eitaa logo
ستاد عتبات و عالیات شهرستان زرندیه
593 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1 فایل
✅کانال ستاد بازسازی عتبات و عالیات شهرستان زرندیه این کانال صرفا جهت اطلاع رسانی و ارائه مطالب در خصوص ستاد بازسازی عتبات و عالیات شهرستان زرندیه و ترویج فرهنگ اهل بیتی می باشد لینک کانال @setad_atabat_zarand
مشاهده در ایتا
دانلود
❣دعا کنید! بعد از دعا، به خود تلقین کنید، دعاهای من همیشه مستجاب میشوند! در دعا کردن، دست و دلباز باشید، برای خودتان، برای دیگران... هیچ فرقی نگذارید! عادت کنید، به دعا کردن! باور کنید، دعا کردن، کار عجیب و غریبی نیست، و از عهده ی هر شخصی، و در هر زمان و مکان و شرایطی امکان پذیر هست.  از حساب پس انداز انسان، که چیزی کم نمیشود، پس خوشایند هست همانقدر که انسان برای خودش میخواهد، برای دیگری نیز بخواهد، و یا شاید بیشتر از خود!🍃🍃🍃 @setad_atabat_zarand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شده ام کار مرا آسان کن صحرای غمم قسمت من باران کن یا مرگ بده تمام کن کارم را یا باز مرا در حرمت مهمان کن 🏴 🌷 @setad_atabat_zarand
مداحی آنلاین - کشتی به گل نشسته - بنی فاطمه.mp3
3.74M
کشتی به گل نشسته اومده با حال خسته اومده توبه شکسته ولی با دل شکسته اومده 💔 🔊 تا 🏴 🎙 @setad_atabat_zarand
✿‍✵✰ هـر روز یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ یکی از علمای اهل بصره می‌گوید: روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه‌ام را بفروشم و بجای دیگری بروم در راه یکی از دوستانم به اسم ابانصر را دیدم و او را از فروش خانه باخبر ساختم پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود بمن داد و گفت: برو و به خانواده ات بده به طرف خانه به راه افتادم در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت: این پسر یتیم و گرسنه است و نمی‌تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی‌کنم گفتم این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد بخدا قسم چیز دیگری ندارم و در خانه‌ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که غمگین و ناامید به طرف خانه برمی‌گشتم روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر میکردم که ناگهان ابو نصر را دیدم که از خوشحالی پرواز میکرد و به من گفت: ای ابا محمد چرا اینجا نشسته‌ای در خانه ات خیر و ثروت است گفتم: سبحان الله! از کجا ای ابانصر؟ گفت: مردی از خراسان از تو و پدرت می‌پرسد و همراهش ثروت فراونی است گفتم: او کیست؟ گفت: تاجری از شهر بصره است پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان را بی نیاز ساختم در ثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آن را هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می‌کردم ثروتم کم که نمی‌شد زیاد هم می‌شد کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم شبی از شب‌ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده‌اند و مردم را دیدم که گناهانشان را بر پشتشان حمل می‌کنند تا جایی که شخص فاسق شهری از بدنامی و رسوایی را بر پشتش حمل می‌کند به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند گناهانم را در کفه‌ای و حسناتم را در کفه دیگر قرار دادند، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پائین آمد سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند چون در زیر هر حسنه «شهوت پنهانی» وجود داشت از شهوت‌های نفس مثل: «ریا» «غرور» «لذت به گناه» «تعریف و تمجید مردم نسبت به خود» چیزی برایم باقی نماند و در آستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند: این برایش باقی مانده و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که به آنها کرده بودم در کفه حسناتم قرار دادند کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی که صدایی آمد و گفت: نجات یافت 👈 .... بله دوستان من خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما قبول نخواهد کرد پس بکوشیم هیچ عملی را کوچک نشماریم و هر عبادت و کار خیری را خالصانه برای الله تعالی انجام دهیم ↲کتاب وحی القلم ✍تألیف: مصطفی صادق ✧✾════✾✰✾════✾✧ @setad_atabat_zarand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘سـلااااام☘ یکی از اسم‌های خدا سلام هست سلام اسم عجیب و غریب و لطیفیه حلال مشکلاته هم معنای تسلیم میده هم به آدم آرامش میده سعی کنیم همیشه تو سلام پیشقدم بشیم سلام ارتباط اجتماعی رو تقویت می‌کنه برای همین خدا براش یه ارزش بسیار ویژه‌ای قائل شده خدا می‌خواد آدم‌ها با هم همکلام بشند کسی از ته دل به کسی سلام داد دشمنی نمی‌کنه کینه‌ها رفته رفته تو دل آب می‌شه خدا از ماها محبت و صفا می‌خواد در سلام دادن خسیس نباشید با ذکر «یا سلام» هم درون خودمون از تشویش و اضطراب خلاص میشه و هم به دیگران آرامش تقدیم می‌کنیم @setad_atabat_zarand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا