ستاد امربه معروف شهرستان بابلسر
شاهزاده ای در خدمت قسمت صد و هشتم🎬: روزها در پی هم می گذشت ، روزهایی سخت و بی روح ،با عروج پیامبر و
شاهزاده ای در خدمت
قسمت صد و نهم🎬:
روز و روزگار در پی هم می آمد و می گذشت در حالی که افسار شتر خلافت ،در دست کسانی بود که در آن حقی نداشتند و اسلام را به مسیری می کشاندند که هوی و هوسشان امر می کرد ،مسیری که نه راه خدا بود و نه خدا در آن راهی داشت ، فقط از اسلام نامی را یدک می کشیدند و بس...
فضه باردار بود و آخرین روزهای بارداری اش را می گذراند ، اما طبق عادت همیشگی اش ،می بایست به در خانهٔ مولای عرشیان و فرشیان برود و با دیدن مولایش و یادگاری های زهرایش ، دلش را آرام سازد و با شنیدن کلام نورانی علی علیه السلام ،قلبش را صفا دهد.
از خانهٔ او تا خانه مولایش راهی نبود و فقط می بایست از جلوی مسجد بگذرد تا به مأمن همیشگی اش برسد.
فضه گره روبنده اش را محکم کرد و همانطور که دستش را به دیوار تکیه می داد از جا برخواست ، پاپوش هایی را که همسرش برایش دوخته بود به پا کرد و در حالی که زیر لب ذکر می گفت از خانه بیرون آمد.
آرام آرام حرکت می کرد ، جلوی مسجد که رسید ، اندکی تعلل کرد تا نفسی تازه کند.
نگاهی به درب مسجد انداخت و با یاد آوری آن روزها که رسول بود و این روزها که رسول نیست ، آهی کشید ،می خواست راهش را ادامه دهد که متوجه همهمه ای از داخل مسجد شد.
وقت ، وقت نماز نبود ، پس این سرو صدا برای چیست؟
کنجکاویش تحریک شد ، پس راه کج کرد و خود را به داخل مسجد کشانید.
جلوتر را نگاه کرد ،اغلب جمع پیش رو را می شناخت.
خلیفهٔ خود خوانده و جمعی از یاران باوفایش که در آن بین عمر بن خطاب هم به چشم می خورد در آنجا بودند.
گویا بحثی بین آنها در گرفته بود که فضه از کم و کیف قضیه آگاه نبود فقط می دید که ابوبکر به طرف عمر اشاره می کند و با فریاد می گوید : مگر من امیر هستم؟! همگان می دانید که این مرد امیر است و سخنان مرا اگر بر خلاف میلش باشد هرگز عمل نمی کند و رأی مرا به نظر خودش ترجیح نمی دهد ...
در این هنگام عمر به حرف درامد و گفت : چنین نگو خلیفه...
و ابوبکر برافروخته تر از قبل ادامه داد:
سه کار را طبق نظر تو انجام دادم و ای کاش انجام نمی دادم: دوست داشتم که کشف خانه فاطمه- سلام الله عليها- نکرده بودم، و کسی را بر در خانه وی نمیفرستادم، اگر چه با من محاربه میکردند و کار به جدال و جنگ میکشيد، ، اي کاش وقتی اياس بن عبدالله را نزد من آوردند او را نميسوزاندم، با شمشير او را میکشتم و يا اينکه او را آزاد میکردم. اي کاش در روز سقيفه کار خلافت را به يکی از دو نفر (عمر و ابی عبيده) وا میگذاشتم و خودم به عنوان وزير کار میکردم.
فضه دانست آنچه را که می بایست بداند ، آرام از مسجد بیرون آمد و اشک گوشهٔ چشمانش را گرفت و با خود گفت : براستی تا کی حق و حقیقت باید خانه نشین باشد و جسم اسلام به دست نااهلان به این سو و آن سو کشیده شود؟!
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
ستاد امربه معروف شهرستان بابلسر
شاهزاده ای در خدمت قسمت صد و نهم🎬: روز و روزگار در پی هم می آمد و می گذشت در حالی که افسار شتر خلاف
شاهزاده ای در خدمت
قسمت صد و دهم🎬:
آفتاب سوزان ظهر می تابید و طفل کوچک بی قرار دست و پایش را تکان میداد.
ابو ثعلبه که بالای درخت نخل مشغول چیدن خرماهای نورس بود ، متوجه بیدار شدن و بی قراری طفل شد ، نگاهی به پایین درخت انداخت ، فضه سرش را بالا گرفته بود تا ببیند کی شوهرش، خوشهٔ خرما را پایین میدهد که آن را بگیرد .
مرد لبخندی برلب نشاند و بلند فریاد زد : برو زیر سایهٔ اتاقک ،گویا طفلمان بیدار شده و سپس به کمی آنطرف تر اشاره کرد و ادامه داد ، چند نفر هم به اینجا نزدیک می شوند.
