Aghdas : جلسه ی اول همسر دوست داشتنی رو باجان و دل دیدم و گوش کردم و کلی لذت بردم(و خندیدم) مخصوصا که اقدس خانم رو مثال زدید، خیلی شبیه شخصیت من بود، همنامم که بود😊

. ‌این‌پیام یکی از بچه های دوره زوج درمانی هست ... ایشون داره تلاش میکنه برای رضای خدا و دل خودشون همسر بهتر و موثر تری باشند... کلی مهارت یاد رفتند👏 ‌________________ سلام استاد وقتتون بخیر 🌸🌸 من خییییییلی خوشحالم و یه دنیا ازتون ممنونم 🤩🤩 دو هفته سختی داشتم ، چند تا اتفاق ناخوشایند با هم افتاد و این وسط برنامه های همسرم که مدتها براش زحمت کشیده بود درست پیش نرفت و ضرر مالی کرد. همسرم مثل اسپند روی آتیش بود و یک هفته خواب و خوراک نداشت. من سعی کردم با روش‌هایی که گفته بودین سیستم امنیتش رو روشن کنم. یه شب باهاش صحبت کردم و موقت یکم خشمش فروکش کرد اما روز بعد عصبانی تر از دیروز بود ، قسم میخورد که میره طرفی رو که مقصر میدونست با ماشین زیر می‌گیره. از عصبانیت در حد جنون رسیده بود. در رو بستم و باهاش حرف زدم آرومش کنم اما انگار نه انگار ، آخرش مجبور شدم داد بزنم تا ارومش کنم😬 راستش این تکنیک رو خودم اضافه کردم😁 بعدش طبق گفته های شما باهاش کلی حرف زدم و گفتم که خودش برام مهمتر از هر چیزیه و من مطمئنم با شم اقتصادی خوبی که داره یه راهی پیدا می‌کنه که جلوی ضررهای بعدی رو بگیره . فقط باید آروم باشه تا فکرش کار کنه و راه حل پیدا کنه و من هم کنارش هستم و کمکش می‌کنم. چند دقیقه تنهاش گذاشتم و براش صبحونه آماده کردم. من خیلی نگران بودم . اما وقتی اومد بیرون آروم شده بود و حتی موقع صبحونه با پسرم شوخی کرد و خندید. واااای یعنی انگار دنیا رو بهم دادن🥰🥰🥰 از اون موقع بجای غر زدن و بد و بیراه گفتن شروع کرد به پیدا کردن راه حل. درسته هنوز موفق نشده اما خیلی آروم شده و من مطمئنم یه راهی پیدا می‌کنه. راستش آقای حسینی ازون روز خیلی کمتر غر میزنه تو خونه. قبلاً صبحها با غر غر ما رو بیدار میکرد و من و بچه ها با اعصاب خرد می‌رفتیم مدرسه و سر کار اما الان دیگه اینجوری نیست. من موندم یعنی با همین یه کار من همسرم اینقدر تغییر کرده🤔 میترسم این تغییر موقت باشه و مدتی بعد همه چی برگرده به همون روزهای قبل. راستی قبلاً میرفتم تو اتاق جزوه جلسات رو می‌نوشتم، وقتی میدید کلی غر میزد اما این سری جلوی خودش داشتم می‌نوشتم ، دید و هیچی نگفت . یعنی من 😳😳😳 استاد ازتون متشکرم‌. ان شاالله همیشه زندگیتون به شیرینی عسل باشه. خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت🌻🌻🌻🌻

‌‌. ‌63217: سلام استاد خسته نباشید ان شاءالله خیر دنیا و آخرت ببینید همیشه از خدا به خاطر مشکلی که داشتم میخواستم که معجزه داخل زندگیم اتفاق بیفته آشنایی با این کانال ودوره های خوب وجذابی که دارین برای من معجزه بود همیشه از خدا میخواستم کمکم کنه بنده ی کاملی بشم الان میبینم این اتفاق داره برام میفته من بیست سال سعی کردم شوهرمو تغییر بدم ونشد الان فهمیدم همه ی راه رو اشتباه رفتم فهمیدم باید از خودم شروع کنم اگه بخوام بنویسم خیلی زیاد باید بنویسم فقط به خاطر آشنایی با این کانال خدا رو هزاران بار شکر میکنم خدایا شکرت هزاران هزار مرتبه دعا میکنم عاقبت به خیر باشید و بهترین معجزه ها داخل زندگیتون اتفاق بیفته الهی آمین

‌ ‌. 🔺️یه روزی بالاخره اینو بهش می رسیم که اگه به جای تلاش به تغییر دیگران خودمون رو تغییر می‌دادیم اوضاع بهتر میشد🔻‌ ‌

‌ ‌.‌ رفقا حتما جلسه ی اول رو گوش کنید به زودی پاک میشه ...‌ ‌ مجبوریم پاکش کنیم که شما هم مجبور بشید قبل پاک کردن زود گوش کنید😍‌ . ‌ .

یه تکیه از مباحث کلاس از افسردگی تا شادکامی بگم؟😉

🌲🪴🌲🪴🌲🪴🌲🪴🌲 امروز به خودت قول بده از دیروزت یکم بهتر باشی. فقط یک درصد بهتر از دیروزت باش مهم نیست زندگیت اون طور که میخوای نیست. مهم نیست آدمای اطرافت چجوری هستن. مهم نیست اگه از خودت خیلی راضی نیستی. فقط این مهمه که تو همون آدم دیـروز نباشی. وقتی یک درصد بهتر از دیروزت باشی یعنی امروز یه آدم جدید هستی. پس امروز به خودت بگو : فقط یک درصد کمتر به افکار منفیت فکر کن. یک درصد بیشتر بخند . یک درصد بیشتر شاد بـاش. یک درصد آروم تر باش. یک درصد بیشتر به رویات فکر کن. فقط یک درصد کافیه بـرای امروز ... اگه میخوای عوض بشی ، نیازی نیست حتما یک شبه متحول بشی از "یک درصد" شروع کن. راستی یه ضرب المثل چینی می گه: بزرگترین سفرها با کوچکترین قدم ها شروع می شن. ____ کانال آموزشگاه سید حسینی 💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2382102563C1821233c00

چطوری با همسرم دعوا کنم؟😳😄‌ چگونه گفتگوی همدلانه مشکلات رو حل میکنه؟😍‌ یک نمونه از گفتگوی همدلانه را در پیام زیر ببینید ... خیلی جالبه‌ ‌‌ #زوج_درمانی #سید_حسینی

📝گفگوی همدلانه👩‍❤️‍👨 : وقتی تلفنی خواسیم حرفبزنیم زنگ زد گفت یه نیمساعت میخوای ناراحتیا روبگیم بعد بقیش حرفای دیگه منم بایدبگما گفتم اره گفتن ناراحتی هردو هست نه فقط من بعدگفتن توهرروز مگه ناراحت میشی که میخوای بگی و..گفتم نه بابا از سفرمون تاحالا (۱۱روز شده) دوتاناراحتی دارم. 1.ناراحتی اول _توصیف عینی ماجرا : اون روز که تومسیر رفت به مشهدبودیم تودوبار بهم گفتی چادرموسرم کنم من گوش ندادم بعد من چادرموسرم نکردم از ماشین پیاده شدم وقتی سوارماشین شدم توسرم دادزدی وگفتی میبرمت میندازمت جلوخونوادت و پرتت میکنم جلوخونتون _بیان احساس : من خیلی ناراحت شدم قلبم تیکه تیکه شد. _بیان افکار : این فکر سراغم اومد که من چقدر برات بی اهمیتم تواصلا فکرنمیکنی اینطوری داری باهام حرفمیزنی من چقدر ناراحت میشم همه وجودم تیکه پاره میشه این فکرسراغم اومد که همسرم هیچوقت دوست نداشت ونمیذاشت کسی باهام بدحرفبزنه حالاخودش داره اینطوری حرفمیزنه . _پذیرش مسئولیت افکار : البته شایداین فکرااشتباه باشه عصبانی بودی نتونستی خودتوکنترل کنی ولی چیکارکنم دست خودم نیست این افکار. _درخواست : ازت میخوام وقتی ازچیزی ناراحت شدی اروم بهم بگی کی درمورد فلان چیز حرفبزنیم ویه زمانی مشخص کنیم بعدخیلی اروم ونرم بهم بگی ودرموردش حرفبزنیم. نتیجه: قبول کرد😊✅ 👨🏻وبعد توضیح داد: ما قبلا درمورد چادر حرف زده بودیم من گفته بود اگه بامن میخوای ادامه بدی چادر باید سرت کنی ودیگه شد تمام اوقات حتی تو سفر + من خیلی دوستت دارم و از رو دوست داشتنمه که نمیخوام کسی نگاهش به اندامت بیوفته وشروع کرد به نرم گفتن منظورش وتوضیح چیزایی که توذهنش اونموقع میگذشت. 🧕ومن هم گفتم : نمیدونستم توسفرهم منظورته. و حالا من شروع کردم به نرم گفتن چیزایی که در من میگذره: دلایل چادر سر نکردنم توسفر که اره برااینه که : ۱. من گرمم میشه وسختمه توماشینم چادرسرکنم وهی باهربارسوارپیاده شدن دربیارم و سر کنم ؛۲.چروک شدن چادر و... گفتم خب اگه مانتوبلندبپوشم وروسری بلند مشکلیه؟گفت نه حالا طوری نیس.چادر هم میتونی بندازی رو دوشت .

این نکات رو قبل اینکه من بگم متوجه شدی؟