eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
153 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
@ostaddarestani.mp3
12.15M
#استاد_دارستانی 🎼 غربت و مظلومیت بزرگ ترین عید خدا..!!! #غدیر 🌸🌿 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
°•{فرمانده والامقام #شهید_محســن_نـــورانی🕊🌹}•° 🔴 بشارت شهادت محسن نورانی از زبان #شهيد_همـــت ◽️حاج همت، محسن را خواست و به او گفت: «محسن، تو به شهادت می‌رسی» محسن كه كمی جا خورده بود، گفت: « چطور مگه حاجی؟ ◽️حاج همت ادامه داد: «من خواب ديدم كه تو به شهادت ميرسی، شهادتت هم طوری است كه اول #اسيرت می‌كنن و بعد از اينكه آزار و شكنجه‌ات دادن و تو خواسته‌های اونها رو برآورده نكردی، تو رو #تيرباران می‌كنن و به #شهادت می‌رسی. 🔻سه روز بعد خواب حاج همت تعبير شد. در عمليات والفجر ۳ در مرداد ۶۲ و درآزاد سازی مهران، ماشين تويوتايی كه سرنشينان آن نورانی، برقی، پكوك و چند نفر ديگر از پاسداران لشگر ۲۷ بودند در منطقه قلاجه به كمين منافقين خورد. پس از آن منافقين ناجوانمردانه سرنشينان تويوتا را به رگبار بستند همه سرنشينان جزء يك نفر جلوی چشم يكديگر در حاليكه زخمهای عميق گلوله برداشته بودند با تير خلاص، به #شهادت رسيدند ... ‌https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#زندگی_به_سبک_شهدا وقت #ناهار رفتم پشت یه تپه🗻 با تعـ😳ـجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه‌ های نون🍞 رو از رو زمین بر می‌داره، تمیز می‌کنه و می‌خوره. اونقدر ناراحـ😔ـت شدم که به جای سلام گفتم: داداش! تو فرمانده تیپ هستی ، این کارها چیه؟! مگه غــذا نیست؟! خودم دیدم دارن غذا پخش می‌کنند. کاظم گفت: اون غذا مال بسیجی ‌هاست... این نونارو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند . درست نیست اسراف کنیم.... #رفیق_شهید_من #شهید_کاظم_نجفی_رستگار https://eitaa.com/setaregan_velayat313
پاسگاه دریابانی بندر ماهشهرمبنی بر وجود تعدادی لنج که به صورت کاروانی قصد خروج از آب های مرزی به مقصد عراق را داشتند یک اکیپ از پرسنل مرزبانی نیروی انتظامی با یک فروند ناوچه جهت کنترل وبازرسی به سمت آنها حرکت نمود و پس از ایست و هشدار به آنها و توقف کاملشان؛دراقدامی ناگهانی قاچاقچیان سوخت که لنج شان حاوی ۲۰۰۰۰ لیتر سوخت قاچاق بود با روشنکردن پمپ، اقدام به تخلیه گازوییل بر روی سطح ناوچه پلیس نمودند که منجر به حریق درموتورخانه ناوچه گردید.در این لحظه ستوانسوم #سلمان_احسانی_فر بارشادت و شجاعت هر چه تمامتر بر روی لنج پریده و سعی کرد با بستن شیر گازوییل وخاموش کردن پمپ ها جلوی پیشروی آتش و فرار قاچاقچیان را بگیرد که لنج مذکور در محل از آتش گرفتن ناوچه استفاده کرده و ضمن فرار از صحنه اقدام به #ربودن ستوان سوم احسانی فر نمود. در نهایت آن کوردلان معاند این مرزبان جوان و شایسته ایران زمین را به طور مظلومانه ای به شهادت رساندند و سپس در سواحل خلیج فارس پنهان کردند.بالأخره پس از ۵ روز کوشش شبانه روزی تیم تجسس،پیکر پاک این شهیدبزرگوار پیدا شده و سرانجام در سوم شهریورماه جاری در جوار شهدای شهرستان #بهبهان به خاک سپرده شد. #شهید_سلمان_احسانی_فر #سالروز_شهادت🕊 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#دختر که باشی اگر عقیده ات شهادت باشد مادر که شدی #چمران می پرورانی #شهادت #شهید https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『♡』 عالم برای دیدنش خندان و شاد است آیینهٔ اخلاق و علم و اعتقاد است هم هادی و هم مرتضی هم عالِمِ دین مولودِ ماهِ حاجیان، اِبنُ الجواد است..❤️ #حسینعلی_زارعی #ولادٺ‌‌امام‌هادے‌ع‌مبارڪ‌باد🎉🎊🎊🎊 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
seyedmajidbanifatemeh-@yaa_hossein.mp3
3.3M
میلاد #امام_هادی علیه السلام 🎵افتخار نوکریت آبرومه 🎙سیدمجید #بنی_فاطمه #سرود https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
❣﷽❣ #کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_چهل_ونهم 9⃣4⃣ ✨یک دستگاه موت
❣﷽❣ 💖(فوق العاده زیبا) ⃣5⃣ |تابستان‌۶۴| «استاد محمدشاهی و برادر شهید» تهدیدش ڪرده بودند.گفته بودند تو را ترور مے ڪنیم. حتے به محل ڪار احمد آقا زنگ زده بودند و گفتند : تورا مےڪشیم❗️ آمده بود مسجد و براے بچه ها صحبت ڪرد. تقریباً اوایل تابستان سال 1364 بود. آن زمان احمد آقا در اوج بود. بعد از جلسه براے من و یڪے از بچه ها گفت : ظاهراً تقدیر خدا بر من است. توے همین چند روز آینده❗️ خیلے تعجب ڪردیم.آن موقع ما چهارده‌ساله بودیم.گفتیم: احمد آقا یعنے چے❓شما ڪه جبهه نیستے❗️ گفت : بله،اما من در تهران شهید مے شوم.به دست منافقین. ما به حرف های احمد آقا کاملاً اعتماد داشتیم.براے همین خیلے ناراحت شدیم. هر روز منتظر یڪ خبر ناگوار در محل بودیم. شب ها وقتی در مسجد،چشم ما به احمد آقا مےافتاد نفسی به راحتے مےکشیدیم و مےگفتیم : خدا را شڪر. تا اینڪه یڪ شب بعد از نماز،وقتے پریشانے را در چهره ام دید به من گفت : ناراحت نباش،قضا و قدر الهے تغییر ڪرده.من فعلاً شهید نمےشوم. بعد ادامه داد : من چند ماه دیگر در ڪنار شما خواهم بود. نمےدانید چقدر این خبر براے من خوشحال کننده بود. بعد ها از برادر احمد آقا شنیدم ڪه این قضیه خیلے جدے بوده و براے همین آن چند روز احمد آقا به صورت مسلح در محل حضور داشته. مسجد امین الدوله در ماه رمضان و در تابستان سال 1364 عجیب بود. نواے مناجات هاے مرحوم سید علےمیرهادے،سخنرانےهاے انسان ساز حاج آقا حق شناس،زندگے در ڪنار احمد آقا و... این ها شرایطے را پدید آورد ڪه یڪے از به یاد ماندنےترین ایام عمر من شد.حاضرم هر چه خدا مےخواهد بدهم و یڪ بار دیگر آن ایام نورانے تڪرار شود. سحرها بعد از خوردن سحرے دوباره به مسجد مےآمدیم و بعد از نماز با احمد آقا قرآن مےخواندیم. آن موقع من و ایشان تنها بودیم.بسیاری از نصیحت های انسان ساز ایشان مربوط به آن سحرهاے نورانے بود. در ایام تابستان☀️ و اوایل پاییز🍁🍂 1364 حال و روز احمد آقا بسیار تغییر ڪرده بود. نمازهاے او از قبل عجیب تر شده بود. در زمان اقامه‌ی نماز جماعت صورتش از خیس مےشد.بدنش به شدت مےلرزید. مانند پرنده اے شده بود ڪه دیگر توان ماندن در قفس دنیا را نداشت🕊. من با خودم مے گفتم:بعد از این احمد آقا چگونه مےخواهد زندگے ڪند؟ در همان ایام وقتے درباره‌ے کرامات و یا مشاهده‌ے اعمال افراد و... صحبت مےکردم کمتر جواب مےداد و مےگفت:براے ڪسے ڪه مےخواهد به سوے خدا حرڪت ڪند این مسائل سنگریزه‌هاے راه است❗️ یا مثال مےزد ڪه خداوند به برخے از سالڪان طریق و انسان هاے وارسته عنایاتے مانند و یا عطا ڪرده. اما آن ها با تضرع از خداوند خواستند ڪه این مسائل را از آن ها ❗️ چون این ها نشانه‌ی کمال انسان نیست❗️ احمد آقا مےگفت:بزرگان ما علاقه دارند زندگے عادے مانند بقیه مردم داشته باشند. یادم هست مےگفت:همین طی‌الارض ڪه برخے آرزوے آن را دارند از اولین کارهایے است ڪه یڪ مؤمن مےتواند انجام دهد اما اهل سلوڪ همین را هم از خدا نمےخواهد! یادم هست احمد آقا عینکے👓 شده بود. گفتم:خب شما قرآن بیشتر بخوان. مےگویند:هر ڪس قرآن بخواند مشڪلات و درد چشمانش👁 برطرف مےشود. لبخندے زد و گفت:مےدانم ڪه اگر به نیت شفاے چشم خودم قرآن بخوانم،حتماً ضعف چشمانم برطرف مےشود. بعد ادامه داد:اما نمےخواهم به این نیت قرآن بخوانم❗️ مےخواهم زندگےام روال عادی داشته باشد! آن ایام نورانے خیلے زود سپرے شد. با شروع پاییز مدارس باز شد و تابستان زیباے من به پایان رسید. اما نمےدانستم این آخرین فرصت هاے من در ڪنار احمد آقا است ڪه سریع طے مےشود. 📚منبع: کتاب عارفانه از انتشارات شهید هادی تایپ با کسب اجازه از انتشارات و مولف می باشد. https://eitaa.com/setaregan_velayat313