.۱۶ بچه ها را بعد از زیارت و نماز جماعت ظهر و عصر به همان مکان آوردیم . .

.۱۷ نهار اون روز هم ساعت ۴ آوردند هرچه به اون مسئول دفتر زنگ می زدیم ، جواب نمی داد 🤔 .

.۱۸ تا اینکه شب یه نفری اومد و گفت من از طرف مسئول دفتر هستم ، ایشون تصادف کردند ، دستش شکسته بیمارستان هستند و 🌱 نمی تونند جواب دهند . .

.۱۹ ایشون گفتند مسئول دفتر زیارتی یه پیغامی دادند ، اینکه وسایلتون جمع کنید ، تا شما را یه جای دیگه ببرم ، گفتم تو این شب با این شدت سرما من این بچه ها کجا برم . .

.۲۰ گفتند این سالنی که الان شما اسکان دارید رِزو شده ، باید اینجا را تخلیه کنید ، من حسابی بهم ریخته بودم ، به اون آقا گفتم ، اگه من بچه ها را بیارم پول ندارم برای اسکان به شما بدم ، گفت مشکلی نداره با همون🌱 مسئول دفتر زیارتی حساب می کنم .

.۲۱ بچه ها را بعد از نماز مغرب و عشا جمع کردیم و جریان‌را براشون توضیح دادیم، اُومدیم که بریم به همون مکانی که در نظر گرفته بودند، دیدیم پیاده نمیشه رفت، باید باید این مسیر را با ماشین می رفتیم ، چون از حرم دور بود‌ . .

.۲۲ یادمه فقط تاکسی اونجا بود ما با هم تقریبا ۵۵ نفر می شدیم ، نمی شد 🌱 تاکسی بگیریم ، هوا هم خیلی سرد بود بچه ها برای چند دقیقه هم سختشون بود که تو سرما بمونند، تو این فکر بودم که چکار کنم ، همون آقایی که می خواست ما را ببره که مکان اسکان را نشونمون بده ، اُومد گفت من از شما پول می گیرم ، خُب بنده خدا حق دلشت ، دید اون مسئول دفتر زیارتی با ما به این شیوه رفتار کرده ، ترسید که پول گیرش نیاد ، گفته من از شما شبی این اندازه پول می گیرم من که حسابی اعصابم بهم ریخته بود ، گفتم آقای محترم شما که گفتید پول لازم نیست، گفت همینی که هست ، من هم دیدم که هوا خیلی سرده ، بیشتر از این هم صلاح نیست بچه ها را تو سرما نگه ، مجبور شدم قبول کنم . .

.۲۳ هوا بسیار سرد بود ، گفتم هوا تقریباً ۱۵ درجه زیر صفر بود ، قاعدتاً شدت سرما در شب خیلی بیشتربود ، هر کاری کردم نشد این مسافت را تاکسی بگیریم مشکل اصلی این بود تاکسی به اندازه این تعداد نفرات نبود . .

.۲۴ آخر رفتم جلوی یک مینی بوس تو خیابان گرفتم ، گفتم این بچه ها را می بینید تو این سرم گرفتار شدند، زائر امام رضا علیهالسلام هستند، اینا را تا این آدرس ببر ، یادمه بزور تونستیم ۳۶ نفر را تو اون مینی بوس جا کنیم . .

.۲۵ یکی از بچه های مسئول را فرستادم‌ که همراه بچه ها با مینی بوس بره ، حالا ۲۰ نفری مونده بودیم که یه وسیله دیگه پیدا کنیم که خودمون به اُونا برسونیم، مینی بوس خیلی عجله داشت بچه ها را نزدیک همون آدرس کنار خیابان پیاده کرد و رفت ، حالا بچه ها کنار خیابان منتظر ما بودند خودمون به اُونا برسونیم ، هر چه صبر کردیم ماشین گیرمون نیومد، آخر مجبور شدم جلوی یه نیسان را بگیرم و اصرار کردم که ما را تا این آدرس ببرد، یادمه وقتی سوار نیسان شدیم ، اینقدر هوا سرد بود که به میله های نیسان 🌱 نمی تونستیم دست بزنیم . .

.۲۶ قربون امام رضا علیه السلام برم 🌱 با این همه سختی یک نفر از بچه ها گلایه و شکایت نمی کرد . .

.۲۷ با هر سختی که بود خودمون به بچه ها رسونیدیم ، وقتی آنجا رسیدیم ، دیدیم یه آقایی با خانمش کنار بچه ها هستند ، سلام علیک کردیم ، دیدم اون آقا داره میگه که ما اهل مشهد هستیم نمی خواستیم از این مسیر رد بشیم، اتفاقی اُومدیم ، همینطور که با خانمم داشتیم به برخی از موکب ها نگاه می کردیم ، دیدیم این بچه ها از این موکب چایی نذری می گیرند و به خاطر سردی زیاد هوا به دستاهوش می ریزند ، خانمم گفت نگه دار ببین جریان چیه ؟ .

.۲۸ این شد که بچه ها کل جریان را برای ما تعریف کردند ، حالا که اینطور شد شما نمی خواد جایی برید ، بیایید بریم خونه ما ، من یه خونه دو طبقه دارم ، با تمام امکانات همه در اختیار شما . .

.۲۹ گفتم نه باید بریم ، مکان گرفتیم ، اما ایشون اصرار کردند ، ما هم قبول کردیم ، حالا دوباره باید ماشین می گرفتیم ، ما که هنوز سرمایِ سوار شدن نیسان در بدنمون بود. دیگه راهش پیدا کردیم ، صبر کردیم تا تونستیم به زحمت دو نیسان پیدا کنیم و سوار شویم . آخه 🌿 اتوبوس ها و ماشین های دیگه همه یا پُر از مسافر بودند ، یا اینکه سرویس داشتند ، تنها ماشین های که تو اُون سرما میشد گیر بیاری نیسان و وانت بود . .

.۳۰ همین آقایی که در کلیپ بالا مشاهد کردید همین آقا بود ، واقعاً آقایی کرد ، خلاصه ما اون شب با اُون حال رفتیم خونه همین آقا ؛ بچه ها حال عجیبی داشتند ، از یه طرف خسته ، از یه طرف گرسنه ، از یه طرف سرمای شدید .😴 .

.۳۱ یادمه بغض و شوق با هم ادغا شده بودند ، از یه طرف سختی این مدت از طرف دیگر راحتی و ِآسایشی که امام رئوف عنایت کرده بود ؛ یادمه یکی از بچه ها که مداح بود شروع کرده بود به زیارت عاشورا خوندن، غُلغیله شده بود ، همه شروع کردن به گریه کردن، بچه ها یه حال معنوی خوبی پیدا کرده بودند. .

.۳۳ گفت دیشب خانمم یه خوابی دیدند خواب دیدند که از درب خونه ما همه این بچه ها دارند میرند بطرف حرم یه آقایی سیاهپوش در حالی که پرچمی سبز در دست دارند، جلوتر از بچه ها از درب خانه ما دارند بطرف حرم‌ میروند. .

.۳۳ گفت دیشب خانمم یه خوابی دیدند: خواب دیدند که از درب خونه ما همه این بچه ها دارند بطرف حرم میرند ، و یه آقایی سیاهپوش در حالی که پرچمی سبز در دست دارند ، جلوتر از آنها داره حرکت می کنه . 🌱 .

.۳۴ ما نزدیک به دو روز مهمان اُون خونه بودیم ، وقتی داشتیم سوار می شدیم که بیاییم آقا موقر اُمدند و از ما خدا حافظی کردند . .

. سلام لطف کنید نظر خود را در مورد داستان بالا بنویسید و به آیدی من ارسال کنید .👇.👇 @Sayedabdolhosintaghvinajad .

. یک ماشین صد میلیاری برای یک بازیکن تیم فوتبال ؛ میدونی صد میلیارد تومان برابر با ۵۰ آپارتمان ۲ میلیاری است 🤔 این در حالی است که دراین چند سال ما در دنیا مدال از رشته های مختلف ورزشی داشتیم ، ولی هیچ نقش 🌱 آفرینی از رشته فوتبال نداشتیم .‌ بازیکن یکی از تیم ها فوتبال، ماشینش صد میلیارد قیمت داره ، یعنی اگر یک آپارتمان در یک شهر دو میلیارد قیمت داشته باشه ، این آقا فقط ماشینش به اندازه ۵۰ آپارتمان دو میلیاردی می ارزه ، حالا خونه و حقوقی که دریافت میکنه هم در نظر بگیرید، حالا ایشون با حرفه ورزش فوتبال که دارد تا حالا تونسته چه تاثیر علمی و پژوهشی در داخل ایران و بیرون از ایران داشته باشد. سلبریتی بعدی امین حیایی است که با بغض میگه ، هر مشکلی که برای هر سلبریتی بوجود می آید همه از افسردگی روح است ، این در حالی که خود این آقا با این که یک فرزند پسر داشته از همسرِ🌱 اولش طلاق گرفته و ازدواج مجدد کرده، در فیلم هایی که بازی میکنه قرارداد میلیاردی می بنده ، کلاس بازیگری داره ، ضمنا تبلیغ شرکت بیژن هم داره ، از آنطرف در هیچ سیل ، زلزله ، جنگ و جهادی‌ هم 🌱 شرکت فعال نداشته ، بعد میگه در این کشور روح افسردگی وجود داره . آقای امین حیایی وقتی ، نوجوان و جوانِ ما این اندازه از امکانات را در اختیار امثال شما می بینند ، آنها وقتی نمی توانند این امکانات را‌ ، حتی در ذهن خود تصور کنند، عقده ای و افسرده می شوند . 🌐 کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/seyedabdolhosein .

