eitaa logo
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
380 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
786 ویدیو
16 فایل
💎 ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان بابلسر 🌱 احیای واجب فراموش شده 💥 مطالبه گری و گره گشایی 💥 دریافت گزارشات و مستندات مردمی 💥 پیگیری تخلفات ادارات و اصناف تا حصول نتیجه قانونی 🆔 @amrbemaruf_bbs 01135332465 ‏‪‏ ☎ 📲 09927304406
مشاهده در ایتا
دانلود
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 29 قلبم بدجوری خودش رو به در و دیوار میزد! استرس کم بود ک
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 30 (بخش اول) زیاد فکر نکنین و بی معطلی پاسخ بدین. اوووم.. نهایت 2 ثانیه برای پاسخ به این سوال زمان دارید. یعنی از لحظه ای که سوال رو خوندید فقط تا 2 ثانیه باید بتونید جواب بدید. علت اینکه زمان رو میگم محدوده اینه که واقعا توی آزمون هم همینطوری بود. یعنی اگر زیاد برای یه سوال میخواستیم وقت بذاریم به پاسخ نصف سوالا نمیرسیدیم. همه دقت و تمرکزتون رو جمع کنید. بریم برا سوال.... سوال دوم : پدر ماری، پنج دختر دارد 1. Nana 2. Nene 3. Nini 4. Nono. به نظرتون پنجمین دختر این خانواده اسمش چیست؟ سوال تموم شده. اول جواب بدید. بعد ادامه متن رو بخونید. اینکه چه جوابی دادین نمیدونم! شاید اصلا نتونستین جواب بدین و زودتر اومدین دنبال جواب! شایدم این سوال روی مختون بوده که خب حالا اسم پنجمی رو من از کجا باید بدونم چیه! این سوال چه ربطی به دقت و هوش و تمرکز داره! شایدم گفتید Nunu یا یه چیزی توی این مایه ها! اگه جوابتون Nunu یا چیزی توی این وادیاست، ضمن عرض عذرخواهی و رسوندن مراتب ارادت، باید عرض کنم اینطور نیست. اسم دختر پنجم ماری هست. کافیه یک بار دیگه سوال رو بخونین! میبینین که سوالات سخت نیستن و در عین حال که مسخره به نظر میان، برای پاسخ درست، نیاز به هوش، دقت و تمرکز دارن.
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 30 (بخش اول) زیاد فکر نکنین و بی معطلی پاسخ بدین. اوووم..
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 30 (بخش دوم) بعضیاتون به این سوال درست پاسخ دادید. اما شنیده شده قبلا شبیه این سوال رو شنیده بودید! اگر اینطور بوده و درست جواب دادنتون واسه خاطر اینه، که پس چاق شدن نداره! اما اگر واقعا بدون سابقه قبلی و وقت اضافه و تقلب به هر دو سوال درست پاسخ دادین دمتون گرم. دیگه الان وقتشه تا جلوی آینه برید و یه کم قربون صدقه خودتون بشید! این نکته رو هم روی حساب معرفت بهتون بگم. خواهرانه پیشنهاد میکنم همینجا توی اوج خداحفظی کنین و بیشتر از این ریسک نکنین. اینجوری لااقل در نظر خودتون قهرمان باقی میمونید! خخخ عزیزانی که اشتباه جواب دادید. فدای سرتون. نگران نباشید. این باخت هیچی از ارزش های شما کم نمیکنه! بابت دلگرمی حال کردید؟ نه انصافا خوب نبود؟ یاد این مسابقات ورزشی تلویزیون افتادم که هر وقت باخت میدیم همینو میگه! یعنی به بدترین شکل ممکن ضایع شدیم و اصلا ارزشی نمونده ولی بازم حرفش همینه که این باخت هیچی از ارزش های ما کم نمیکنه! کلا توی تشویق خودمون کم نمیاریم...! بریم سوال بعدی؟ بالاخره آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب. همه تلاشتون رو بکنید شاید بتونین سوال آخر رو درست جواب بدین و آبروی رفته رو پس بگیرین! این سوال هم زمانش محدوده ولی اگر دو سوال قبلی رو اشتباه جواب دادید توی این سوال زمانتون نامحدوده.. اگر فقط یکی رو درست جواب دادید 4 ثانیه زمان دارید تا به اوج برگردید. اگرم هر دو رو درست جواب دادید بازم 4 ثانیه زمان دارید به امید اینکه در اوج بمونید. بحث آبرو در میونه ها! بریم ببینیم چه کار میکنید. سوال سوم : هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو کشور سقوط می کند، بازمانده ها را کجا دفن می کنند؟! سوال تموم شد. ادامه متن رو نخونید. اگر جواب ندادید برگردید جواب بدید. اینطور که معلومه روی این سوال بیشتر تمرکز کردین که رو سفید بشین و لااقل شرمنده خودتون نباشین! یعنی عمرا کسی زیر 4 ثانیه فکر کرده باشه! مگر کسایی که همینطور تند تند میخونن بره و اصلا انگار نه انگار که قراره خودشون رو محک بزنن! دم شما هم گرم هم میهن! قبل اینکه جواب رو بگم لازمه بدونید اصلا مهم نیست درست جواب دادید یا نه! چون در هر صورت چیزی از ارزش هاتون کم نمیشه..خخخخخ خب اما جواب... اگه پاسختون این هست که: "هر کدوم رو توی کشور خودشون دفن میکنن" درست نیست. یا اگه گفتین: "اونا که پودر شدن و دیگه جسدی نیست که بخواد دفن بشه" بازم درست نیست. جواب درست اینه: بازمانده یعنی اونایی که نمردن. بازمانده رو که دفن نمیکنن! حالا 4 نفرم که زنده موندن و جون سالم در بردن، شما میخواید دفنشون کنین؟! خب! از پشت صحنه اشاره میکنن که خیلی ها الان به افق خیره شدن! بله درسته افق واقعا زیباست. مخصوصا دم غروبش! من که گفته بودم توی اوج خداحافظی کنید! بله خب بعضیا از اول شاهکار خلقت بودن و هستن و خواهند بود! اگر الان هم خنده روی لب هاتونه عیبی نداره. اینجور خنده ها از خجالت درونی هست! نشونه مریضی نیست. میگه خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است میگما خیلیا حسابی توی همین 3 سوال گل ها رو عمیقا آبیاری کردن! عیبی نداره... کسی که نفهمیده، شما هم به روی خودتون نیارین! حیف دسته گل های به این قشنگی که باید به آب بندازیم. میشه خشکش کرد و یادگاری نگهش داشت. البته خوب که فکر میکنم میبینم اینطور دسته گل ها رو همون بهتر که به آب بندازیم. خاطره نشه سنگین تره! خلاصه که همه سوالا به همین راحتی و به همین خوشمزگی بودن و یکی پس از دیگری دست از پا درازتر از امتحان بیرون اومدیم. نمیدونستم خودم چه گلی کاشتم. این وسط زیاد بودن کسایی که که کارشون از گل و دسته گل گذشته بود و گلخونه باز کرده بودن! بعضیا در مورد این صحبت میکردن که وقتی تعداد زیادی نفر اول شده باشن باید قرعه کشی کرد یا بین برنده ها دوباره امتحان برگزار میشه! فکر میکردن مغز کلن! روح انیشتین شاد! باید تا آخر پائیز صبر میکردیم تا جواب آزمون بیاد و بعد جوجه ها رو میشمردیم... ✍ مجتبی مختاری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شور پایانی(1).mp3
3.95M
