▪️قصۀ ما به سر رسید...
نه ذو الجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال اسرار داشت
هوا ز جور مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🖤
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#مصائب_گودال_قتلگاه
🩸باید سه دسته بشویم تا او را از پای در بیاوریم … عدهای شمشیر و نیزه … عدهای تیر … عدهای هم سنگ و آتش …
در نقلها آمده است:
🥀 آنچنان سیدالشهداء علیهالسلام مثل یک شیر غضبناک در دل میدان میجنگید که شمر ملعون با مشاهده این مبارزهٔ بیبدیل ، به نزد عمر بن سعد ملعون آمد و گفت:
📋 أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرنا مُبارِزَةً!
▪️ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد.
🥀 عمر گفت: چه کنیم؟ شمر گفت:
📋 نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثَ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ
▪️باید سه دسته بشویم؛ عدهای تیر بیاندازند؛ عدهای با شمشیر و نیزه او را بزنند؛ عدهای نیز، پارههای آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند ؛ و بر او باید شتاب کنیم.
📋 فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ...
▪️پس تیرها را به سمت امام علیهالسلام پرتاب میکردند و با نیزهها به او ضربه میزدند.
📋 فَجَعَلَ يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف
▪️آن حضرت هم تیرها را با دست از بدن مطهرش در میآورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب میکرد و میفرمود:
📋 هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي و خَرَّ صَريعاً مَغشيّاً عَلَيْهِ
▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات میکنم؛ اینگونه جدم را میبینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت میبرم و در همین حال بی هوش بر روی زمین افتاد.
📚معالی السبطین، ج۲ ص۳۶؛ و وسيلة الدّارين، ص۳۲۱
✍لشگریان خیره سر، چند نفر به یک نفر؟
فاطمه میکند نظر ، چند نفر به یک نفر؟
خواهر دل شکستهاش، همره دختران او
زند به سینه و به سر، چند نفر به یک نفر؟
بین زمین و آسمان، جنت و عرش و کهکشان
پر شده است این خبر: چند نفر به یک نفر؟
حور و ملک به زمزمه، وای غریب فاطمه
حضرت خضر نوحهگر، چند نفر به یک نفر؟
آه و فغان مادرش ، به قلب سنگیِ شما
مگر نمیکند اثر؟ چند نفر به یک نفر؟
یاد مدینه زنده شد، روضهی رنج فاطمه
که ناله زد به پشت در، چند نفر به یک نفر؟
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#مصائب_گودال_قتلگاه
🩸سهساعت بیحال در بین گودال افتاده بود … | چهلحرامی به دنبال بریدن «سر» بودند که در آخر شمر …
ما را کُشته است آن ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
📜 ... وَ بَقِيَ الحُسينُ علیهالسلام مَكبُوبًا عَلَى الأرضِ مُلَطّخًا بِدَمِهِ ثَلاثَ سٰاعاتٍ
▪️حدود سه ساعت بود که سیدالشهدا علیهالسلام بیرمق بین گودال، در خون خودش غوطهور افتاده بود.
🥀 دائماً لبهای خشکش به هم میخورد و میفرمود: صَبرًا عَلَى قَضائِك لا الٰهَ سِواكَ يا غياَث المُستَغيثين
📜 فَابْتَدَرَ إلَيْهِ أربَعونَ رَجُلاً كُلٌّ مِنهُم يُريدُ حَزَّ نَحرِهِ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ لَعَنَهُ اللّهُ يَقولُ: يا وَيلَكُم! عَجِّلوا عَلَيْهِ
▪️در آخر چهل حرامی پیشی گرفتند تا سرِ مطهر سیدالشهداء علیهالسلام را جدا کنند؛ عمر بن سعد ملعون هم دائمًا میگفت: وای بر شما! هرچه زودتر کارش را تمام کنید!
🥀 شَبث و سنان ملعون به ترتیب وارد گودال شدند تا سر مطهرش را جدا کنند؛ اما پس از لحظاتی یکی پس از دیگری وحشتزده از گودال قتلگاه بیرون آمدند.
🥀 تا اینکه در نهایت شمر ملعون به سنان لعین گفت: مادرت به عزایت بنشیند! چرا دست کشیدی؟ سنان گفت: وای بر تو! چشمانش را به رویم باز کرد و شجاعت پدرش را به خاطرم آورد که از کشتن او دست کشیدم. پس شمر به او گفت:
📜 إنّي لأقتُلُهُ سَواءً شَبِهَ المُصطفىٰ أو عَلِيّ المُرتضىٰ؛ فأخَذَ السّيفَ مِن يَدِهِ، و رَكِبَ صَدرَ الحُسينِ علیهالسلام...
