ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🎵
مداحی:سید رضا نریمانی
میترسم این چهل روزُ دووم نیارم
سیصد و شصت و پنج روزِ لحظه شمارم
"امیرم بگو دستتو میگیرم"
.
ببرم به حرم...
#شب_جمعه_بحق_شهدا_نگاهی
حتماااا حتما دانلود کنید مخصوووص چله مانده ب محرم
#پیشنهاد_دانلود
🆔 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از آهنگ☆♡♡♡♡☆شخصی
motie-in gol -[papika.ir].mp3
6.1M
این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردیم
حاشا اینکه از راه تو حتی لحظه ای برگردیم … یا زینب
.
#دوست_شهید داری؟ ✨
میدونی فلسفه دوست شهید چیه؟
اصلا دوست شهید یعنی چی؟
👇👇
وقتی یه دوست شهید داشته باشی
سعی میکنی خودتو شبیه دوست شهیدت کنی
ازش عکس، فیلم، صوت جمع میکنی
وصیت نامشو میخونی
خاطراتشو جمع میکنی ✨
همین باعث میشه کامل بشناسیش
وقتی شناختیش زمان تقلید میرسه☺️☝️
میبینی دوست شهیدت نمازاشو سر وقت میخوند
تو هم سعی میکنی نمازاتو سر وقت بخونی، قرآن بخونی، خوش اخلاقی رو تمرین کنی، حجابت رو کامل میکنی✨
چون میفهمی رنگ چادرت از رنگ خون شهدا پر رنگ تره، چون میفهمی شهدا به خاطر تو رفتن
حالا نوبت توهست حرفاشو گوش بدی😍✨
سعی میکنی با چشمات به هر کسی نگاه نکنی این چشما لایق نگاه به امام زمانه پس پاک نگهش میداری✨
💢رفیــــق شهید داری!!؟
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از شهید اسماعیل دقایقی
ازین که سوژه ی عکاسی ام شدی ...
ممنون...
نگفته سیب ...🍎
برایم چه خوب می خندی...😍
🌷سردار شهید اسماعیل دقایقی🌷
📎سلام ،صبحـتــون شهــدایــی🌺
@shahiddaghayeghi
مرز بین شرافت و بی شرفی
چقدر فاصله است میان این دو نفر. شهرام جزایری برای فرار از کشور خود را افغانستانی جا میزند و شهید مصطفی صدرزاده برای مبارزه با داعش و حفاظت از کشور و ناموسش خود را یک افغانستانی جا میزند و دست آخر تاسوعای 94 در سوریه به شهادت میرسد . مرز بین شرافت و بی شرفی همین تصویر است.
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🌺 #مقتدا 🌺 #قسمت_دوم 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 وقتی وارد بنیاد شدم، با خودم گفتم این ها را چطور تحمل کنم. با
🌺 #مقتدا
🌺 #قسمت_سوم
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
مانتو و روسری ساده ای پوشیدم. در حالی که در را باز میکردم سرم را به طرف آشپزخانه برگرداندم و گفتم: مامان من با زهرا میرم جایی. یه کلاسه ثبت نام کنه!
-برو ولی زود بیا، تا قبل 6 خونه باش.
زهرا ایستاده بود جلوی در. سلام کردم و دست دادیم. تا ایستگاه اتوبوس پیاده رفتیم. سوار اتوبوس شدیم. اتوبوس خلوت بود. آخر اتوبوس نشستیم. درحالی که کارت اتوبوس را در کیفم جا میدادم گفتم: نگفتی کجا میخوای ببری منو؟
-نمیشه که!مزش میره! صبر کن یه ذره!
اتوبوس نگه داشت. زهرا بلند شد و گفت: پاشو همین جاست.
درحالیکه از اتوبوس پایین می پریدم به روبرویم نگاه کردم، با سردر گلستان شهدا مواجه شدم. با بی میلی نگاهی به سردر و مزارها انداختم و گفتم: دوست ما رو باش! منو آوردی قبرستون؟
زهرا خندید و گفت: بیای تو نظرت عوض میشه! اینجا خیلی با قبرستون فرق داره!
وارد شدیم. زهرا در بدو ورود دستش را روی سینه اش گذاشت و به تابلوی سبزی خیره شد و روی آن را خواند. بعدا فهمیدم زیارتنامه شهداست. من هم به تابلو نگاه میکردم و سعی داشتم با عربی دست و پا شکسته ای که بلد بودم معنای عبارات را بفهمم: درود بر شما ای اولیا خدا و دوستداران او... رستگار شدید، رستگاری بزرگی، کاش من با شما بودم و با شما رستگار میشدم...
به خود لرزیدم و احساس عجیبی پیدا کردم. انگار کسی صدایم میزد. زهرا گفت: بریم زیارت کنیم.
-مگه امامزاده ست؟!
فقط خندید. راه افتادیم به سمت مقصدی که زهرا میخواست. بین راه چشمم خورد به بنری که روی آن نوشته بود: "شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است." آنجا دیگر درنظرم مانند قبرستان نبود. حس کردم کسی انتظارم را می کشد....
#ای_که_مرا_خوانده_ای
#راه_نشانم_بده
🌸 #ادارمه_دارد🌸
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
ایتا
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
سروش
https://sapp.ir/bayazi_and_fathi313
🌺 #مقتدا
🌺 #قسمت_چهارم
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
...به شهدا یکی یکی سرزدیم: شهید جلال افشار، شهید خرازی، شهید زهره بنیانیان، شهید بتول عسگری، شهید عبدالله میثمی، شهید آیت الله اشرفی اصفهانی، شهید حسن هدایت، شهید مسلم خیزاب (اولین شهید مدافع حرم اصفهان) شهید تورجی زاده... زهرا سر مزار هر شهید درباره خصوصیات و نحوه شهادت هر شهید توضیح میداد. هیچکدام غریبه نبودند. به شهید تورجی زاده که رسیدیم گفت: شهید تورجی زاده عاشق حضرت زهرا(س) بود. موقع شهادتم تیر به پهلوش خورد...
ناخودآگاه گریه ام گرفت. روی مزار پرچم یازهرا نصب شده بود.
کمی که نشستیم، زهرا اشک هایش را پاک کرد و بلند شد و گفت: بریم برات یه چیزی بخرم.
رفتیم داخل فروشگاه فرهنگی. زهرا برای خودش یک سرکلیدی با عکس امام خامنه ای خرید. یکی دوبار سخنرانی هایشان را گوش کرده بودم و بدم نمیامد با آقا بیشتر آشنا شوم. برای خودم یک سنجاق سینه خریدم با عکس آقا. سبد پلاک ها توجهم را جلب کرد. تعدادی پلاک فلزی شبیه پلاک های دفاع مقدس را داخل سبدی ریخته بودند. زهرا جلو آمد و گفت: اره اینا خیلی قشنگن! میخوای یکیشو یادگاری بخرم برات؟
سری تکان دادم و نگاهی به نوشته روی پلاک ها کردم. پلاکی برداشتم که رویش نوشته بود:"یا فاطمه الزهرا (س)". همان وقت آن را گردنم انداختم. زهرا آرام گفت: بریم مغازه بعدی!
مغازه بعدی چادر و روسری می فروخت. زهرا گفت: میخوام غافل گیرت کنم. ما با بچه های هئيتمون نذر داریم هرماه به یه دختر خوب چادر هدیه بدیم. امروزم نوبت توئه. ...
🌸 #ادامه_دارد🌸
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
ایتا
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
سروش
https://sapp.ir/bayazi_and_fathi313
از بزرگی شنیدم هـر موقع میخواهید گـناه کنید 😢
هر موقع زمینه ی گـناه آمــادس ، رویتـــــ رو به سمت
قبله کن
دلتــــ رو ببـر کربــ♥ــــــلا
و سه مرتبه بگو:👇
السلام علیک یا اباعبدالله
السلام علیک یا اباعبدالله
السلام علیک یا اباعبدالله
اون وقت ببین دیگه
میشه گناه کنی⁉️
اون موقع ببین از اربابــــــ خجالتــــــ نمیکشی⁉️😔
#مادر_شهید"
از وقتی رفت سوریه همش دلشوره داشتم که خدایا کِی پسرم برمیگرده اتفاقی براش نیوفته.
اما از ی روز قبل شهادتش و با تماسی که دو روز قبل شهادتش باهام داشت تمام دلشوره هام از بین رفت.
تو تماس آخری بهش گفتم:عباس صدات چه نورانی شده😄
خندید 😂😂و گفت:مامان من شنیدم میگن چهره نورانی میشه که😉😉😉😉
گفتم:نمیدونم والا صدات مثل قبل نیست😍😍
این آخرین حرف های من و عباسم بود
بہترین سود در دنیا چیست؟ * #شہادت*
بہترین راه رسیدن بہ خـدا چیست؟ *#شہادت*
زیباترین راه رسیدن بہ خـدا چیست؟ * #شہادت*
سـاده تـرین راه رسیدن بہ خـدا چیست؟ * #شہادت*
لذت بخش ترین راه رسیدن بہ خـدا چیست؟ * #شہادت*
مـا می خواهیم به ملڪوت اعلاء بپیوندیم بـــــاید چہ ڪنیم؟ * #شہید_شویم*
هنر مـردان خـدا چیست؟ * #شہادت_است*
اگر................نشویم میمیریم؟ * #شہید*
از بزرگترین آرزوهاست؟ * #شہـادت*
مقام چہ ڪسی نزد خـدا بالاتر است؟ * #شہــــدا*
.
.
.
.
.
نمره بہ عدد: ۲۰
نمره بہ حروف:بیست
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
+ازکجاگرفتی؟
-چیو؟😳
+رزق #شهادت😭
-خلوتهاینیمههایسحر🍃🌙
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
🍃❤️ https://eitaa.com/setaregan_velayat313