eitaa logo
سید عبدالحسین تقوی نژاد
3.3هزار دنبال‌کننده
715 عکس
375 ویدیو
8 فایل
نویسنده کتاب در زمینه کودک ، خانواده و ازدواج مشاور و پژوهشگر ☎️ : نوبت مشاوره حضوری و تلفنی، ثبت نام و خرید دوره های آموزشی👇 https://eitaa.com/ofogh1410 ⭐️: ارتباط با من : 👇 @Sayedabdolhosintaghvinajad ⭐️: ادمین 👇 @L_karimiyan2020
مشاهده در ایتا
دانلود
. انشاالله از فردا کانال با رویکرد و موضوع جدیدی ادامه پیدا می کند 😎✌️ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.. تفکر ۱.۵ دلاری یک کارگر ساده «علی خسرو شاهی»، بنیان‌گذار و مدیر کارخانهٔ مینو در کتاب خاطراتش آورده‌است: «یک کارخانهٔ شکلات­‌سازی سوئیسی، گاهی به‌دلیل ایراد دستگاه­هایش در خط تولید، بسته‌­بندی خالی رد می‌کرده، بدون این‌که در داخل بسته شکلات بگذارد و همین بسته‌های خالی احتمالی، باعث نارضایتی مشتریان می­‌شده‌است. مسئولان این کارخانهٔ سوئیسی، تحقیقات بسیاری کردند و در نهایت پس از حدود ۱.۵ میلیون دلار هزینه، به این نتیجه رسیدند که سر راه دستگاه، نوعی وسیلهٔ لیزری بگذارند که بسته‌بندی‌های خالی را به‌طور اتوماتیک شناسایی کند و بردارد. با شنیدن این خبر نگران شدم، چون دستگاه ما هم مشابه همان کارخانهٔ شکلات­سازی، ساخت همان شرکت سوئیسی بود. دستور تحقیق دادم، بعد از یک هفته، سرپرست ماشین­ها آمد و گفت: «بله درست است، در دستگاه‌های ما هم چنین ایرادی دیده شده و حتیٰ ممکن است چنین محصولاتی به بازار هم راه پیدا کرده‌باشد». نگرانی‌ام زیادتر شد و تصمیم گرفتم در جلسهٔ هیئت‌مدیره، روی موضوع بحث کنیم. می‌خواستم نظر هیئت‌مدیره را در مورد ۱.۵ میلیون دلار خرج احتمالی اخذ کنم. فردای آن روز با اعضای هیئت‌مدیره، برای بازدید از ماشین به کارگاه تولید رفتیم و دیدیم یک پنکه روی صندلی جلوی میز ماشین قرار دارد. از کارگر سادۀ بالاسرِ ماشین پرسیدم: «این برای چه است؟» گفت: «ماشین گاهی بستۀ خالی می‌زنه، من هم این پنکه رو که تو انبار بود، آوردم گذاشتم سر راه دستگاه که بسته‌های خالی از شکلات رو با باد پرت کنه بیرون». نگاهی به هیئت‌مدیره کردم، تمامشان رنگشان پریده‌بود. به کارگر خلاق که ما را از شرِّ ۱.۵ میلیون دلار خرج اضافی رهانیده‌بود، یک تشویق­نامه به‌اضافۀ یک ماه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم». این داستان، قطعاً تأمل‌برانگیز است و بر استفادۀ درست از محیط و امکانات تأکید می‌کند؛ این‌که یک کارگر، تفکر ۱.۵ میلیون دلاری دارد و با مشکلات، به بهترین و کم‌هزینه‌ترین حالت برخورد می‌کند. مشکلات همواره سخت به نظر می‌رسند، اما همواره میان‌بُر و درهای زیاد دیگری نیز هست که ما با باز کردن بیشتر چشمانمان، به‌راحتی می­توانیم آن­ها را بررسی کنیم. پس نبایستی در اولین حرکت خودمان را ببازیم و تسلیم شویم؛ بایستی بلند شویم و این بار بهتر و بیشتر دقت کنیم و نگذاریم نظرات و حرف­های دیگران، مسیر موفقیتمان را ترسیم کنند، همانند داستان بالا که شرکت مینو با دیدن تصمیم شرکت سوئیسی، مسیر خود را همانند مسیر آنان کرد. 🌐 کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/seyedabdolhosein ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 😎 دختر زشت با فکری بسیار زیبا داستانی از تئودور داستایوفسکی نویسنده‌ی شهیر روس: دختر دانش‌آموزی صورتی زشت داشت. دندان‌هایی نامتناسب با گونه‌هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره‌ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند. نقطه‌ی مقابل او دختر زیبارو و پول‌داری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید: می‌دونی زشت‌ترین دختر این کلاسی؟ یک دفعه کلاس از خنده ترکید... بعضی‌ها هم اغراق‌آمیزتر می‌خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله‌ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه‌ای در میان همه و از جمله من پیدا کند. اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی. او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان‌ترین فردی است که می‌توان به او اعتماد کرد. و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می‌خواستند با او هم گروه باشند. او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می‌گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و ... . به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق‌ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب‌ترین یاور دانش آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته‌ی او در تعریف و تمجیدهایش از دیگران بود که واقعاً به حرف‌هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه‌های مثبت فرد اشاره می‌کرد مثلاً به من می‌گفت بزرگ‌ترین نویسنده‌ی دنیا و به خواهرم می‌گفت بهترین آشپز دنیا! و حق هم داشت. آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته‌ی اول چگونه این را فهمیده بود سال‌ها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم. و بدون توجه به صورت ظاهری‌اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم. پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری‌اش رفتم، دلیل علاقه‌ام را جذابیت سحر آمیزش می‌دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی‌اش گفت: برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود! در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیبا است و همه از زیبایی صورتش در حیرتند. روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست؟ همسرم جواب داد: من زیبایی چهره‌ی دخترم را مدیون خانواده‌ی پدری او هستم. و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید. تئودور داستایوفسکی: عظمت در دیدن نیست، عظمت در چگونگی دیدن است. گاهى خودت را مثل یک کتاب ورق بزن، انتهای بعضی فکرهایت " نقطه" بگذار که بدانی باید همان‌جا تمام‌شان کنی. بین بعضی حرف‌هايت "کاما" بگذار که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی. پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب" و آخر برخی عادت‌هایت نیز علامت "سوال" بگذار. تا فرصت ویرایش هست... خودت را هر چند شب یک‌بار ورق بزن... حتی بعضی از عقایدت را حذف کن ... اما بعضی را پررنگ... برخی آدم‌ها را حذف کن، برخی را نه! هرگز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن! روز خوب به ما شادی می‌دهد، روز بد به ما تجربه، و بدترین روز به ما درس می‌دهد ...! فصل‌ها برای درختان هر سال تکرار می‌شود، اما فصل‌های زندگی انسان تکرار شدنی نیست... تولد ...، کودکی ...، جوانی...، پیری و ... . تنها زمانی صبور خواهیم شد که صبر را یک قدرت بدانیم نه یک ضعف! آن چه ویران‌مان می‌کند، روزگار نیست، حوصله‌ی کوچک و آرزوهای بزرگ است.... درود بر شما .... 🌐 کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/seyedabdolhosein .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.👆.👆.👆.👆 سلام ✋ با خودت چند چند هستی ؟ 😣 تا حالا شده که از دیدار کسی ناراحت هستی ولی وانمود می کنی که از دیدارش خوشحال هستی ؟😣 تا حالا شده خودت در زمان حال باشی، اما فکرت در حال‌مرور خاطرات تلخ گذشته است. احساس می کنی گذشته مثل ‌ کابوسی سایه به سایه دنبالت هست تا مبادا آرامش را به آِغوش بگیری 🤯 .
. مطالبی که امروز در کانال میزارم دنبال کن تا به جواب سؤالات بالا برسی ..👌 .
. سلام 👋 شب بخیر .
.۱ بجای این که مُدام به قضاوت ذهنیِ دیگران مشغول باشیم ، به قضاوت ذهنی خودمان مشغول باشیم 😴 .
.۲ چون برخی از ماها خیلی وقت هست که یه سَری به انبار ذهنمان خودمان نزدیم ، نیاز به یک خانه تکانیِ حسابی داریم 🤯 ‌.
در روایت داریم که امـام صـادق عليه السلام‌ فرمودند : ارباب گونه به عيوب ديگران ننگريد بـلكه چـون بنـده اى متـواضع ، عيب هاى خود را وارسى كنيد (تحف العقول /۲۹۵) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توجه ذهنی به پالایش ذهنی خود ، شما را شگفت انگیز و قدرتمند می کند.🤔 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.۱ آدمهای موفق همیشه چند قدم از آدم‌های عادی جلوتر هستند. .
.۲ آدمهای موفق کسانی هستند که برای صبح های خود ، تا قبل از طلوع آفتاب برنامه ریزی برای مطالعه و ورزش دارند ؛ ولی آدمهای ناموفق کسانی هستند تا آخرین لحاظ طلوع آفتاب خواب هستند . 🥱 .
.۳ آدمهای موفق به دنبال موفقیت بعدی خود هستند، آدمهای ناموفق منتظر شکست بعدی هستند یا اضطراب شکست بعدی را دارند . .
. . سلام لطف کنید نظر خود را در مورد سبک و روند الان کانال به پیام ناشناس ارسال کنید .👇.👇.👇 . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.. در برابر القائات منفی دیگران ناشنوا باش تا به هلاکت نرسی 🌿 روزی بر اثر اتفاقی دو قورباغه در گودال عمیقی افتادند. هر چقدر که تلاش می‌کردند، نمی توانستند خود را از درون گودال نجات دهند. یکی از قورباغه ها پس از گذشت مدت زمانی دست از تلاش و پریدن کشید و به قورباغه دیگر گفت بهتر است تو هم بیش از این تلاش نکنیی و خودت را خسته نمایی. ما هیچ راه نجاتی برای رهایی از این گودال نداریم و همین جا خواهیم مرد. قورباغه دیگر بدون توجه به او همچنان در حال پریدن بود و هر بار سعی می کرد ، ارتفاع پرش خود را بلند تر کند. در نهایت قورباغه های دیگر بر اثر شنیدن سر و صدای آنها بالای گودال جمع شدند و آنها نیز با قورباغه اول هم عقیده بودند و مدام تکرار می کردند که تو نمی توانی خودت را از این گودال نجات دهی؛ بیخود و بی جهت جست و خیز نکن. پس از گذشته مدت زمانی قورباغه دوم در نهایت تعجب همه توانست خودش را از گودال نجات دهد. همه از این موضوع تعجب کردند و با خود اندیشیدند، چطور می شود وقتی همه ما معتقد بودیم که او نمی تواند موفق شود اما خودش را نجات داد؟ به سمت قورباغه رفتند و از او سؤال کردند، چطور خودت را از گودال نجات دادی اما قورباغه فقط به آنها نگاه کرد و هیچ پاسخی نداد. هرچقدر با او 🌿 صحبت می‌کردند، او هیچ جوابی نمی‌داد. پس از گذشت زمانی قورباغه ها متوجه شدند که این قورباغه قهرمان ناشنوا بوده است  و در تمام مدتی که آنها به او القا می کردند که موفق نخواهد شد، او فکر می کرد قورباغه های دیگر در حال تشویق او هستند. بنابراین تلاش خود را بیشتر می‌کرد. در زندگی همه ما نیز قطعاً افرادی وجود دارند که مدام با افکار منفی و سخنان منفی خود سعی می‌کنند موفقیت ما را تحت الشعاع قرار دهند و یا حتی در برخی مواقع چون مسیری که انتخاب می‌کنیم با مسیرحرکت آنها یکی نیست، فکر می کنند کارهای ما بیهوده 🌿 بی دلیل است و نهایتاً هیچ نتیجه ای نخواهد داشت.اما چیزی که اهمیت دارد این است که هرگاه در زندگی دیگران درباره انتخاب ها و اهداف شما نظر می‌دهند و یا سعی می‌کنند شما را از ادامه مسیر منصرف کنند ، باید ناشنوا باشید تا سخنان آنها انرژی و انگیزه شما را از بین نبرد.🌿 🌐 کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/seyedabdolhosein ..