﷽ . (قسمت اول) دوران نوجوانی ، دوران سردرگمی‌ والدین در برخورد و مدیریت نوجوان اولین نکته ای که در مدیریت 🌱 نوجوان لازم است در نظر گرفته شود‌ ، شناخت نوجوان است ؛ غالب والدین نوجوان شناخت صحیحی از نوجوان ندارند🌱 دوست داشتن و محبت کردن به نوجوان و همچنین فراهم کردن امکانات ، کمکی به 🤔 شناخت عقلی نوجوان نمی کند عصبانیت پرخاشگری نصیحتِ کردن مداوم و همچنین تحکم کردن کمکی به شناخت نوجوان نمی کند . والدین بهتر است ابتدا شناخت نوجوان را در مدیریت نوجوان آموزش ببینند . 🌐 کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/seyedabdolhosein .

. 📘 کتاب من در حال تماس ⏳این کتاب برای کیا مناسبه ؟ 👈 برای پسر و دختری مجردی که میخوان برای #ازدواج اقدام کنن 👈 برای اُونایی که دقیقاً نمیدونن ملاک های یک #انتخاب صحیح در ازدواج چیه؟ 👈 برای زن و شوهری که تازه ازدواج کردند و خیلی #مهارتی در ارتباط با یکدیگر ندارند . 👈برای زن و شوهری که چندین سال ازدواج کردن ولی هنوز به یک #تفاهم نسبی در زندگی نرسیدن. در این کتاب حدود #۵۰ موضوع مهم و کاربردی به والدین آموزش داده میشه . 🌐 کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/seyedabdolhosein .

. 📗کتاب دوران دیدن ها نَ گفتن ها ⏳این کتاب برای کیا مناسبه ؟ 👈برا خانواده هایی که فرزند کلاس #اولی دارند . 👈این کتاب پُر از موضوعات #کاربردی و #مبتلابه در زمینه ترببت کودک است . 👈اگر از دست کودکت #کلافه شدی و دیگه نمیدونی باهاش چگونه رفتار کنی این کتابو حتماً بخون . 👈اگر یک کتاب #کم حجم ،ساده در زمینه تربیت کودک می خواهی این کتابو حتما بخون 🌐 کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/seyedabdolhosein .

. مهم نیست چند کتاب بخونی بلکه مهم اینه که یک کتاب خوب را چندین مرتبه بخونی با یک سرچ ساده در اینترنت می تونید فروش کتاب من در حال تماس و کتاب دوران 🌱 دیدن ها نَ گفتن ها را بصورت خرید اینترنتی از مراکز پخش و فروش کتاب مختلف ببنید . .

. وعده های حق یکی پس از دیگری داره تحقق پیدا می کنه ✌️ مبادا از کشتی نوح جا بمونید و مثل کنعان به ارتفاع (وعده ها) روشنفکری لیبرال ها و امثال آنها دلخوش کنید، چون طوفان الاقصی همه را بجز کسانی که در کشتی دفاع از مردمِ مظلوم غزه ، سوار شدند، غرق خواهد کرد. و این وعده الهی است که جاء الحق و زهق الباطل. (اسراء / آیه ۸۱) 🌐 کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/seyedabdolhosein .

. سلیقه ای ، ذوقی نمیشه #کودک تربیت کرد ، احساسی و هیجانی نمیشه #همسر انتخاب کرد باید مهارت داشته باشید. یک مجموعه کامل از مهارتهاری تربیت کودک 👌 انتخاب همسر 👌 روابط زوجین 👌 کتاب دوران دیدن ها نَ گفتن ها کتاب من در حال تماس نویسنده : سید عبدالحسین تقوی فروش با تخفیف : امروز ساعت ۱۵ .