▪️این من هستم که او را میکشم؛ حال چه شبیه مصطفی صلیاللهعلیهوآله باشد و چه شبیه علیّ مرتضی علیهالسلام؛ پس شمشیر را از دست سنان گرفت و وارد گودال قتلگاه شد و از سینه مبارک سیدالشهداء علیهالسلام بالا رفت...
📚مقتل أبومخنف (مشهور)،ص۹۳
📚اسرارالشهادة ص ۴٢۶
📝 ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر
زینب بیا ، این شمرِ با پا رفته منبر را ببر
چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیرزن
از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر
این فرصت پیش آمده دیگر نمیاید به دست
دامن کشان، دامن بیاور با خودت سر را ببر
ناله بزن، فریاد کن؛ اما همهش بیفایده است
این شمر، از اینجا نخواهد رفت؛ مادر را ببر
ای لشگر بی آبرو اینگونه عریانش مکن
پیراهنش را بر زمین بگذار، معجر را ببر
انگشتری که ضربه خورده در نمیآید ز دست
جایش، النگوی من و این چند دختر را ببر
من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام
از بین نامحرم بیا عباس! خواهر را ببر...
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#مصائب_گودال_قتلگاه
🩸بر جایگاه بلندی، بالا آمدی ! اینجایی را که نشستهای، دائماً رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میبوسید …
مقاتل نوشتهاند:
📜 ... ثُمّ إنّهُ رَكِبَ عَلىٰ صَدرهِ الشريف، و وَضعَ السيفَ فٖي نَحره، و هَمّ أنْ يَذبحَه،
▪️شمر ملعون وارد گودال قتلگاه شد و بر سینه مبارک سیدالشهداء علیهالسلام نشست و شمشیر را کشید و بر گلوی مطهر آن حضرت گذاشت و آمد تا سر مبارک را ذبح کند،
📜 فَفتَحَ عَينَيه في وَجهِه فَقالَ لَه الحُسين علیهالسلام: يَا ويلك مَن أنتَ؟ فَقد إرتَقَيتَ مُرتَقَىٰ عَظيمًا؛ فَطالَما قَبَّلَهُ رَسولُ الله
▪️که در این هنگام چشمان سیدالشهداء علیهالسلام کمی باز شد و با صدای بیرمقی به آن ملعون فرمودند:
وای بر تو! تو کیستی؟ بر جایگاه بلندی بالا آمدهای! آنجایی را که نشستهای، دائماً رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میبوسید...
📚ینابیع المودّة، ج۳، ص۸۳
📚ناسخالتواریخ،سیدالشهداء علیهالسلام، ج۲ ص۳۸۶
✍ شرم از شیون و از گریۀ ما کن، بس کن
پشت و رویش نکن اینقدر، حیا کن، بس کن
با وضو مادر من شانه به مویش میزد
موی سلطان مرا شمر رها کن، بس کن
ذبح کردن به خدا حکم و شرایط دارد
اینقدر ضربه نزن، زود جدا کن، بس کن
شمر فریاد نکش دخترکش میترسد
حرمله را کمی آرام صدا کن، بس کن
خون در شیشۀ او را که ملائک بردند
لااقل رحم به این رخت و عبا کن بس کن
کشتن او به خدا حربه نمیخواهد که
به زمین خورده دگر ضربه نمیخواهد که
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#مصائب_گودال_قتلگاه
🩸به سمت گودال از خیمه دویدم من …| وقتی که چادر زینب کبری سلاماللّهعلیها زیر پایش گیر میکند و به زمین میخورد …
در نقلها آمده است:
🥀 هنگامي كه سیدالشهداء علیهالسلام به زمين افتاد، حضرت زينب کبری سلاماللّهعلیها از درب خيمه خارج شد، در حالي كه ندا سر ميداد: واي از مصيبت برادرم! واي از مصيبت آقا و بزرگم!
📋 و رَكَضَتْ نَحوَ الْمَعرِكَةِ و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها و تارَةً تَسقُطُ عَلیٰ وَجهِها مِن عِظمِ دِهشَتِها
▪️و دوان دوان به سمت معركه میرفت و در اينحال، گاهي پايش به پايين لباسش گير ميكرد و زمین میخورد و گاهي از شدت مصيبت و دهشت، اختیار دست و پایش را از دست میداد و با صورت بر زمين ميافتاد.
📚معالي السبطين ج٢ ص٣٧
✍ مانند مادرم چقدر میخورم زمين
تو خوردهای زمين، من اگر میخورم زمين
مانند دختران تو طاقت نداشتم
گفتی نيا، به جان تو طاقت نداشتم
با ديدن تو چنگ به مويم زدم حسين
بالا سرِ تو كاش نمیآمدم حسين
پنجاه سال خواهریام را چه میكنی؟
احساس های مادریام را چه میكنی؟
وقتي كه پيكر تو زمين گيرِ نيزه هاست
زينب تمام زندگیاش زیرِ نيزه هاست
خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن
تنگ است جات، مادرمان را صدا نزن...
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
34.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#شور ...
#عاشورا
السلام علی العطشان ...
بانوای
#حاج_سید_محسن_بنی_فاطمی
حسینیه امام حسین بارجین
#میبد
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد
زینب کنار رأس برادر شکسته شد
از دور دید، شمر کجا پا گذاشته
اینگونه شد نماز عقیله نشسته شد
می دید دسته دسته به گودال آمدند
می دید جسم دلبر خود دسته دسته شد
با نیزه ای که روی گلویش گذاشتند
راه نفس کشیدن ارباب بسته شد
خیلی مسیرِ خیمه و گودال را دوید
یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد
احسان نرگسی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
66.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 روضه جانسوز
🎙آیتاللهالعظمی وحیدخراسانی
🔺️در عزای قمر منیر بنیهاشم حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
🔺️وای حسین ...
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
💠💠💠 تلنگر عاشورایی
♦️دکتر شریعتی می گوید در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم
🔹 اول : حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود تا آخر میایستد ! خودش و فرزندانش شهید میشوند. هزینه انتخابش را میدهد و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد. از آب میگذرد، از آبرو نه !
🔹دوم: یزید
همه را تسلیم میخواهد. مخالف را تحمل نمیکند. سرِ حرفش میایستد. نوه پیغمبر را سر میٔبرد. بی آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که میخواهد برسد
🔹سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است. هم خدا را میخواهد هم خرما، هم دنیا را میخواهد هم اخرت. هم میخواهد حسین (ع)را راضی کند هم یزید را ، هم اماراتِ ری را میخواهد،هم احترامِ مردم را ، نه حاضر است از قدرت بگذرد ، نه از خوشنامی، هم آب میخواهد هم آبرو ، دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی
🔹ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست !
🔹من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم...
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 روضه جانسوز
🎙آیتالله جوادی آملی
🔺️در مصیبت سیدالشهدا علیهالسلام
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
⭕ عرض سلام و وقت بخیر
👈 ضمن خیر مقدم خدمت اعضای محترم به اطلاع شما همراهان بزرگوار می رسانیم با توجه به فیلترینگ تلگرام کانال حاج سید محسن بنی فاطمی فعالیت خود را در پیام رسان ایتا آغاز خواهد کرد.
👈 محبت بفرمایید کانال ما را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید.
✔ این کانال جهت ارائه احادیث و روایات و اشعارو صوت ها و تصاویر و اعلام جلسات مداح اهل بیت حاج سید محسن بنی فاطمی تاسیس شده است لذا صمیمانه خواهشمندیم ما را با حضور و دعوت دوستان خود همراهی کنید.
@seyedmohsenbanifatemi
سپاس 💐
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مصیبت_دفن_اجساد_مطهر
🩸آمدن إمام سجاد علیهالسلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام و شهدای کربلا... | خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود...
در نقلها آمده است:
🥀 بعد از که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیهالسلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع میشد، شناختند. دور پیکر امام علیهالسلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند.
📋 و حٰاوَلوا تَحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا.
▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند.
🥀 یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدنها را دفن کنیم؟! ما از کجا میدانیم که هر جسد از آن کیست؟!
📋 و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ
▪️خودتان هم میبینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است.
🥀 در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد میشد؛
📋 حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه،
▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیهالسلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود:
📋 «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا»
▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد.
🥀 سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستادهاید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم.
🥀 ما آمدهایم تا جسد امام حسین علیهالسلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم.
🥀 سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را...
📚مقتل الحسین علیهالسلام، بحرالعلوم ص۴۶۶
✍ از روی دلسوزی دهاتیهای اطراف
تاصبح دور پیکر تو گریه کردند
همراه حیواناتِ صحرا دور گودال
با گریههای مادر تو گریه کردند
از تکههای چادری بر خاک پیداست
با زور خواهر را جدا کردند از تو
تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده
بر جای دست خواهر تو گریه کردند
پیرِ قبیله گفت کی؟ سر را بریده
در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد
چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها
بر حال و روز حنجر تو گریه کردند
دربین پیکرها دوتایش فرق دارد
یک پیکری پامال قدری قد کشیده
آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود
بر ارباً اربا اکبر تو گریه کردند
نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید
یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است
پای فرات و باصدای موج دریا
بر ساقی آبآور تو گریه کردند
بر پشت خیمه مشتی از زنها نشستند
بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد
ناخواسته جای ربابِ دست بسته
بهر علیِ اصغر تو گریه کردند
از راه زین العابدین آمد صدا زد
من صاحب اسرار این گودال هستم
بوسه به بوسه پیکرت را شرح میداد
آنها همه دور و بر تو گریه کردند
فرمود مردم تکه بوریا بیارید
باید کنار هم بچینم این بدن را
دیدند پیدا کرد یک انگشتِ خونین
بر دست بی انگشترِ تو گریه کردند
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
🩸امام سجاد علیهالسلام با چه وضعی بدن مطهر سیدالشهداء و قمر بنی هاشم علیهماالسلام را به خاک سپردند...
در نقلی آمده است:
🥀... بعد از آن که اجساد مطهر شهدای کربلا را إمام سجاد علیهالسلام همراه بنی اسد به خاک سپردند، آرام به طرف جسد مطهر سیدالشهدا علیه السلام آمدند و مقدار کمی از خاک ها را کنار زدند و یک قبر حفر شده نمایان شد ؛ همان قبری که رسول خدا صلی الله علیه و آله حفر نموده بودند.
🥀 مردان بني اسد پیش آمدند تا حضرت را کمک کنند اما امام علیه السلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند: من به تنهایی کفایت میکنم. به او گفتند: ای برادر! چگونه تو تنهایی می توانی آن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای او را تکان بدهیم!
🥀 در این هنگام امام علیهالسلام گریه کردند و فرمودند:
📋 إنَّ مَعِیَ مَن یُعینُنی
▪️همراه من کسانی هستند که مرا کمک دهند.
🥀 سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیه السلام را بلند کردند فرمودند:
«بِسمِ اللّهِ و بِاللّهِ و في سَبيلِ اللّهِ و عَلىٰ مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ، هذا ما وَعَدَ اللّهُ و رَسولُهُ، و صَدَقَ اللّهُ و رَسولُهُ، ما شاءَ اللّهُ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ الْعَليِّ الْعَظيم»
🥀 و به تنهایی جسد مطهر را در خاک نهادند و کسی از بنی اسد جلو نیامد.
📋 لَمَّا أقَرَّهُ في لَحدِهِ وَضَعَ خَدَّهُ عَلىٰ نَحرِهِ الشَّريفِ، و هو يَبكي و يَقولُ:
▪️و وقتی که ان پیکر مطهر، در قبر آرام گرفت، امام زين العابدين علیهالسلام، گونه مبارکشان را بر روی رگهای گلوی سیدالشهدا علیهالسلام گذاشتند و در حالی که گریه میکردند، فرمودند:
📋 طوبىٰ لِأرضٍ تَضَمَّنَتْ جَسَدَكَ الطّاهر، أمّا الدُّنيا فَبَعدَكَ مُظلِمَةٌ، و أمّا الآخِرَةُ فَبنوركَ مُشرِقَةٌ، أمّا الْحُزنُ فَسَرمَدٌ، و أمّا اللَّيلُ فمُسَهَّدٌ.
▪️خوشا به حال زمینی که جسم تو را در بر گرفته است. اما دنیا، بعد از تو دیگر تاریک است و اما آخرت از نور تو ، نور گرفته است. از غم تو، حزن واندوه ما بی پایان شد و شب ها، خواب را از ما ربود؛
... سپس حضرت قبر را پوشاندند و با انگشت مبارک شان روی آن نوشتند:
📋 هذا قَبرُ حسينِ بنِ عليِّ بنِ أبي طالبٍ الّذي قَتَلوهُ عَطشاناً غَريباً.
▪️این قبر حسین بن علی (عليهماالسلام) است که او را تشنه و غریب کشتند.
🥀 در این هنگام بنی اسد گفتند:جسد یک پهلوان در اطراف شریعه باقی مانده و در اطراف او دو جنازه بود.
📋 كُلَّما حَمَلنا منه جانِباً سَقَطَ الآخَر، لِكَثرَةِ ضَربِ السُّيوفِ، و طَعنِ الرِّماحِ، و رَشقِ السِّهامِ
▪️و هر بار یک طرف جسد آن پهلوان را بلند می کردیم. آن طرف دیگری به دلیل ضربات مکرر شمشیرها و نیزه ها و تیرها می افتاد.
🥀 امام علیهالسلام فرمودند: برویم در کنار جسد آن پهلوان. امام همراه بنی اسد نزد آن جسد رفتند ،وقتیکه نگاه حضرت به بدن آن پهلوان افتاد، خودش را روی جسد او انداخت و او را بوسید و فرمود:
🥀 ای ماه بنی هاشم،بعد از تو دیگر خاک بر سر این دنیا. سلام من بر شهیدی که اجرش فقط با خداست...
🥀 سپس به آنها دستور داد که برای او قبری حفر کنند و خود حضرت پیش آمد و تنهایی، بدن قمر بنی هاشم را درون خاک گذاشت و هیچکس را با او همراهی نکرد... سپس حضرت به سراغ اسب خود رفت.
🥀 بنی اسد دور او حلقه زدند و از او درباره خود و این اجساد پرسیدند ، امام به آنها فرمود: قبر امام حسین علیهالسلام، شما آن را که دانستید. اما آن حفره اول که هفده جسد را در آن به خاک سپردید، اهلبیت و اقرباء آن حضرت بودند که نزدیکترین آن ها به جسد مطهر امام حسین علیه السلام، جسد مطهر فرزندش علی اکبر است.
🥀 و آن حفره دوم، بدن های اصحاب و یاران آن حضرت بودند و آن جسدی که بالای سر آن ها تنها به خاک سپردید، بدن حبیب بن مظاهر بود. و اما آن پهلوان که کنار فرات افتاده بود، بدن ابالفضل العباس علیه السلام بود و آن دو بدن دیگر، اولاد امیرالمومنین علیهالسلام بودند. پس بعد از من هر که از شما سوال کرد او را آگاه کنید.
🥀 آنها به امام گفتند: ای برادر! تو را به حق همان جسمی که تنهایی به خاک سپردی، بگو به ما که کیستی؟ در این هنگام امام به شدت گریه کردند و فرمودند: من امامتان علی بن الحسین علیهماالسّلام هستم. امام این جمله را فرمودند و دیگر از دید آنها غایب شدند.
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۴۷۰
✍ تن ها به روی خاک مانده، سر نمانده
چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده
جسم جوانان بنی هاشم به خاک است
لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده
زیباترین پروانه در گودال مانده
پروانهای که در تن او پر نمانده
آقا رسید و دید از نزدیک انگار
انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده!
گفتند با گریه که آقا جز حصیری
چیزی برای دفن این بی سر نمانده
پیچید پیکر را میان بوریا و
فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده؟!
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
دور گودال ازدحامی شد
معرکه غرق در حرامی شد
تکیه داده به نیزه ای آقا
خاطرش محو خیمه ها می شد
لشگر کوفه دوره اش کردند
سنگ و تیرش زدند، تا می شد
آنقدر نیزه خورد بر جسمش
نیزه بر روی نیزه جا می شد
زخمی و ناتوان به خاک افتاد
داشت روح از تنش جدا می شد
تا می آمد دوباره برخیزد
استخوان شکسته تا می شد
لشگر آن دم که بر سرش می ریخت
همه آفاق نینوا می شد
پیکرش را که پشت و رو کردند
زخمها تازه خوب وا می شد
لگد شمر، با غرور و غضب
بر سر و صورتش رها می شد
شمر وقتی که روی سینه نشست
کربلا تازه کربلا می شد
سینه سنگین و حنجره پر خون
نفسش سخت و با صدا می شد
از گلو خنجرش نشد ببرد
ولی افسوس، از قفا می شد
کاش می شد که زینبش نرسد
یا که از روی سینه پا می شد
کاش زینب به خیمه بر می گشت
عرش مبهوت این عزا می شد
آه، ناموس حق در آن غوغا
صید صد چشم بی حیا می شد
ناله ی مادرش شنیده که شد
راز گودال برملا می شد
صبح فردا و نعل تازه و اسب
بدنش مثل بوریا می شد
رضا فراهانی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
🏴مرحوم حاج شیخ ملاسلطان علی تبریزی - ازجمله عابدان و زاهدان - در عالم رؤیا خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رسید و عرض کرد: آیا اینکه فرمودید: "فلاندبنک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما" صحیح است؟
◾️امام مهدی ارواحنافداه فرمود: آری، صحیح است.
▪️عرض کردم: آن کدام مصیبت است که به جای اشک، خون گریه می کردید؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر(علیه السلام) است؟
◾️حضرت فرمود: اگر علی اکبر هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
▪️ آیا مصیبت حضرت عباس(علیه السلام) است؟
◾️اگر عباس هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
▪️آیا مصیبت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) است؟
◾️ اگر سیدالشهدا(علیه السلام) هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
▪️پس کدام مصیبت است؟
◾️فرمودند: مصیبت اسیری زینب(سلام الله علیها).
📚 العبقری الحسان، ج 1، ص 98.
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
رسید وقت سفر سربه زیر شد زینب
حسین چشم تو روشن! اسیر شد زینب
هزار زخم روی پیکرت دهن وا کرد
هزارسال ز داغ تو پیر شد زینب
سه چهار مرتبه با شمر همکلام شده
نداشت چاره دگر ناگزیر شد زینب
چقدر پای غنیمت کتک ز لشگر خورد
چقدر زخمی مشتی فقیر شد زینب
گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد
غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب
همانزمان که به سرنیره ها هلش دادند
نشست و حرف نزد گوشه گیر شد زینب
نبودن تو و عباس کار خودرا کرد
و با سنان و شبث هم مسیر شد زینب
بگیر گوش خودت را! کسی صدایش کرد..
بلند شو همه رفتند دیر شد زینب
سید پوریا هاشمی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
ای که فراز نیزه تو را آشیان شده
بنگر مرا که ناقه ی عریان مکان شده
حرفی که نه! اشاره ای حتی نمیکنی!
از آن زمان که هم سخنت خیزران شده
ازبسکه سنگ خورده ای ازدست کوفیان
خون لخته از کنار لبانت روان شده
سنگی که میخوردبه سرت میخوردبه من
پرتابشان ببین چه قدر با نشان شده
شهری که پایتخت علی بوده یک زمان
حالا دگر محله ی نامردمان شده
ای همسفر!تو روی نی ومن به زیر نی
از روی نی سرت به سرم سایبان شده
محمدحسن بیات لو
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
بسم الله النور
🔷اطلاع رسانی جلسات
🔷مراسم عزاداری دهه دوم محرم
💠قم المقدسه
💠هیئت دخیل الرقیه سلام الله علیها
یکشنبه ۳۱ تیر ساعت ۲۱:۱۵
۳۰ متری کیوان فر کوچه ۲
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
بسم الله النور
🔷اطلاع رسانی جلسات
🔷مراسم عزاداری دهه دوم محرم
💠 استان اصفهان
💠 آران و بیدگل ،ابوزید آباد
💠 هیئت آقا قمر بنی هاشم علیه السلام
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
بسم رب الحسین(ع)....
🔺🔺🔺اعلام مراسم عزاداری دهه دوم محرم الحرام ۱۴۴۶ ه.ق
🔴زمان:از چهارشنبه ۱۴۰۳/۴/۲۷
به مدت ۱۱ شب
🔴مکان: اصفهان،گزبرخوار،خیابان فردوسی،تکیه دوازده امام(ع)
هیئت جوانان قمربنی هاشم(ع)
شهر گز برخوار
💠چهارشنبه ۳ مرداد در خدمت دوستان هستم
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
کرده ای سرفرازمان ای سر
مرحبا ای سرِ برادرِ من
ای سرِ سربلندِ بر نیزه
سایه ات مستدام بر سرِ من
تا شود پای راه رفتنِ تو
نیزه از محضرت اجازه گرفت
تا شکوفا شدی چو گل بر نی
آسمان رنگ و بوی تازه گرفت
شانه زد باد، گیسوانت را
بوسه ها چید از رخت خورشید
ماهِ شَیبُ الخضیبِ غرقِ به خون
ماه با دیدن تو آه کشید
نی به نایِ گلوت بسته دخیل
چون گدایی که حاجتی دارد
شاهِ من روی نیزه هم شاه است
همه جا، جاه و عزّتی دارد
آمدی همرهم که از بالا
شاهدِ انقلابِ من باشی
از بدن گشته ای جدا که چنین
پاسدارِ حجابِ من باشی
غیرتُ اللهی و چهل منزل
بوده ای پاسبانِ محملِ من
بارِ غم را کشیده ام امّا
کم نشد از حجابِ کاملِ من
خونت افتاد قطره قطره به خاک
تا نیفتد به خاک معجر من
مرد میدان شدم اگرچه زنم
وَ همین چادر است سنگرِ من
سپرم عفّت است و حجب و حیا
سنگرم را کسی نمی گیرد
به سیاهیِ چادرم سوگند
زن بدونِ حجاب می میرد
به تو سوگند ای سر زخمی
و به خونت که روی خاک چکید
گله دارد دلم از آن زن که
پا گذارد به روی خونِ شهید
رضا یزدی اصل
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
به ذلّت پشت کردی و زدی فریاد، عزّت را
تو سر دادی، که دینِ حق نبیند رنگِ ذلّت را
تو مصباحُ الهدی هستی و باید گِردِ تو گردد
کسی که از خدا کرده طلب نورِ هدایت را
یقین دارم هر آن کس در دلش حبّ تو را دارد
خودت هدیه به قلبش داده ای این مهر والفت را
همین که نام تو گُل می کند روی لبم قطعاً
نهاده بر سرم پروردگارم اوجِ منّت را
زدی بوسه به پای مادرت زهرا و خالق هم
به لطفِ بوسه ات بگذاشت آنجا باغِ جنت را
میانِ خاک ها ، خاکِ مزار توست استثنا
تو بخشیدی به این تربت شفا و فضل وبرکت را
تو را آن گونه که باید نفهمیده بشر آری
چگونه می توان فهمید قدرِ بی نهایت را ؟
میانِ آن همه !، بهر تو هفتاد و دو تن مانده
و این یعنی ندارد هر کسی در دل بصیرت را
زمین مانندِ اصحابِ تو را دیگر نخواهد دید
غیورانی که سر دادند و نشکستند بیعت را
همان یاران که رسواییِ عشقت را پسندیدند
همان ها که نمی گیرند رنگِ هر جماعت را
هر آن کس با امامش ماند و یارش بود، می ماند
به دنیا کربلایت می دهد این درسِ عبرت را
سر و جان دو عالم باد قربانِ ابالفضلت
علمداری که باید در وجودش دید غیرت را
فدای کودکِ شش ماهه ات که خواست باخونش
تو را یاری رساند ، تا کنی اتمامِ حجّت را
چه کرده خواهرِ مظلومه ات زینب که تا محشر
همه باید از او گیرند درسِ استقامت را
شهادت می دهم والله ، آقای شهیدانی
که در گودالِ خون کردی ادا حقّ شهادت را
مکانت آسمان ها بود و در گودال افتادی
به زیر دست و پا رفتی ، که گیری دستِ امت را
یکی عمامه ات را ، آن یکی انگشترت را برد
چه زیبا وقتِ جان دادن نشان دادی کرامت را
دلم تنگ است میدانی چه میخواهم من از دستت
فقط می خواهم از تو اربعین اذنِ زیارت را
رضا یزدی اصل
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد
تنی که مثله شده در برابرم باشد
بدن، بدن کیست این چنین گشته؟
اگر خدای نکرده برادرم باشد
فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت
کنار کشته ی گودال مو پریشان گفت
گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده
حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
تو را به خدا بگذارید بوسه اش بزنم
که قول می دهم این بار، بار آخرم باشد
کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست
بد است بی کفن این مرد محترم باشد
برای آنکه روی پیکرش بیندازم
نمی شود بگذارید معجرم باشد؟
شاعر : علی اکبر لطیفیان
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
46.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#زمینه_شور
کنج خرابه پریشونم ...
با نوای
#حاج_سید_محسن_بنی_فاطمی
#استان_یزد
#میبد_بارجین_هیئت_ابالفضل_العباس علیه السلام
شب سوم ، حضرت رقیه سلام الله علیها
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi