برای اولین بار شب عیدی ما رفتیم یه بستنی بخوریم همون موقه چندتا از فالوور ها ما رودیدن و گفتن حاج آقا تنها تنها ...آسِکی ...؟😀 نمیدونم چرا وقتی من گریه میکنم کسی منو نمی بینه .

. هر غذایی رو خوب درست نکنند فلافل رو خوب درست میکنند... نایب الزیاره هستم😉 .

. اینجا با یه عرب صحبت کردم خیلی کم فارسی بلد بود ... در مورد پراید صحبت کردیم میگفت: یه راننده تاکسی عادی اگه یکسال کار کنه و همه پولش رو جمع کنه میتونه یه پراید بخره ... نمیدونم چقدر درست میگفت ولی بعد میگفت من ایران رو برای زندگی بهتر میدونم چون با فرهنگ و تمیز و منظم هستند... نسبت به عراق میگفت .

گوشه ای از جشن دیشب در هتل ...🥰 برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را💔 امشب آخرین شبی هست که خدمت مولاییم😔 چقدر سخته دلکندن💔 . .

هوای خنک بهاری ... زائرایی که مشغول زیارت هستند... دل هایی که از دنیا بریده اند و به اینجا پناه آوردند... دعاخوان عربی که با صدایی زلال و زیبا زیارت میخونه ... آسید محمد حیدری که بیسکویت از دست بچه ها میکشه و نمیذاره کلاه سرش بذاریم... زائرانی که با گل آرایی های ایوون طلا دارن عکس میگیرن... و.... . .

دوست داری همون جایی که امیرالمؤمنین مناجات خوند تو هم مناجات بخونی ...؟ و بگی مولای یا مولای ...💔 این مناجات مسجد کوفه هست بیا با کاروان همراه شو و بخون . .

سلام رفقا ... داریم میریم به سمت کربلا... دیشب آسید محمد حیدر احیا داشت نخوابید تب کرده بود و بی قرار .تا صبح همه بیدار بودیم...🥲 میخوایم زیارت وداع بخونیم ولی دلمون نمیاد وداع کنیم البته زیارت وداع یعنی گرفتن حواله ی سفر بعد .... یعنی دلم رو اینجا میذارم و میرم و زود بر میگردم💔 دیشب به محمد رضا رفیقم میگفتم ای کاش ده روز نجف بودیم 🥺 عجیب این حرم قلب آدم رو جلا میده ... بی خود نیست بزرگان شیعه اکثرا ساکن این شهر بودند ... نجف نشینی علامه ها به من فهماند خداشناس نشد کس مگر کنار علی...🍃 . . #سید_حسینی @seyedhoseiny_ir