فضه با شنیدن این حرف ، نگاهی به رد نگاه شوهرش انداخت و متوجه شد سه مرد به آنجا نزدیک می شوند، فوری خود را به فرزندش ثعلبه رساند ، عبا و رو بنده اش را از کنار طفل برداشت و پوشید .
سپس نگاهی به کودکش که با دیدن مادر گویا گرسنگی اش تشدید شده بود انداخت و همان طور که او را از جا بلند می کرد ،بوسه ای از صورت نرمش چید .
فضه روی زمین نشست و بچه را در آغوش کشید و می خواست به او قطره شیری بخوراند که متوجه شد آن سه مرد نزدیک آمدند و اتفاقا از سرشناسان مدینه هستند.
آنها اینقدر گرم گفتگو بودند که متوجه نشدند چشمان خیره مردی ازبالای نخل و زنی از زیر روبنده آنان را می نگرد و گوش هایشان ،حرف های آنان را می شنود.
فضه سرش را پایین انداخت و به کودکش خیره شد اما به خوبی سخنان ان مردان آشنا را می شنید، در این هنگام متوجه شد که ابوبكر پرنده ای را ديده كه بر شاخه درختي نشسته است و با دیدن آن پرنده گفت: خوشا به حالت، بر شاخه درخت می نشينی، از ميوه درخت مي خوری، پرواز مي كنی و هيچ حساب و كتابی نداری، اي كاش من هم مثل تو بودم، به خدا سوگند، دوست داشتم خدا مرا بسان درختی بر كناره راه می آفريد تا شتری از كنار من می گذشت و مرا در دهانش می گرفت و می جويد و می بلعيد سپس به صورت پشگل از شكمش خارج می كرد؛ ولی انسان نبودم!!! .
در این هنگام عمر که می خواست خود را مانند خلیفه اش نماید به حرف در آمد و گفت : اي كاش من نیز، قوچ خاندانم بودم تا در حد توانشان چاقم می كردند و بعضی از بدنم را كباب و بعضی را خشك می كردند و می خوردند، سپس به صورت عذره دفع می كردند و انسان آفريده نمی شدم.
آنگاه نفر سوم که کسی جز ابو الدرداء نبود ، گفت : ای كاش همانند درختی بودم كه قطع می شود و بشر آفريده نمی شدم
و سپس عمر خم شد و پر كاهی از زمين بر داشت و گفت: ای كاش من اين پر كاه بودم، ای كاش به دنيا نمی آمدم، ای كاش هيچ نبودم، ای كاش مادرم مرا نمی زائيد، ای كاش فراموش شده بودم.
فضه با شنیدن این حرف ها سری از روی تأسف تکان داد و رو به کودک شیرخوارش که مشغول نوش کردن شیر بود گفت : خدایا توبه !! ببین کار امت مسلمان به کجا کشیده و دینی که بهترین پیامبر را داشت و بهترین ولیّ بلافصل برایش تعیین شد که ملت پشت به ایشان کردند ، وضعش چنان اسفناک شده که خلیفه و دوستانش چنین آرزوهایی دارند.
اگر امت مسلمان بفهمد که خلیفه و مشاور اعظمش آرزو دارند که در نهایت فضلهٔ حیوان و انسان بودند چه حالی خواهند شد.
و وای ما، با این سردمداران خود خوانده به کجا خواهیم رسید؟
من بارها و بارها از زبان پیامبر صلی الله علیه واله شنیدم که انسان اشرف مخلوقات است و آفریده نشده مگر برای خلیفه اللهی بر روی زمین و رسیدن به کمال که همان مقام قرب خداوند است.
حال ما را چه می شود که خلفای این دین آرزو دارند از آن مقام عظمی به این فضلهٔ سفلی نزول کنند؟!.
و آرام تر ادامه داد...خداوندا تو خود به فریاد دینت برس که اینان کار را به جایی می رسانند که از اسلام جز نام چیزی به جا نماند...
ادامه دارد..
📝به قلم ط_حسینی
جزء 19✨
💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨
هدیه به امام موسی کاظم علیه السلام
تعجیل در فرج امام عصر عجل الله تعالی فرجه، روح ملکوتی حضرت امام خمینی (ره)، همه شهدای اسلام علی الخصوص شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید سید ابراهیم رئیسی، شهید سید حسن نصرالله، سربلندی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، سلامتی مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنهای،
🌷صلوات بر محمد و آل محمد 🌺
اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
🌹🌹🌹🌹
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
🔹️اَللهُمَّ صَلِّ عَلى مُوسَى بنِ جَعفَرٍ
وَصیِّ الاَبرارِ وَ اِمامِ الاَخیارِ وَ عَیبَةِ الاَنوارِ
حَلیفِ السَّجدَةِ الطَّویلَةِ وَ الدُّموعِ الغَزیرَةِ وَ المُناجاةِ الکَثیرَة؛
اللٰهمّ صَلّ علیه و علی آبائه و ابنائه الطّیّبین الطّاهرین المعصومین و رَحمة الله و برکاته.
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥محمودی: آقای اژهای! چرا در صدور حکم متهمان پرونده کرسنت تعلل میشود؟/ چرا آقای زنگنه جوابگو نیست؟
نماینده مردم تهران در صحن علنی مجلس:
🔹️جناب آقای اژهای! چرا در صدور حکم متهمان پرونده پر خسارت کرسنت که پول آن از جیب مردم مستضعف و محروم جامعه پرداخت شده آنقدر تعلل میشود؟
🔹️این تاخیر باعث شده جای جلاد و شهید عوض شود و آقایان متهم، طلبکار شدند.
🔹️هم رشوه دهنده معلوم است هم کسی که در دوره وزارت او این قرارداد پرخسارت امضا شده.
🔹️چرا هنوز آقای زنگنه جوابگو نیست و چرا حکم صادر نمیشود؟ حکم هر چه که میخواهد باشد ولی تعلل در صدور حکم شبهه ایجاد میکند.
🔹️۹۰ درصد از پول گاز واگذاری را تخفیف دادند، مقصر جریمه هم آنها بودند دیگر جای دفاعی ندارد.
🔹️این میشود شروع فسادها وقتی ما به مفسدین کاری نداریم؛ همین میشود که آقایانی که غیرقانونی در منصبها نشستند در خارج از کشور برای عزت این مملکت شاخ و شانه میکشند.
🔹️امروز به جایی میرسد که باید هزینه آن را مردم کارگر مستضعف محروم و کارگری که پیک در موتوری کار میکند و کسی که هنوز تبدیل وضعیت نشده باید پرداخت کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
╔═ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷═══╗
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
╚═══ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷═╝
973.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تیکه جالب خضریان به اژه ای
انتقاد نماینده تهران از اژهای/ باید از جناب اژهای بابت حضور در بنیاد مستضعفان تشکر ویژه بکنم!/ آقای رئیسی را نداریم تا در مبارزه با فساد پشتیبان ما باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
╔═ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷═══╗
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
╚═══ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷═╝
5.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 منان رئیسی خطاب به ظریف: تو غلط کردی که توی اجلاس بینالمللی گفتی زنان دارن توی تهران برهنه راه میروند و این مسیر درستی است!
نماینده قم در مجلس:
🔹️۲ ماه پیش آقای اژهای اینجا (در مجلس) نشسته بودند و بهشون گفتم این وضعیت آقای ظریف رو جمع کنید! گفتید این وظیفه من نیست! الان ۴۰ روزه کمیسیون امنیت ملی به شما نامه زده؛ قانون رسمی کشور داره نقض میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
╔═ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷═══╗
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
╚═══ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷═╝
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ رسایی خطاب به قالیباف: باید از آقای محسنی اژهای بخواهید نسبت به انتصابات غیرقانونی ورود کند/ چرا رئیس قوه قضائیه درباره ظریف دستور نمیدهد؟
🔹سوال من این است چرا آقای محسنی اژهای در خصوص انتصاب غیرقانونی دستور نمیدهند؟
🔹قانون نحوه انتصاب صراحتاً گفته اگر انتصابی بدون داشتن این شرایط صورت بگیرد آن انتصاب کان لم یکن است یعنی اصلاً انتصابی نیست.
🔹اگر این انتصاب نبودن در حوزه وزیر باشد ما می توانیم او را به مجلس بیاوریم و استیضاح کنیم. در این موضوع قوه قضائیه باید وارد کند.
🔹بیش از دو ماه از گذشته و هنوز قوه قضاییه به این مساله رسیدگی نکرده یعنی ما نسبت مان با قوه قضاییه معلوم شود.
🔹حضرت عالی به عنوان کسی که رئیس مجلس هستید باید از این حقوق مجلس دفاع بکنید؛ راه دفاع این است باید از آقای محسنی اژهای بخواهید صراحتاً که علاوه بر اعمال این قانون نسبت به انتصابات غیرقانونی ورود کند؛ اصلاً شاکی لازم ندارد.
🔹قانون صراحتاً گفته کسی که این ویژگیها را نداشته باشه غیرقانونی است؛ وزیر اطلاعات هم اعلام کرده که ایشان شرایط را ندارد.
#پرچم_نفوذ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
╔═ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷═══╗
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
╚═══ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷═╝
💢 حکم نماز شاغلی که یک ماه در محل کار است
⁉️ سؤال:
به نظر آیتالله خامنهای اگر شخصی در شهر دیگری، یک ماه مشغول به کار و یک ماه در مرخصی باشد، آیا آن شهر وطن او محسوب میشود؟
✍️ پاسخ:
🔹 در فرض سؤال اگر دو سال در محل کار اقامت دارد، با توجه به این که عنوان مسافر بر او صدق نمیکند، بدون قصد اقامت ده روز هم نماز در آنجا تمام میباشد.
📚 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای.
📎 #احکام_نماز
📎 #احکام_مسافر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs