فاطمیهی سال ۱۴۰۰
یه سال گذشت
یه سال همه دردارو
غمارو
دلتنگیارو
بغض کردنارو
گریه هارو
و حتی
خوشحالیارو
آوردم اینجا:) آوردم اینجا و همه رو باتو شریک شدم
آره تو ، خودِتو تویی که گاهی با هر پیام خندیدی ، بغض گردی ،گریه کردی، انتقاد کردی
چه شبها که تنها بودم
چه شبها که غمگین بودم
افسرده شدم لج کردم باهات قهر کردم ولی هنوزم یه وقتا یواشکی کسی نفهمه باهات اینجا حرف زدم
ارباب دلیل دلخوشیمیا
اینجا
آره ! همینجا
آرزوهامو عملی کردم رویاهامو ؛خیالامو
باهم پادکست زدیم ؛ عکس گرفتیم
لبخند زدیم . .
خادما یکی یکی اومدن ، دلتنگ شدن، عاشق شدن؛ رفتن
چه روزایی که عصبی بودیم خواستیم اینجارو حذف کنیم چه روزایی که بهش میبالیدیم
ذره ذره زیاد شدیم؛ کم شدیم
رفتیم ، اومدیم ؛ نوکری کردیم
اماباهمهی اینا ؛ الان فاطمیهی سال ۱۴۰۱ اینجاییم و هنوزم همون جوجه نوکرِ خرابتیم بانو
نوکر نوکراتون نوکر بچه هاتون
با همهی بدیا بازم یه فاطمیهی دیگه زنده ایم
شکرالله که هنوزهم نوکریم
کوچکتر: عبدالمذنب(کمیل)
۲۴ آذرِ۴۰۱ فاطمیه !
زهرا جان:))
شرمنده ایم، که بهای حسینی شدن ما، بی حسین شدن تو بود . . .
و شرمنده تر آنکه؛ تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم . . 💔
هدایت شده از چاه نویس
میگفت كِ : خدایا اگه یه وقت جهنمی شدیم ؛
مارو از مسیری ببر جهنم كِ امام حسین مارو ،
نبینه ..
+زهرا جان؟
- جانم؟
+چرا میگی حسن نره تو کوچه اگه بره شب خواب بد میبینه؟؟
-💔:)))
یا اباعبدالله
نجاتمون بده
مگه نمیگن شما مصباح الهدی ای؟
ببخش امروز نتونستم
دفاع کنم ازتون
ببخش
ولی
ولی نجاتم بده
تا اینجاش بام را اومدی
بقیشم را بیا قربونت برم .