.
رفقا به نظرتون شروع
مشکلات هانیه 🙍♀️از چی بود؟👇
@seyedhoseinyp
.
.
اینقدر جواب های 📝 قشنگ و زیاد
فرستادید که نمیدونم کدوم رو بذارم
.
نماز خوندن به سبک آسید محمد حیدر 😁
#من_و_حیدر #ارتباط_با_فرزند
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا همدیگه رو داریم از این حرفا بهم بزنیم ...😁
همسرت طلا و خونه نمیخواد ...
فقط یه دونه از این جملات رو میخواد...
هزینه ای داره؟
وقتی حال اونو خوب کنی حال خودت خوب میشه🥰
#سید_حسینی
@seyedhoseiny_ir
خب ما تازه رسیدیم خونه
و آسید محمد حیدر آزاد شده
که هر آتیشی دلش میخواد
بسوزونه😉
یادم باشه امشب تحلیل خودم رو
در مورد ماجرای هانیه بگم 🎤
.
.
بذارید حالا که بحث به اینجا
رسید من هم به شما بگم👇
ممنونم که باهم دیگه یکی از بهترین آموزشگاه های کشور رو ایجاد کردیم
ممنونم که اینقدر با شخصیت و اهل آموزش هستید📚
ممنونم که هستید و بابت بودنتون کلی فیس میدم😉
ممنونم که با بودنتون باعث میشید همیشه شاکر خدا باشم💚
ممنونمممم🥰🙏
.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
تحلیل من نسبت
به ماجرای "هانیه"💙🧐
مشکلاتش از کجا شروع شد؟
.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مناجات چندتا چیز لازم داره...
10 دقیقه از تمام مشغله های دنیوی فاصله بگیری
سجاده بندازی و خودتو روبروی خدای مهربونت ببینی...🥲
خدا رو با صفت رحمن و رحیم ببینی
حس کنی تو بغل مهربونش نشستی
یه توبه ای از کارهای بدت بکنی
یه عهدی با هاش ببندی
یکم قربون صدقش بری
مولای یا مولای انت الجواد و انا البخیل ....
بعدم با اشکات امضا کنی
و کلی سبک بشی...💔
#سید_حسینی
@seyedhoseiny_ir
سلام به رفقای جان
یه داستان دیگه نوشتم
از زندگی مریم ۳۴ ساله
با دوتا بچه...
خیلی نکته داره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوری که من میام براتون محتوا میذارم😃
البته نقل شده ایشون خانم متوفی بودن که فهمیده شوهرش زن دوم داشته خلاصه حواساتونا جمع کنید 😂😂
#طنز
#سید_حسینی
@seyedhoseiny_ir
.
مریم در سن ده سالگی، پدرش را از دست داده و حالا در۳۲ سالگی، مادر امیرعلی ۲ ساله و زهرای ۶ ساله شده است.
از همان بچگی،حتی سر کلاس درس، کابوس از دست دادن مادر رهایش نمی کرد؛ و اینقدر که این فکر درگیرش می کرد که بدون اینکه متوجه شود به یک جا خیره می ماند و اشک از چشمانش سرازیر میشد.
هر چه معلم از او سوال می کرد که چه اتفاقی افتاده؟ چرا گریه می کنی؟ دل درد را بهانه می کرد و حرف دلش را نمی زد.
حتی وقتی با دوستانش در کوچه لی لی باز می کرد به جای اینکه صدای خنده هایش بلند باشد و بخندد؛
با خودش می گفت: (نکنه مامانم الان بمیره، نکنه تصادف کنه، نکنه بسوزه؛) برای همین، همیشه وسط بازی خداحافظی می کرد و به خانه به سمت خانه می دوید .
برای همین دوستانش اورا بچه ننه صدا می کردند.
حتی در خانه، وقتی در اتاقش نقاشی می کرد؛ به جای تصور کردن دخترکی میان گندمزار با موهای بلند و دامنی چین چینی،چهره خونی مادر با چشمانی نیمه باز را می دید؛ و اینقدر مداد رنگی هایش را روی کاغذ فشار می داد تا کاغذ نقاشی اش پاره میشدن.
این ترس و اضطراب همراه مریم بزرگ شد تا که در کنار آن اضطراب اجتماعی هم به وجود آمد.
برای همین تا جایی که ممکن بود از مهمانی ها و جمع ها دوری میکرد؛که کسی در مورد او قضاوتی نکند؛یا به او بی کلاس یا بی سواد نگویند.
حالا مریم باشگاه میرود.
روزانه ۴ ساعت خیاطی می کند و در این کار،خیلی موفق شده و مشتریان زیادی دارد.
بیشتر وقت خود را صرف چک کردن اینستاگرام و پیج های بلاگری کرده.
ولی
نمیداند چرا فقط با کارکردن آرامش پیدا می کند؛و نمی تواند وقت لازم برای ارتباط با همسر و فرزندان خود بگذارد.
او خبر ندارد؛ کارهایی که در طول روز انجام میدهد؛ علتش یک چیز هست؛ آن هم دوری از افکار اضطرابی.
مریم تا تنها و بیکار میشود تمام ذهن و فکرش میشود ترس.
نکند بلایی سر فرزندانم بیایید...
نکند خواهرشوهرم پشت سرم حرفی بزند...
نکند همسرم به من خیانت کند...
نکند من تنها شوم...
او به شدت درگیر بیماری معده و روده شده و دکتر به او گوشزد کرده منشا بیماری تو اضطراب هست . مراقب باش اصلا استرس نداشته باشی.
که همین حرف باعث شده همیشه نگران باشد که اضطرابش آسیب بیشتری به او وارد نکند و این به افزایش اضطراب او دامن زده
📝#سید_حسینی
@seyedhoseiny_ir
.
تحلیل هاتون خیلی زیاده بیایید داخل
کانال کانال نخبگان اونجا تحلیل هاتون
رو میذارم 👇🌳
https://eitaa.com/joinchat/3273457922Cef52309a60
.
.
رفقا امشب یه کلیپ جانانه برای
تربیت فرزند داریم ... عاشقشم🥰
.