.۷
مادری که وسواس داره😷
وسواس انواعی داره، وسواس تقارن یعنی شخص دوست داره همه چیزتقارن داشته باشه و اگه تقارن نداشته باشه، بشدت بهم میریزه، وسواس تمییزی وسواسی است که شخص فکر می کند همه چیز میکیرب داره و مرتب باید دست هایش را ضد عفونی کنه . وسواس اعصاب و انرژی روانی شخص و اطرافیانش را بسیار پائین مياره. 😮💨
.
.🪴
قراره دوشنبه ها و سه شنبه
در مورد مهارتها ارتباط مؤثر
با خانواده صحبت کنیم.🥰☺️
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.😂
#لبخند
مردی کوچک اُون هم با پوشک😂
جرأت ورزی شاخ و دم نداره،
جرات ورزی را از دوران کودکی
به فرزندان خود بیاموزید💪
یادتون باشه جرأت ورزی پرخاشگری و رُک گویی نیست، جرأت ورزی یعنی اینکه کودکترس ذهنی
به انجام یک کار نداشته باشه🌐 کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/joinchat/293077038Cdd5f50e471 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.😂
#لبخند
تعاون و همکاری فرزندان در خانواده را از دوران کودکی به فرزندان خود بیاموزید، اگه کودک دردوران کودکی تعاون ، همکاری و همدلی را درخونه یاد نگرفته باشه، در دوران نوجوانی و جوانی یا بسختی همکاری می کنه یا اصلاً همکاری نمی کنه👌🤔🌐 کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/joinchat/293077038Cdd5f50e471 .
.
سلام مباحث بصورت 👆 هفتگی با موضوعاتِ مهارت های ارتباط باخدای خود خود خانواده دیگران
در کانال توضیح داده میشه😎😇 .
.۱
#داستان امیر علی
اسمش امیر علی بود ، یه روز به درخواست مادرش برای مشاوره پیش من اُومده بود، تقریباً اوایل تبلیغم در روستا بود.
.
.۲
امیر علی یه نوجوان ۱۱ساله بود،
ذهنش پر از ایده و هدف بود.😇
.
.۳
خیلی به برق و کارهای فنی و کامپیوتر علاقه داشت، من میگم علاقه داشت ولی واقعا یجورهایی عاشق کارهای فنی بود.🥰.
.۴
نمی دونید با چه ولعی از اشتیاقش به کارهای فنی صحبت می کرد، با این که سن کمی داشت ولی تجربه نسبتاً خوبی به کار مکانیکی داشت.☺️ .
.۵
چون چند مرتبه ماشین من که خراب شدعیب و ایرادش را می گفت اتفاقاً عیب و ایراد را درست می گفت 🥰.
.۶
بابای امیرعلی هم همسایه ما بود همین
اینکه یکی از کسانی بود که مرتب در نماز جماعت مسجد شرکت می کرد.🤲
.
.۷
بابایی امیر علی تقریباً خورجینی از استعدادو مهارت بود، این کارها که خودم شاهد بودم اوستا بود👇 _معمار ساختمان _فنی کار _برقکار.
.۸
جالب این بود که بابای امیر علی
یه باغ داشت و کل کارهای باغ
را خودش به همراه امیر علی انجام
می دادند، پدر امیر علی صفر تا ۱۰۰
کارهای باغ را خودش انجام می داد.
.
.۹
بعد متوجه شدم علاقه امیر به
کارهای فنی ، بخاطر پدرش بود،
امیر علی وقتی پدر مرتب مسجد
می اومد ایشون هم همراهش.
می اومد، یجورهایی رابطه امیر
علی با پدرش فراتر از رابطه پدرو
پسری بود، بیشتر با رفیق بودند
.
.۱۰
امیرعلی با پدرش مسجد می اومد
برخی مواقع که پدرش شیفت کاری
داشت و نمی تونست مسجد بیاید
امیر علی با دوچرخه مسجد
می اُومد، به این طریق که دوچرخه
را دم در مسجد قفل می کرد بعد
می اُومد نمازش می خوند .👌
.
.۱۱
کم کم امیرعلی با افرادی که مسجد بودند ارتباط خوبی برقرار کرد،اگه سیستم صوتی مسجد یا روشنایی و برق مسجد مشکلی پیش می اومدامیر علی سعی می کرد اون مشکل حل کنه، اگه از طریق خودش حل نمی شد ، با وجود پدرش حتما حل می شد.👌☺️ .
.۱۲
اولش فکر می کردم امیر علی نوجوان هست، کم کم شوق به مسجد و نماز جماعت در او کم میشه، ولی با اومدن مرتب پدر و مادر به مسجد باعث تقویت شوق به نماز و مسجد در امیر علی شد.👌😄 .