بچه بودم فانتزیم این بود ی خونه شیشه‌یی خیلی کوچولو داشته باشم با ی فرش رنگی و یدونه بخاری؛ وسط ی جنگل بزرگ. فقط بارون بزنه من نگاه اسمون کنم اب نره تو چشمم:)

ی چیزایی از مرد جماعت ایتا امشب دیدم...خاطره هاشونو شنیدم...پیاماشونو خوندم که فقط از خدا میخوام هیچ دختری درگیر این ماجرا ها نشه. ی دو کلوم مختصر با خواهرای خودم ک تو چنلن دارم؛ بچه ها عشق خیلی مقدسه. و چیزی هم نیست ک فضای خاصی بشناسه. عشق ممکنه توی فضای مجازی هم اتفاق بیوفته... منتها مسئله اینه اونچیزی ک شما حس میکنید عشق نیست...نکنید با خودتون آینده و هدفاتون* اینقدر واستون با ارزش باشه که تو همچین جاهایی دنبال شریک واسه ساختنش نباشید... با عقل بسنجید...عقل و عقل و عقل هعب...

-من درونِ دفترِ پرپیچ و تابِ زندگی دلخوشی را تیره بنوشتم ولی خوانا نشد بی تفاوت باش و جامی سر بکش تا روشنی هر مِی و پیمانه که امروز شد، فردا نشد <@seyedehjana>

عمریست رهین منت زهرائیم معروف شده به عزت زهرائیم :) <@seyedeh_jana>