🏴 محرم 📆 سه شنبه ۲۰ تیر ماه ۱۴۰۲ 🎶 / باز محرمت میاد از راه... ❓ 🎤 حاج‌ سعید‌ غلام‌ نژاد 💠هیات یاوران ولایت بابلسر💠 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🥀🏴🥀🕊🕊🥀🏴🥀🕊 امروز چهارشنبه متعلق است به وجود نازنین باب الحوائج علیه السلام، علیه السلام، علیه السلام و علیه السلام و برابر است با : 🗓 28 تیر 1402ه.ش 🗓 1 محرم 1444ه.ق 🗓 19 جولای 2023 میلادی 🌹 ذڪر روز 🌹 ای زنده ، ای پاینده جهت سلامتی و و هدیه به روح صلوات https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️چرا عزاداری امام حسین(ع) از روز اول محرم شروع می‌شود؟ 1. امام رضا(ع) می‌فرماید: «از اول دهۀ محرم، حزن و اندوه در چهرۀ پدرم دیده می‌شد و حالت عزادار به خود می‌گرفت و روز دهم، روز مصیبت و گریۀ او بود» (امالی صدوق/128) 2. عزاداران با ده شب عزاداری، در واقع خود را برای حضور در غم بزرگ عاشورا آماده می‌کنند. اگر عزاداری از روز عاشورا شروع می‌شد ذکر مصیبت‌ها خیلی دردناک‌تر و غیرقابل تحمل‌تر می‌شد. 3. یک دهه عزاداری قبل از عاشورا می‌تواند موجب کسب توجه و سوز دل در روز عاشورا باشد. کسانی که دل غافلی دارند یا در اثر توجه به تعلقات دنیا احساس محبتشان به امام حسین(ع) کم شده، ده روز فرصت دارند تا در محافل عزاداری با شنیدن مواعظ و معارف دینی آمادگی لازم را کسب کنند تا مبادا در روز مصیبت بزرگ عاشورا بی‌احساس و بی‌توجه باشند. 4. و شاید حکمت آن این باشد که در واقع این عزاداری دهۀ اول محرم یک نوع اعلام آمادگی برای نصرت است تا صرف سوگواری، و گویی عزاداران به قصد یاری اباعبدالله الحسین(ع) از همان ابتدای محرم به خیمۀ اباعبدالله الحسین(ع) می‌روند که مولایشان را غریب نگذارند. به همین دلیل عزاداری دهۀ عاشورا رنگ و بوی حماسی دارد و دسته‌های عزا با علائم دسته‌های رزمی در میادین دیده می‌شوند. در حالی که عزاداری از عصر عاشورا و شام غریبان به بعد تنها رنگ و بوی غم به خود می‌گیرد و حتی رسم شده است از ظهر عاشورا به بعد بیرق‌ها را به علامت شهادت اباعبدالله الحسین(ع) می‌خوابانند و دیگر برافراشته نگه نمی‌دارند. () _________________ 📌به ما بپیوندید 🆔 @setadeabm_bbs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 30 (بخش اول) زیاد فکر نکنین و بی معطلی پاسخ بدین. اوووم..
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 31 بخش اول گاهی از هر چی درسه خسته میشم...! ده دوازده روزی از آزمون میگذشت و تا کمر توی کمد، دنبال یه لباس تک واسه مهمونی فامیلی آخر هفته بودم. اوج سختی یه مهمونی رفتن برای یه خانم انتخاب لباسه دیگه، حتما در جریانید! البته من خیلی مثل مامانم توی این زمینه 2 آتیشه نیستم! نه اینکه هر لباسی بپوشما نه! بالاخره اون ژن خانمانه رو دارم. ولی من میگم وقتی یه دنیا لباس تو کمدم ریخته چرا باید دوباره برم یه لباس بخرم! درسته اگه بخوام چند لذت عمیق این دنیا واسه یه خانم رو بگم حتما یکیش بازار رفتنه! ولی خب یه کم که زیاد بری خرید ، دیگه بازار رفتن برات خز میشه و اون لذت سابق رو نداره! منم که بر خلاف خیلی از خانم ها، اصلا از اون دسته ای نیستم که مثل مامانم بگم آاای اینو دیدن و الا و لابد همین الان برم یکی دیگه بخرم! لباس لباسه دیگه! دستمال یک بار مصرف که نیست! حالا دیده باشن! چی میشه مگه! فقط چند تا کمد لباسامه! همه جور لباسی دارم. شما حساب کن 100 120 دست! یعنی یه مغازه دار فقط میتونه اینقده لباس داشته باشه! از لباس های سنگین و رنگین واسه مهمونی های با کلاس گرفته تا لباس های ژیگول میگول واسه دورهمی های خز و خودمونی! دیگه راحتی و لباس های توی خونه رو حساب نکردم! از این کمد به اون کمد! کلی لباس روی تخت ریخته بودم! هر چی نگاه میکردم گیج تر میشدم. دنبال یه لباس تک بودم لباسی که هم خاص و گرون باشه! همم کسی توی تنم ندیده باشدش!! البته این دستور مامان خانم هست!
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 31 بخش اول گاهی از هر چی درسه خسته میشم...! ده دوازده روز
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 31 (بخش دوم) بالاخره یکی پیدا کردم. فکر نمیکنم اصلا مامانم اینو یادش باشه! یک کت دامن بلوطی حریر خوشرنگ سرمه دوزی شده. یادمه اون زمان که خالم اینو از ترکیه برام آورده بود خیلی باهاش حال کردم مدت ها هم بود فراموشم شده بود و فکر کنم کلا 1 بار بیشتر پوشیده باشمش. لباس به دست تا آشپزخونه دنبال مامانم رفتم... اگر مامی قبول میکرد با همین لباس بیام دیگه نمیخواست برم خرید. و الا هلک و هلک باید ارابه برقی رو روشن میکردم و توی این شلوغیا میرفتم توی خرید! - مامان گلم....! میشه این دفعه رو کوتاه بیاین؟! - چه قدر حرف میزنی دختر! کاری دیگه نداری؟! - آخه عزیزمن! آدم باید برا دل خودش لباس بپوشه نه واسه مهمونای توی مهمونی! حالا این لباس رو قبلا تنم دیده باشن چی میشه؟! مامااان! حواستون پیش منه؟! اصلا شما از کجا یادتونه که من این لباس رو پوشیدم! خودم یادم نیست! همینطور که بشقاب ها رو توی کابینت میذاشت برای لحظاتی سرشو طرف من چرخوند: وااای یعنی میشه، این سری مامان کوتاه بیاد! چند لحظه ای توی چشم هم خیره شدیم! یه نگاه عاشقانه بین مادر و دختر.. چند قطره اشک توی چشمام الان جاش بود! بالاخره مامی سکوت رو شکست...: - رو مخمی هانیه! نمیدونم سر تو چی خوردم که اینجوری شدی و یه ریز حرف میزنی! کودن هم خودتی. تو یه جورابت رو دوبار بپوشی من میفهمم چه برسه به لباسی که خواهرم واست آورده الان هم برو از جلو چشام دور شو اینقده رو مخم راه نرو! چه کنیم که مرغ مامانم فقط یک پا داره! ولی این بار هانیه دست بردار نیست! ضرر که نداره، تیر توی تاریکی میزنیم بره. خدا رو چه دیدی شاید خورد این دل رحم اومد! دو تا آرنجم رو روی کابینت گذاشتم و سرم رو کج کردم سمت مامانم! مامانمم که ارتباط چشمیش فقط همون یک لحظه بود که با بردزل از روم رد شد و دیگه مشغول کاراش بود. میدونست چی میخوام بگم محلم نمیذاشت! انگار نه انگار دارم نگاهش میکنم! آخه اشتباه میگم؟! عیبش چیه؟! همین که لباس تنم شیک و خوشگل باشه کافیه دیگه. جملات مامانم توی گوشمه! و البته این دعوای هر دفعه مونه. دعوا که نه! همین بحث دختر و مامانی که سر دراز داره! مامانم میگه از قدیم گفتن: آدم غذا رو واسه دل خودش میخوره ولی لباس رو واسه چشم دیگران میپوشه. حالا مگه هر چی قدیمیا گفتن حتما درسته؟! اصلا به من چه که قدیمیا چی گفتن! - مامانم میشه این سری حرف قدیمیا رو بیخیال شی؟ - میذاری کارام رو بکنم یا نه؟ خیر سرت دم بختته، قد و قوارت بلنده ولی عقلت... - وااا! مااامااااان! - درست لباس بپوش ترشیده نشی توی خونه بمونی! همینجوریش چند دبه ترشی توی یخچال هست که داره خراب میشه! حالا خوبه این همه خواستگار داشتما! مامانم وقتی به یه چیزی گیر میده، دیگه هیچکی حریفش نیست. لازم باشه آسمون و زمین رو هم بهم میبافه. - همه جوونا آرزوشونه پول داشته باشن هر روز یه لباس جدید بپوشن اما تو مغزت عیب داره! نمیدونم اصلا چه جوری پزشکی قبول شدی! اشتباه نشده بوده؟ عجب دور و زمونه ای شده! تخریب شخصیتی هم زیاد شده! اون از دوستام! اینم از مامانم! قبل اینکه همه حیثیتم به باد بره و مامانم وارد تشبیهات بدتر از شلغم و بادمجون بشه، از خودشیرینی های دخترونه استفاده کردم تا حرفمو به کرسی بنشونم. البته این لوس بازی ها برا باباها بیشتر جواب میده. انگاری مامانا توی این زمینه ضد نفوذن! اما ناگفته نمونه این هانیه خانم این بار دست مامان رو بست و بر سکوی قهرمانی ایستاد! از بخت بلندم اینبار استثناءا و در کمال تعجب مامانم کوتاه اومد و نخواست برم لباس بخرم... ✍ مجتبی مختاری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰جلسه‌دبیرستاد، با تیم‌بازرسی‌و‌نظارت 📌 با آغاز هفته احیاء، دبیر ستاد شهرستان ضمن دعوت و تشکر و قدردانی از تیم بازرسی و نظارت، بر شدت گرفتن این موضوع تاکید کردند و نکاتی را پیرامون همین مسئله یادآور شدند. 🗓 سه شنبه ۱۴۰۲/۰۴/۲۷ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂 امروز پنجشنبه متعلق است به وجود نازنین امام حسن عسکری علیه السلام و برابر است با: 🗓 29 تیر 1402ه.ش 🗓 2 محرم 1444ه.ق 🗓 20 جولای 2023 میلادی 🥀 ذڪر روز 🥀 نیست خدائی جز الله، فرمانروای حق و آشکار جهت سلامتی و و هدیه به روح صلوات https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
43.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰تکریم از خواهران مومنه و معتقدی که پای اعتقادات خود ایستاده اند. 💠واحدعفاف‌وحجابِ ستادامر‌به‌معروف‌و‌نهی‌ازمنکر‌ شهرستان‌بابلسر 🗓تیرماه ۱۴٠۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 در کربلا چه گذشت... ▪️یک محرم الحرام | دیدار امام حسین علیه السلام با عبیدالله حر جعفی در نزدیکی کربلا و دعوت از او برای یاری حضرت 🔺وقایع نگار روزانه محرم 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs
🏴 در کربلا چه گذشت... ▪️دوم محرم الحرام | ورود ابی عبدالله الحسین علیه السلام، اهل بیت و یاران حضرت به سرزمین کربلا 🔺وقایع نگار روزانه محرم 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 32 (بخش اول) وقتی منتظر چیزی نیستی شب و روز مثل باد میگذره، اما امان از روزی که منتظر چیزی باشی! اونوقت نه روزا شب میشه و نه شبا روز. اصلا انگاری اینجور وقتا زمان پاشو میکنه توی یه کفش و میخواد حرصت رو در بیاره و عمدا لجبازی میکنه نمیدونم چرا مثل عقده ای ها رفتار میکنه! انگاری ارث باباش رو خوردی! وقتی عشقش نکشه بگذره همینه دیگه! عمرا اگه بگذره! نصیحت و خواهش و حق چایی هم فایده نداره! البته اول و آخرش مجبوره این ثانیه های خشک و بی روح و مرده ش رو از سر راه برداره رو به حرکت در بیاره. ولی لامصب یک جوری ثانیه هاش رو هل میده که 24 ساعت رو اندازه 60 ساعت کشش بده! اینجور وقتا لاک پشتی توی ذهنم مجسم میشه که بازیش گرفته و نمیخواد از دست و پاش برای حرکت استفاده کنه؛ طوری که انگار داره تمرین سینه خیز میکنه تا بدنش ورز بیاد. ادامه👇👇👇
ستاد امر به معروف شهرستان بابلسر
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 32 (بخش اول) وقتی منتظر چیزی نیستی شب و روز مثل باد میگذر
