎙 #تمرین 🪄 "شدت احساس" بالا بره، هیچ مانعی برای رسیدن به خواسته ها وجود نخواهد داشت ...!!! #صادق_صادقی #زمین_نو #ثروت_حقیقی https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

🎞 #پادکست شماره 3 🔴 هییییچ آموزشی جای همنشینی رو نمی گیره !! #صادق_صادقی #زمین_نو #ثروت_حقیقی https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

✨ شاید اسم «هریت تابمن» به گوش تون خورده باشه ...👩‍🦱 اون زمان که تو آمریکا برده داری رواج داشت، این خانم یه برده بود که تونست فرار کنه، بعدها جنبشی برای فراری دادن برده ها راه انداخت. اواخر عمرش ازش مصاحبه ای گرفتن و یه سوال مهم پرسیدن: «سخت ترین کاری که تو آزاد کردن برده ها باهاش مواجه بودی چی بود؟» به نظرتون جوابش چی بود؟؟ نه از ترس کشته شدن گفت، نه از سختی های مسیر فرار و نه هیچ کدوم از این هایی که احتمالا به ذهن ما خطور کنه گفت: «سخت ترین کار این بود که به برده ها ثابت کنم که برده نیستن و حق دارن آزاد باشن» فکر کنم اگه یکی از من سوال کنه سخت ترین کار تو حیطه آموزش چیه من بگم: «این که به مخاطبم ثابت کنم که به آموزش دیدن نیاز داره» https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

🎙 #انگیزشی #پادکست ✔️ در خانه اگر کس است، یک حرف بس است . . . ‼️ #صادق_صادقی #زمین_نو #ثروت_حقیقی https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

🙁 اهل نمایش شدیم چرا ؟؟! بابا توی مهمونی ها مارو بغل نمی‌کرد و نمی‌بوسید، می‌گفت شاید بچه یتیمی تو مجلس باشه ! وقتی ما را به مدرسه می‌برد، دو تا کوچه پایین‌تر پیاده می‌کرد تا مبادا پدر بی ماشینی یا بچه‌ بی بابایی مارو ببینه و غصه‌ بخوره ! مامان می‌گفت : شیرینی رو توی خونه بخور، نبر توی کوچه، شاید یکی دلش بخواد و نداشته باشه! می‌گفت : میوه گرون نبر مدرسه، خیار نبر، بو داره! اما واقعا چه شد که فضای مجازی همه ما رو اهل نمایش کرد تا با ماشین‌ و طلا و سفر و خرید و خوردنی،‌ مرتب توی چشم‌ها بیاییم و هیچ‌وقت هم غصه دل آدم‌های دیگه را نخوریم !!!! 🔴دلیلش البته کاملا مشخصه، وقتی از درون فقیر باشیم قطعا در بیرون اهل نمایش میشیم و این حالت تظاهر که هیچ آرامشی هم برامون نداره تا آخر عمرمون ادامه دار خواهد بود مگر روی #عزت_نفس خودمون کار کنیم ‼️ #عزت_نفس مهمترین و اصلی ترین و ریشه ای ترین چیز تو زندگی برای موفقیت و آرامشه .... اگه برای عزت نفسمون وقت نذاریم، همیشه یک پای زندگیمون میلنگه ...! سوال هاتون راجع به پکیج #عزت_نفس رو از آیدی زیر بپرسید 👇 👩‍💻@Addmin_servat_haghighi

اونی که بخواد نمازشو بخونه، تحت هر شرایطی میخونه . . .☘ اگر از نماز بگذریم، باید عادت کنیم از خیلی چیزای خوب زندگی بگذریم ‼️ https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

🎞 #پادکست شماره 4 ⭕️ اصلا واقعا چیزی تا حالا راجع به #پذیرش شنیدی ؟؟! #صادق_صادقی #زمین_نو https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

🎙 #داستان #آموزشی 🔰 ما باید با کی درد دل کنیم ؟؟ 🔰 اصلا درد دل خوبه یا بد ؟؟ #صادق_صادقی #زمین_نو https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

#تجربه پر از احساس خانم سمیرا از عمل کردن به توصیه های استاد سلام استادصادقی سمیرا هستم،همکار خانم اسدی نمیدونم شما من روبخاطر دارید یانه کاربراتون زیاده به هرحال وممکنه منویادتون نیاد.یه شب زمستونی بود با گریه براتون ویس فرستادم که باهمسرم بشدت مشکل دارم ازخونه زدم بیرون باشما ازطریق خانم اسدی اشناشدم ایشون همیشه ازشمامشاوره میگرفتن وهربار که باایشون درد دل میکردم میگفتن بابا تو یه بار بااستادصادقی مطرح کن مشکلت رو، به خدا حل میشه وهربار میگفتم اینم یکیه مثل بقیه برا خودش دکان باز کرده.اون شب با استیصال تمام واز روی ناچاری براتون ویس فرستادم و منتظر جواب هم نبودم و اتفاقا همون لحظه هم جوابمو دادید و اون شد شروع معجزه نمیدونم صداتون بود، تاثیر کلماتتون بود یامطالبتون، نمیدونم چی بود که تو دل اون شب تنها توخیابون که ازنظرخودم ته دنیا بودم صدای گرمتون انرژی کلامتون معجزه کرد انگار، یه ارامش عجیبی به دلم اومد اونقدر سنجیده بود کلماتتون که تمام غم دلم رو شست وفکر کردم چقدر نادون وبچه م چقدر غرق نعمتم وحالیم نیست چقدر لوس و مذخرف بامسائل ساده چالش میسازم برا خودم میدونید چی شد؟یه اب معدنی گرفتم صورتمو شستم یه نفس عمیق کشیدم یه بسم الله الرحمن الرحیم تودلم گفتم ورفتم تا دوباره بسازم باعشقی که به پایان رسیده بود و شدم کاربر پرازسوال شما وهربار برام صبوری کردید .وای که خدامیدونه چقدر دلتون بزرگه و دانسته هاتون زیاد وچقدرخوب بلدید به دل ادم نفوذ کنید باکلامتون وازطریق من همسرم باشمااشناشد واین شد که دنیای قشنگ ما از دل بدترین شب زندگیمون متولدشد وامروز یه زندگی عالی عاشقانه وموفق دارم وهمیشه ترس ازدست دادن شماروداشتم که مبادا روزی از اموزش خسته شید و از این وادی کناربکشید.تاشنیدم که دوره آموزشیتون رو میخواید شروع کنید.بخداکه از خوشحالی بغض کردم استادعزیزم بهترین معلمم، تمام زندگیمو ازشمادارم.الهی خیرببینید که از یه گوشه شروع کردید دنیا ساخته بشه.بزرگایی مثل شما از یه گوشه دنیا شروع کنن به ساختن،چه دنیاااایی بشه هرجابشینم هرجابرم ذکرخیرشمارومیگم شاااید یکی مثل من تو یه شب سرد،یه جای دیگه ی این شهر درمونده تر از من باشه خدا کمکت باشه استادم برادرم به خدا که صدای خدا بودی تو زندگیم ممنونم بابت همه چیز ❤️❤️ ارتباط با ادمین کانال 👇 @Addmin_servat_haghighi 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

▫️ 👆اینجا درون ذهن ماست ! با ورودی‌های سیاه و سفیدش اگر ورودی های ذهن کنترل نشوند ما هیچ وقت روی آرامش را نمی بینیم ... این ورودی ها زندگی مارا شکل می دهند، لطفا نسبت به کنترل اطلاعات ذهن خود آگاهی کسب کنید !!!!!! ❌ ناآرامی و شلوغی ذهن هم روح را خفه و هم جسم را بیمار می کند ❌ https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

🌾 يك شخصی گناهكار که توبه كرده بود به نزد صاحب دلی رفت و به او گفت: تو می گويی كه خدا من را می بخشد؟ صاحب دل گفت: ای بینوا شك می كنی كه خدا تو را می بخشد ؟؟؟! تو كه با پای خودت آمدی. اين خدا، خدايی است كه دنبال فراركرده ها می فرستد، آنوقت تو را نمی بخشد ؟؟؟؟؟ https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

😍🤩👆نظر و نتیجه یکی از دوستان عزیز از پکیج #پول_سریع سوال هاتون رو از من بپرسید👇 👩‍💻 @Addmin_servat_haghighi 🔴 ایشون فقط با فایل قسمت اول حالشون اینقدر خوب شده 😊

🎞 #پادکست شماره 5 ⏰ به طور خلاصه میشه گفت: خوشبختی یعنی حضور در #لحظه_حال ! #صادق_صادقی #زمین_نو https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

🎙 #آموزشی ⁉️ پاسخ به پرسشی مهم : آیا استفاده از تجربه دیگران کار عاقلانه و درستیه ؟؟؟؟! #صادق_صادقی #زمین_نو https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

خداوند می‌گوید «تو شاهکار من هستی» به جای این‌ که دائم از خودتان بد بگویید، جرات داشته باشید و صبح که از خواب بیدار می‌شوید بگویید، من یک شاهکار هستم 💓 🌱https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

✨ 👨‍👦اسکار قشنگترین لحظه های زندگی هم میرسه به این پدر و پسر 😍 https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9

چند وقت پیش با یه شخص عزیزی که از دوستان خونوادگیمون بود کاری داشتم می خواستم حضوری ببینمش،  گفت من ساعت 10 صبح فردا با چند نفر یه جلسه ای دارم بیا اونجا همدیگرو ببینیم و آدرس یه سالن اجتماعاتو به من داد و من فرداش کمی زودتر رفتم اونجا و حدود ساعت نه و نیم وارد اون سالن شدم، دیدم یه تعداد حدود 20 نفر اونجا دارن با سر و صدا و اعتراض صحبت می کنن، یه گوشه ای نشستم و کسی به من توجه نکرد، تعداد افراد هر لحظه بیشتر می شد و صدای اعتراضها بلندتر، خوب که توجه کردم فهمیدم این جمعیت برای اعتراض به عملکرد دوستی که من باهاش قرار داشتم اونجا جمع شدن و اصلا جلسه یه جورایی محاکمه ایشونه و ازش خواستن بیاد اونجا تا انتقادات تند این آقایونو بشنوه، ظاهرا دوست من قراردادهای کاری پیچیده ای با یه تعداد کسبه بازار داشته که مشکلاتی پیش اومده و صدای همه رو درآورده بود .... با فضای متشنجی که حاکم بود یه لحظه تصمیم گرفتم از اونجا برم بعدش گفتم خودش گفته بیا اینجا لابد می دونسته چه خبره دیگه !!!! داشتم فکر می کردم اگه بیاد چطوری می خواد جواب این همه آدمو بده ...اصلا شاید آبروشو ببرن !!! نکنه پیش من خجالت زده بشه ....؟؟؟ نکنه یکی بلند شه و بزنه زیر گوشش ؟؟!!!!  تو همین فکرا بودم که یهو با یه لبخند وارد شد و دستشو بلند کرد و با صدای خیلی بلندی گفت : سلام علیکم ....سلام به همه .... چند لحظه سکوت حاکم شد، بعد همه کنار رفتن و برای ایشون دالانی باز کردن و ایشون ضمن احوالپرسی با تک تک اونها، رفت و بالای سالن نشست و بعد از اینکه نشست گفت بفرمایید، همه نشستن و حال و احوال کردن با حرکت سر و لبخند و دست تکون دادن با همه ارتباط چشمی گرفت و با یکی دو نفر هم ضمن احوال پرسی یه شوخی کوچولو انجام داد از جمله خود من ... بعد از چند دقیقه گفت : اول چای بخوریم یا حرف بزنیم ؟  یکی داد زد چای بیارید ...چای اومد .... فضای بدی که قبل از اومدنش حاکم شده بود شکست و دیگه خبری از داد و بیداد نبود ! بعد از خوردن چای گفت : خب من تا حدودی از اوضاع با خبرم، اما به دو دلیل می خوام با تک تک شماها صحبت کنم اولش اینکه می دونم تک تک شماها آدمهای خوب و زحمتکشی هستید که قابل احترامید و برای من افتخاره که رو در رو هم صحبت شما باشم، دوم اینکه می خوام مشکل تک تک شما رو از زبون خودتون و بی واسطه بشنوم،  پس خیلی منظم از همون نفر اول شروع کنید و هر چی دلتون می خواد بگید، منم سراپا گوشم. صحبتها شروع شد، اما لحنها هیچ شباهتی به اون اعتراض هایی که اولش می کردن نداشت، هر کسی شروع می کرد و خیلی آروم و منطقی حرفشو می زد و دوست من با تمام وجود داشت گوش می کرد و با چهره گشاده با سر تکون دادن تایید می کرد و اگه لازم بود یه چیزایی رو یادداشت می کرد... هر چه جلوتر می رفتیم جلسه آرومتر و آرومتر می شد و بدون اینکه مشکلی حل بشه می دیدم که فضا خیلی لطیف تر شد و انگار بیشتر مشکلات حل شده، در صورتی که دوست من هنوز شروع به جواب دادن نکرده بود ! بعد از صحبتهای آخرین نفر با یه بسم الله صحبتهاشو شروع کرد و با همون حالت تبسم و گشاده رویی و آرامش جواب همه رو داد، کاری ندارم که چی گفت چون زیاد از موضوع اختلافی اونها سر در نمی آوردم و برای من اصلا موضوع مهم نبود من داشتم رفتار و برخورد اونها و ایشونو بررسی می کردم و سوالهای بی شماری در ذهنم شکل گرفته بود ...!! چرا این آدم به محض اینکه وارد شد جو سالن شکست؟؟؟ یه نفر بدون هیچ ابزاری چطور میتونه روی چهل پنجاه نفر تاثیر بزاره و حالت احساسی اونها رو سریع عوض کنه ؟؟ واقعا چطور تونست یه تعداد آدم عصبانی رو خیلی راحت و زود آروم کنه و آتش خشمشونو خاموش کنه و در فضای آرامش بنشونه و باهاشون صحبت کنه؟؟ منکه می دونستم ایشون آدم مهربونیه و اون جماعت ازش نمی ترسیدن پس چرا زود از موضعشون عقب نشینی کردن ؟؟؟ تو همین فکرا بودم که یهو با صدای صلوات حضار به خودم اومدم.    ظاهرا جواب همه رو داده بود و رضایت و آرامشو می شد از چهره ها خوند، بعدش تا دوست من بلند شد همه پا شدن ... تک تکشون با ایشون دست دادن و خداحافظی کردن و چند تاشون خیلی صمیمانه بغلش کردن و وقتی خداحافظی تموم شد اومد سمت من دست منو گرفت و از سالن اومدیم بیرون ....  جلسه ای که می تونست یه فاجعه باشه و چند روز درگیری و نگرانی براش درست کنه رو حل و فصل کرد، اونم بدون مصرف هیچ انرژی اضافی و در کمال شادی و آرامش... واقعا این ماجرا براش مثل یه تفریح می موند! یه سوال بزرگ داشتم ؟؟؟؟ چه چیزی باعث شده بود این آدم اینطوری رفتار کنه ؟؟؟؟؟ از اون جلسه خیلی شخصیت دوستم رو بررسی کردم و فقط یه چیز دست گیرم شد : بله ...دوست من یه چیزی داشت که اونو اینقدر جذاب و تاثیر گذار و یا به قول امروزیا شخصیت کاریزماتیکی کرده بود: اونم چیزی نبود جز (( عزت نفس )) https://eitaa.com/joinchat/3817997259C7817ee6cc9