این بارونای غیر منتظره
وسط تابستون
برای آب و جارو کردن زمین برا رسیدنِ محرمِ:)))💔
مثلاالان..
نشستی روی کاشی های سرد بین الحرمین
دستتو میزاری روی قلبت،
از دلتنگی هات میگی...
از اینکه چند سالہ چشم انتظارے . .
چند ساله داری راهی میکنی
چند ساله با اشکات اب و جارو میکنی
مسیر رفتن زائرارو
اقا
من دلم برات تنگ شده!
من دلم برای حرمت تنگ شده!
من دلم برای بغلت تنگ شده!