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش ✨ ادامه قسمت 32 👇 بالاخره وقت شمردن جوجه ها داشت میرسید..! قرار بود تا حدود 2 ساعت دیگه نتایج دور اول آزمون رو روی بُرد دانشگاه بزنن دل توی دل کسی نبود. اضطراب توی صورت بچه ها موج میزد.. خیلی ببخشید... معذرت میخوام. یه یه لحظه ذهنم گره خورد به این جمله. قصدم طولانی کردن متن و اذیت کردن شما نیست! ولی چند لحظه ای رفتم توی دل این جمله دل توی دل نیست. یعنی چی که دل توی دل نبود؟ مگه وقتای دیگه که اضطرابی نیست دل جاش توی دله؟ یعنی ما 2 تا دل داریم که یکیش گاهی میره و میاد؟ حالا فرضا که ما 2 تا دل داریم و جای این یکی دل توی اون یکی دل باشه.. اونوقت اضراب چه ربطی به نبودن این دل توی اون دل داره؟ اصلا مگه من معلم زبان فارسی و تحلیل گر فرهنگ لغتم که دست به این جملات میزنم و شما هم میخونید! وقتی میگن دل نیست یعنی نیست دیگه! بحث نداره که! پس ببخشید. همه منتظر گذر ثانیه هایی بودیم که اصلا نمیگذشت! یادمه ساعت ِدرس معارف بود، استاد مثل همیشه بدون تاخیر وارد کلاس شد. مردی جا افتاده و تقریبا 40 ساله، با محاسنی نسبتا بلند و ترکیبی از سفید و مشکی. از همون استادایی که دکمه بالای پیراهنشون رو میبندن! استاد هنوز ننشسته بود که یک از بچه ها شروع به صحبت کرد... شرارت و تخسی به سرعت از سر و کلش بالا میرفت! - استاد ببخشین! میتونم یه سوال بپرسم؟! به نظر استاد هفت خطی میومد. انگاری میدونست هدف بچه ها منحرف کردن کلاس از بحث اصلی و کشوندش به یک بحث چالشی هست، ولی بازم به روی خودش نیاورد و آهسته گفت: - بله دخترم. بفرمائید. خدا نکنه دانشجوها نخوان درس پیش بره! اون لحظه همه ی سوالات و ابهامات جهان ِهستی به کمکشون میاد. - استاد مگه نمیگید خدا مهربونه! مگه نمیگید بخشندست! چه طور میشه این خدای به این مهربونی و بخشندگی، آدما رو واسه یه گناه کوچک، سال های سال شایدم بی نهایت توی آتش جهنمش، اونم با سخت ترین عذاب ها بسوزونه و مجازات کنه؟!! اونم عذابی که میگن خیلی سخته و بیچاره و بدبدخت میشی و فلان و بیسار. استاد به نظر شما این خدا واقعا مهربونه؟ این که تناقضه! هم مهربون هم خشن! یا رحمن و رحیم رو از بسم الله حذف کنیم یا هم قبول کنیم که خدا سختگیر نیست! به پسر بلیز آبی از اونطرف کلاس بلند شد و گفت: - استاد ببخشید! چون بحث خدا شد میپرسم. اصلا کی گفته خدا داریم؟! یه نظرم این حرف ها همه ساخته ذهن خود ماست. من به غیب اعتقادی ندارم و تا چیزی رو نبینم باور نمیکنم. چه طور میشه خدایی رو پرستید که میگید دیدنی نیست؟! اصلا هست؟ یکی از جلو یکی از چپ یکی از راست! فقط مونده بود بالا و پایین! بچه ها مهلت نمیدادن و پشت سر هم رگباری سوال میپرسیدن! اینطور که پیش میرفت تا چند دقیقه دیگه مطمئنا توی وجود خود استاد هم تشکیک میکردن! استاد لبخندی زد. عینک فلزی دایره ای شکلش روی چشماش گذاشت و با صبوری گفت: - سوال های خوبی پرسیدین بچه ها. ازتون ممنونم میدونم که توی ذهن خیلی از شماها ممکنه بارها اینجور سوالات اومده باشه ولی نشده که به زبون بیارید. شاید مثلا موقعیت بیانش نبوده یا هر چی نمیدونم. حقیقتا گفتگوی مفصل پیرامون این مطالب ساعت ها و روزها زمان میبره و کار یکی دو ساعت و یکی دو روز نیست الان هم میدونم شرح مفصل پاسخ این سوالات در وقت و حتی حوصله کلاس نیست. پس اجازه بدین، در حد زمان و ظرفیت کلاس یکی دوتا سوال رو به طور خیلی خلاصه پاسخ بدم. نگران نباشید. امروز درس جدید نمیدم. لبخندی روی صورت بچه ها نقش بست. و البته خجالتی که استاد انگیزه پرسیدن سوال ها رو میدونست. ولی اونیکه مهمه این بود که واقعا این ها سوال های مهمی بودن! ✍️ مجتبی مختاری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc