eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 ذکر دعای سفارش شده از مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی به نقل از مرحوم امام خمینی که به شاگردان خویش به جهت دفع بلا و مصیبت توصیه می‌فرمودند: عصر و غروب #جمعه، به نیابت از تمام شیعیان عالم ده مرتبه: اللهمَّ صلِّ علی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ وَ ادْفَعْ عَنَّا البَلاءَ المُبْرَمَ مِن السَّماءِ إنَّكَ عَلى کُلِّ شَئٍ قَدِیرٌ خدایا صلوات فرست بر محمد و آل محمد و دفع بنما از ما بلائی را که حتمی شده است از آسمان، همانا تو بر هر امری قادر و توانائی التماس دعا @seyedololama
🔺(۲۰ ) میلاد حضرت امام موسی کاظم صلوات‌الله‌علیه مبارک‌باد ‌🔹 روایتی از امام بن‌ جعفر (علیهما‌السلام) در وصیت به در جلد ۱ صفحه ۱۳۹ نقل شده است: «یا هشام! إن کان یغنیک ما یکفیک فأدنی ما فی الدنیا یکفیک، و إن کان لایغنیک ما یکفیک فلیس شئٌ من الدنیا یغنیک!… یا هشام! من أراد الغنی بلا مال، و راحة القلب من الحسد، و السلامة فی الدین فلیتضرَّع إلی الله فی مسألته، بأن یکمل عقله» راه نجاتی جز ، خصوصاً در شب‌های وجود ندارد. با و به (علیه‌السلام) باید از خدا خواست که به ما بدهد تا از و دنیایی -که به خاطر آن‌ها را چیزی حساب می‌کنیم- دور شویم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 استفاده از برکات دعای کمیل 🔹 دعای شريف که فشرده‌ای از اسلامی است- جملاتی در اين باره دارد که اگر در شب‌های يا در شب اين دعا را به درگاه خدا عرض کند، خيلی مناسب و به جاست. 🔸 در آن فرموده‌اند: «وَ اشدُد عَلَی العَزيمَةِ جَوانِحی»؛ خدايا مرا بر صحيح، قلبی شديد مرحمت فرما و در تصميم قاطع دل مرا و مطالب قلبی مرا محکم کن، یعنی همه‌ی تصمیم‌هایی که می‌گیرم را چهار ميخ به من وارد کن و عنايت فرما که در اثر صحيح از قلب من بيرون نرود. «وَ هَب لِی الجِدَّ فی خَشيتِک وَ الدَّوامَ فِی الاِتّصالِ بِخِدمَتِک»؛ به من جديت و قاطعيتی مرحمت کن در مواظبت و داشتن بر از و ترس از مخالفت با خودت. 🔺 بعد از این‌که اين جملات را در دعای کميل عرض کرديم اضافه می‌کنیم: «اِرحَم مَن رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ البُکاءُ»؛ خدايا من هيچ چيزی ندارم و فقط و آرزويم درِ خانه‌ی تو، به توست و چشم طمع به لطف تو دارم و اين سرمایه‌ی من است وإلّا هيچ چیزی از خودم ندارم. من از وقتی‌که متولد شده‌ام تا به حالا هميشه در آبادی‌هایی که تو آفریده‌ای، خانه به خانه و کلاس به کلاس، شب به روز و روز به شب رسانده‌ام و هميشه در آب رحمت تو مانند ماهی غلطان و شناور بوده‌ام و از خودم هيچ چيز ندارم. 🔹 بنابراين اميد مندی و مال‌التجاره‌ی من و سرمايه‌ی من فقط لطف توست. «وَ سِلاحُهُ البُکاءُ»؛ و وسیله‌ای که بخواهم با آن پيشرفت کنم هم ندارم مگر درِ خانه‌ی تو. 🔸 اين مطالب به این‌جا می‌رسد و معلوم می‌شود که اين همه شب‌ها و روزهای که مردم می‌گریند، برای اين است که می‌دانند به جز خداوند کسی این‌ها را از شب به روز نمی‌تواند برساند. 👈 چند وقت پيش بود که شنيديم در چه طوفان‌های عظيمی شد، در چه هایی اتفاق افتاد، چقدر انسان‌ها مفقود شدند، چقدر جنازه زير خاک و سنگ و آوار ماند و بيرون نيامد، چه خانواده‌هایی دربه در شدند، چه خانه‌هایی به خرابی مبدَّل شد، ساختمان‌هایی سرنگون شد؛ اين برای چيست؟ ❌ همه‌ی این‌ها خداوند است به خلقش، که شما بی‌خود مغرور شده‌اید، به چه چيزی دل بسته‌اید؟ شما بايد حواس‌تان به من باشد و اطاعت مرا کنيد. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ذکر دعای سفارش شده از مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی به نقل از مرحوم امام خمینی که به شاگردان خویش به جهت دفع بلا و مصیبت توصیه می‌فرمودند: عصر و غروب #جمعه، به نیابت از تمام شیعیان عالم ده مرتبه: اللهمَّ صلِّ علی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ وَ ادْفَعْ عَنَّا البَلاءَ المُبْرَمَ مِن السَّماءِ إنَّكَ عَلى کُلِّ شَئٍ قَدِیرٌ خدایا صلوات فرست بر محمد و آل محمد و دفع بنما از ما بلائی را که حتمی شده است از آسمان، همانا تو بر هر امری قادر و توانائی التماس دعا @seyedololama
🏴 اهمیت اخلاص در دستگاه اباعبدالله الحسین علیه‌السلام (قسمت اول) 🔺 تا وقتی که خود را نکند، نمی‌تواند صحیح انجام دهد و این با می‌خواهد. چرا؟ برای این‌که می‌خواهد یک بدهد، مخصوصاً هم هست، شب هم هست. این افطاری فرض کنید ۲ میلیون هم خرجش است و توی محله همه سر و صدا می‌کنند که فلان حاج آقا یک افطاری دادند و از همه دعوت کردند. زن و مرد بیایند. عده‌ای که جا می‌شوند توی محل تشریف بیاورند داخل و آن‌هایی هم که جا نمی‌شنود، غذاها را به آن‌ها بدهند تا ببرند و بر در خانه‌ها هم غذا بدهند. خب این سر و صدا و آبرو و اهمیت دارد و خیلی کار خوبی است اما به یک شرط!؛ آن این است که وقتی شنید که مردم قدردانی نکردند، برایش فرقی نکند و بگوید من این کار را برای نکردم. وقتی‌که همان موقع که دعوت کرد، دید یک بی‌چاره‌ای هست که باید هزینه‌ی این إطعام را به آن بی‌چاره‌ها برساند، از این‌ مهمانان عذر می‌خواهد و به آن بی‌چارگان می‌رساند. این‌ها شرایط یک کار خالص است. آدم هست که در می‌خواهد خرج بدهد، می‌خواهد در دینی فلان کار خداپسندانه را انجام بدهد، اما می‌فهمد که در یک جمعیت گرفتاری هستند و کسی هم به آن‌ها نمی‌رسد. همان‌وقت‌که می‌خواهد همه‌ی این کارها را بکند و همه‌ی این دعوت‌ها را کرده، جلویش را می‌گیرد و هزینه‌ی این مخارج را برای آن‌ها می‌فرستد؛ ای آقا! حاج آقا چرا گفت و چرا کرد؟!، چرا نداد؟ چرا را به هم زد؟ همه‌ی این‌ها را به خودش می‌خرد. چرا؟ برای این‌که او برای خاطر خودش این کارها را نکرده بوده که مردم او را بشناسند؛. حاج آقا و آقا و این‌ها برایش پیغام بیاید!. عکسش را بیندازند و اسمش را ببرد. هیچ‌کدام از این حرف‌ها برای او یک کاه هم فرقی نمی‌کند. خب این است. جهاد از بالاتر است. از رفتن و تیر خوردن اهمیتش بیشتر است. چون آن تیر خوردن هم به شرط جهاد قبول است وإلّا بعضی‌ها که به فشار یا رو در بایستی می‌روند تیر هم می‌خورند، ظاهرش هم مردم خیال می‌کنند که این‌ها شهیدند، ولی واقعاً نیستند؛ چون شهادت در درون است نه در برون. اگر انسانی به خود چنان پیروز شد که هیچ مسئله‌ای او را به خود مشغول نکرد، غیر از خواست پروردگار، این ارزش دارد و این به آسانی گیر کسی نمی‌آید. در هر دوره‌ای گاهی ۵ نفر ، ۱۰ نفر پیدا می‌شوند که چنین سعادتی را می‌برند. آن‌وقت به خاطر آن‌هاست که محفوظ می‌ماند و برپاست و برپاست، این‌ها خیال می‌کنند برای خاطر خودشان است. نه! اگر یک صالح خالص در یک جا زندگی کرد، آثار او، آن‌جا را خیلی وقت‌ها تأمین می‌کند و خیلی وقت‌ها عقب می‌رود. خیلی وقت‌ها جلو نمی‌آید، جلو نمی‌آید. این‌ها همه آثار است. پس بنابراین انسان باید رساله‌ی خلوص داشته باشد، غیر از رساله‌ی عملیات و . رساله‌ی این‌که خالص چگونه است؟ خالص چگونه است؟ کربلای خالص چگونه است؟ مرحوم شیخ ، شیخ مرتضی (رحمة الله علیه) جدّ این آقای ، ایشان تا پیر شده بود و از حرکت هم افتاده بود، جلسات شبانه را وِل نمی‌کرد!. مقداری از ، وجوهات بده‌ها، خیرخواهان، این‌ها تحت او بودند. شنیدم که به او گفته بودند که آقا شما چرا نمی‌روی؟ فرموده بود: هر شب که من جلسه می‌روم، یک کربلا حساب می‌کنم. پس او می‌فهمد که کربلای امام یعنی چه. می‌فهمد که اصلاً خود زیارت کربلا برای چه بنا شده؛ برای این بنا شده که افراد طبق خواست‌های امام حسین علیه‌السلام که در راه خدا از همه چیز گذشت؛ همان‌گونه هم ما هم توی این راه بیفتیم، ما هم پیرو او بشویم، ما هم او بشویم، یاد بگیریم این و این را. این و این را. ۸۵.۷.۱۶ ادامه دارد ... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 سلام و صلوات خدا بر اسرای کربلا 🔹 دعایی که در شب ، در وارد شده، بسیار حکیمانه و عجیبی است: «یا مَن فَتَق العقولَ بمعرفته و أطلقَ الألسُن بحمده»؛ [ترجمه: ای کسی‌که عقل‌ها را با معرفت خود گشودی و زبان‌ها را با حمد خود پاسخ‌گو کردی] وقتی چیز بسیار عجیبی می‌بیند، خود به خود می‌پرسد این چیست؟ از کجا آمده؟ چه کسی این را ساخته؟ در زمان قدیم که هواپیما خیلی کم بود، اگر صدایی از بالا بلند می‌شد، همه می‌دویدند پشت‌بام و نگاه می‌کردند و تعجب می‌کردند که این چی بود که با این صدا آمد و از بالای سر ما ردّ شد؟! خب هر روز، ما درونِ چیزی هستیم و داریم می‌گردیم و می‌چرخیم - یعنی کره‌ی زمین- ولی هیچ به روی خودمان نمی‌آوریم!. آن‌هایی که دارند، عقل‌شان با به این چیزها درب و سرپوشش کنار می‌رود و پاسخ‌گوی به و الهی می‌شوند یعنی همان "و اطلق الألسن بحمده"؛ خود به خود در اثر آن و که به ما دادی، به و تو در می‌آییم. مانند زنان که با دیدن جمال جناب ، از خود بی‌خود شدند و به جای میوه، دست خودشان را قطع کردند و ملتفت نشدند!. ما که سینه می‌زنیم و می‌گوییم: "حسین " یا می‌گوییم: "یا امام " این بزرگواران این‌طور بودند. اگر این‌طور نبودند امام در سفر و در آن های بزرگ، باید نمازش قضا می‌شد! ولی به‌جای این‌که یک قضا بشود، اصلاً زبانش از خدا نمی‌شد! کبری می‌فرمود: «ما رایت إلا جمیلا»؛ هر چی دیدیم خوبی دیدیم! این همان حالت عجیب از خود بی‌خود شدن بود که خداوند به این‌ها داده بود. ۸۰٫۲٫۳ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 مصیبت بزرگ از خدای متعال 🔹 تلاش برای جلب دعای علیه‌السلام مخصوصاً در شب‌های ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
در حدیث از امام علیه‌السلام وارد شده: «اُفّ باد بر مسلمانی که در هفته روز جمعه را صرف آموختن مسائل دین خود نگرداند و برای این امر خود را از کارهای دیگر فارغ نسازد». خب این‌ها را که با هم بررسی کنیم، معلوم می‌شود که آیا ما هستیم؟ یا وای بر ما که ها شده محل ، رفت و آمدهای بی‌فایده یا کم‌فایده یا خدایی نکرده کاری. دین است، باید مسائلش را با و یادگیری از اساتید، پخش شدن به وسیله برنامه‌ها، یا ها و های هفتگی در روشن شود. هر کدام از این‌ها به درب خانه‌ها داده شود. خانه‌ها آن‌ها را بگیرند، استنساخ کنند. یک نسخه به خواهرشان بدهند، یک نسخه به برادرشان بدهند. پخش کنند تا معانی دینی فهمیده شود. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 🔺 «... عن أخيه الحسن بن علي بن أبي طالب: قال: رأيت امي فاطمة قامت في محرابها ليلة جمعتها فلم تزل راكعة ساجدة حتى اتضح عمود الصبح وسمعتها تدعو للمؤمنين والمؤمنات وتسميهم وتكثر الدعاء لهم، ولا تدعو لنفسها بشئ، فقلت لها: يا اماه لم لا تدعين لنفسك كما تدعين لغيرك؟ فقالت: يا بني! الجار ثم الدار.»¹ 🔹 برداشت‌هایی از روایت امام علیه‌السلام از کردن حضرت علیهاالسلام برای در شب ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _________ ۱) ج۴۳ صص۸۱-۸۲ @seyedololama
48.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 اهمیت دعای وارده در شب : «یا مَن فَتَق العقولَ بمعرفته»¹ 🔹 خصوصیات دل‌سوز و واقعی؛ دل‌سوزی‌های حضرت سلام الله علیها؛ «یا بنی! الجار ثم الدار.»² 🔸 امکان استفاده از روز در خدمت الهی ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _______ ۱) ، دعای سحر ۲) ج۴۳ صص۸۱-۸۲ @seyedololama
سیدالعلماء
📆 به مناسبت بزرگداشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ 🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری 🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ ] عصرهای جلسه‌ای داشتند كه ده، بيست نفر و چند ، مِن‌جمله شهيد و افرادی از اين قبيل می‌آمدند و ايشان بسيار مؤثری می‌فرمودند؛ مواعظ‌شان خيلی مؤثر بود، به‌طوری‌که در ما كه آن موقع بوديم خیلی اثر می‌گذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم می‌آمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمی‌شدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر می‌فرمودند. مثلاً يكی از مسائلی كه می‌فرمودند اين بود: وقتی وارد در دينی می‌شود از خواست‌های او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک يا يك بنويسيم يا يک پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتی‌كه اگر خوب كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و می‌خواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!. اين حرف‌ها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان مان خوب نمی‌رسید كه چگونه می‌شود انسان وارد يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد و ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به‌جا و به‌صلاح است يا این‌که هنوز زود است؟ آدمی كه ده پانزده سال در يا در فرهنگ بوده و کرده، نفسش همان نفسِ و بچگی اوست، خواست‌هایش هم همان خواست‌های کودکی است که به رنگ جديد در می‌آید؛ به رنگ و و شدن و كردن و از اين قبيل چيزها در می‌آید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، می‌بیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرف‌ها نشده چون او اين را نكرده است. مرحوم علامه معنی اين ورزش را برای ما این‌گونه نقل می‌فرمودند: مرحوم ملا هادی اعلی‌الله‌مقامه در ، حوزه‌ی علميه داشت و روزها در يا در يک جايی درس می‌گفتند. يک روز چند طلبه‌ی كرمانی که می‌خواستند به مقدس مشرَّف شوند، می‌گویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه می‌کردند و با تعجب اشاره می‌کردند و مثل این‌که يک چيز عجيبی دیده‌اند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا این‌ها این‌گونه حرکات را انجام می‌دهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوان‌ها پرسيدند: چه مسئله‌ای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت می‌کردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسه‌ای در هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، می‌خواست که در مدرسه بماند، ولی اجازه‌ی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دست‌ها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد. اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک می‌کند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همان‌جا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک می‌کرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای به او پيشنهاد کرد و او را خود نمود. حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ می‌بینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل می‌کردند و می‌فرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزه‌ی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم. منظور اين است که اين‌جور ورزش‌ها و این‌گونه ها برای همه‌ی مخصوصاً در اين دوره لازم است. ۸۵٫۱۱٫۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 استفاده از برکات دعای کمیل در شب نیمه شعبان 🔹 دعای شريف که فشرده‌ای از اسلامی است- جملاتی در اين باره دارد که اگر در شب‌های يا در شب اين دعا را به درگاه خدا عرض کند، خيلی مناسب و به جاست. در آن فرموده‌اند: «وَ اشدُد عَلَی العَزيمَةِ جَوانِحی»؛ خدايا مرا بر صحيح، قلبی شديد مرحمت فرما و در تصميم قاطع دل مرا و مطالب قلبی مرا محکم کن، یعنی همه‌ی تصمیم‌هایی که می‌گیرم را چهار ميخ به من وارد کن و عنايت فرما که در اثر صحيح از قلب من بيرون نرود. «وَ هَب لِی الجِدَّ فی خَشيتِک وَ الدَّوامَ فِی الاِتّصالِ بِخِدمَتِک»؛ به من جديت و قاطعيتی مرحمت کن در مواظبت و داشتن بر از و ترس از مخالفت با خودت. بعد از این‌که اين جملات را در دعای کميل عرض کرديم اضافه می‌کنیم: «اِرحَم مَن رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ البُکاءُ»؛ خدايا من هيچ چيزی ندارم و فقط و آرزويم درِ خانه تو، به توست و چشم طمع به لطف تو دارم و اين سرمایه‌ی من است و الا هيچ چیزی از خودم ندارم. من از وقتی‌که متولد شده‌ام تا به حالا هميشه در آبادی‌هایی که تو آفریده‌ای، خانه به خانه و کلاس به کلاس، شب به روز و روز به شب رسانده‌ام و هميشه در آب رحمت تو مانند ماهی غلطان و شناور بوده‌ام و از خودم هيچ چيز ندارم. بنابراين اميد مندی و مال التجاره‌ی من و سرمايه من فقط لطف توست. «وَ سِلاحُهُ البُکاءُ»؛ و وسیله‌ای که بخواهم با آن پيشرفت کنم هم ندارم مگر درِ خانه تو. اين مطالب به این‌جا می‌رسد و معلوم می‌شود که اين همه شب‌ها و روزهای که مردم می‌گریند، برای اين است که می‌دانند به جز خداوند کسی این‌ها را از شب به روز نمی‌تواند برساند. چند وقت پيش بود که شنيديم در چه طوفان‌های عظيمی شد، در چه اتفاق افتاد، چقدر انسان‌ها مفقود شدند، چقدر جنازه زير خاک و سنگ و آوار ماند و بيرون نيامد، چه خانواده‌هایی دربه در شدند، چه خانه‌هایی به خرابی مبدَّل شد، ساختمانهایی سرنگون شد؛ اين برای چيست؟ همه‌ی این‌ها خداوند است به خلقش، که شما بی‌خود مغرور شده‌اید، به چه چيزي دل بسته‌اید؟ شما بايد حواس‌تان به من باشد و اطاعت مرا کنيد. ۸۷.۴.۱۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
سیدالعلماء
‍ ‍ 🔺 داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم "ملا هادی سبزواری" در سال‌روز درگذشت ایشان؛ (۲۸ ۱۲۸۹ق) 🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان( ) عصرهای جلسه‌ای داشتند كه ده، بيست نفر و چند ، مِن جمله شهيد و افرادی از اين قبيل می‌آمدند و ايشان بسيار مؤثری می‌فرمودند؛ مواعظ‌شان خيلی مؤثر بود، به طوری‌که در ما كه آن موقع بوديم خیلی اثر می‌گذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم می‌آمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمی‌شدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر می‌فرمودند. مثلاً يكی از مسائلی كه می‌فرمودند اين بود: وقتی وارد در دينی می‌شود از خواست‌های او اين است كه خوب حالا ديگر ما يك يا يك بنويسيم يا يك پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتی‌كه اگر خوب كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و می‌خواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!. اين حرف‌ها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان خوب نمی‌رسید كه چگونه می‌شود انسان وارد يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد و و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به جا و به صلاح است يا این‌که هنوز زود است؟ آدمی كه ده پانزده سال در يا در فرهنگ بوده و کرده، نفسش همان نفسِ و بچگی اوست، خواست‌هایش هم همان خواست‌های کودکی است که به رنگ جديد در می‌آید؛ به رنگ و و شدن و كردن و از اين قبيل چيزها در می‌آید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، می‌بیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرف‌ها نشده چون او اين را نكرده است. مرحوم علامه معنی اين ورزش را برای ما این‌گونه نقل می‌فرمودند: مرحوم ملا هادی اعلی الله مقامه در ، حوزه‌ی علميه داشت و روزها در يا در يک جايی درس می‌گفتند. يك روز چند طلبه‌ی كرمانی که می‌خواستند به مقدس مشرَّف شوند، می‌گویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم، وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه می‌کردند و با تعجب اشاره می‌کردند و مثل این‌که يک چيز عجيبی دیده‌اند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا این‌ها این‌گونه حرکات را انجام می‌دهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوان‌ها پرسيدند: چه مسئله‌ای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت می‌کردید؟ گفتند: ما يك مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب يك مدرسه‌ای در هستيم، يك روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، می‌خواست که در مدرسه بماند، ولی اجازه‌ی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دست‌ها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جاروب کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد. اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک می‌کند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همان‌جا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک می‌کرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای به او پيشنهاد کرد و او را خود نمود. حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ می‌بینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جاروب كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل می‌کردند و می‌فرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزه‌ی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم. منظور اين است که اين جور ورزش‌ها و این‌گونه برای همه‌ی مخصوصاً در اين دوره لازم است. ۸۵/۱۱/۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
در حدیث از امام علیه‌السلام وارد شده: «اُفّ باد بر مسلمانی که در هفته روز جمعه را صرف آموختن مسائل دین خود نگرداند و برای این امر خود را از کارهای دیگر فارغ نسازد». خب این‌ها را که با هم بررسی کنیم، معلوم می‌شود که آیا ما هستیم؟ یا وای بر ما که ها شده محل ، رفت و آمدهای بی‌فایده یا کم‌فایده یا خدایی نکرده کاری. دین است، باید مسائلش را با و یادگیری از اساتید، پخش شدن به وسیله برنامه‌ها، یا ها و های هفتگی در روشن شود. هر کدام از این‌ها به درب خانه‌ها داده شود. خانه‌ها آن‌ها را بگیرند، استنساخ کنند. یک نسخه به خواهرشان بدهند، یک نسخه به برادرشان بدهند. پخش کنند تا معانی دینی فهمیده شود. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 استفاده از برکات دعای کمیل در شب نیمه شعبان 🔹 دعای شريف که فشرده‌ای از اسلامی است- جملاتی در اين باره دارد که اگر در شب‌های يا در شب اين دعا را به درگاه خدا عرض کند، خيلی مناسب و به جاست. در آن فرموده‌اند: «وَ اشدُد عَلَی العَزيمَةِ جَوانِحی»؛ خدايا مرا بر صحيح، قلبی شديد مرحمت فرما و در تصميم قاطع دل مرا و مطالب قلبی مرا محکم کن، یعنی همه‌ی تصمیم‌هایی که می‌گیرم را چهار ميخ به من وارد کن و عنايت فرما که در اثر صحيح از قلب من بيرون نرود. «وَ هَب لِی الجِدَّ فی خَشيتِک وَ الدَّوامَ فِی الاِتّصالِ بِخِدمَتِک»؛ به من جديت و قاطعيتی مرحمت کن در مواظبت و داشتن بر از و ترس از مخالفت با خودت. بعد از این‌که اين جملات را در دعای کميل عرض کرديم اضافه می‌کنیم: «اِرحَم مَن رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ البُکاءُ»؛ خدايا من هيچ چيزی ندارم و فقط و آرزويم درِ خانه تو، به توست و چشم طمع به لطف تو دارم و اين سرمایه‌ی من است و الا هيچ چیزی از خودم ندارم. من از وقتی‌که متولد شده‌ام تا به حالا هميشه در آبادی‌هایی که تو آفریده‌ای، خانه به خانه و کلاس به کلاس، شب به روز و روز به شب رسانده‌ام و هميشه در آب رحمت تو مانند ماهی غلطان و شناور بوده‌ام و از خودم هيچ چيز ندارم. بنابراين اميد مندی و مال التجاره‌ی من و سرمايه من فقط لطف توست. «وَ سِلاحُهُ البُکاءُ»؛ و وسیله‌ای که بخواهم با آن پيشرفت کنم هم ندارم مگر درِ خانه تو. اين مطالب به این‌جا می‌رسد و معلوم می‌شود که اين همه شب‌ها و روزهای که مردم می‌گریند، برای اين است که می‌دانند به جز خداوند کسی این‌ها را از شب به روز نمی‌تواند برساند. چند وقت پيش بود که شنيديم در چه طوفان‌های عظيمی شد، در چه اتفاق افتاد، چقدر انسان‌ها مفقود شدند، چقدر جنازه زير خاک و سنگ و آوار ماند و بيرون نيامد، چه خانواده‌هایی دربه در شدند، چه خانه‌هایی به خرابی مبدَّل شد، ساختمانهایی سرنگون شد؛ اين برای چيست؟ همه‌ی این‌ها خداوند است به خلقش، که شما بی‌خود مغرور شده‌اید، به چه چيزي دل بسته‌اید؟ شما بايد حواس‌تان به من باشد و اطاعت مرا کنيد. ۸۷.۴.۱۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
‌‌📋برنامه ی 🔺 روایتی* در مفاتیح الجنان هست که حضرت صادق علیه السلام فرمود: وای به حال مسلمانی که روز جمعه را برای مسائل دینی خودش قرار ندهد! ❓منظور از این "وای به حال او" چیست؟ یعنی بدبختی!!! یعنی اگر این مسائل دینی دنبال نشود، رها شود و بی اهمیت باشد یک بدبختی دنبالش خواهد بود. و این را گفته‌اند چون دلسوز ما هستند. حالا مثلاً امام صادق علیه السلام که هزار سال پیش شهید شده‌اند برایشان چه سودی دارد که ما این کار را بکنیم یا نکنیم؟ چه ضرری دارد که این عمل را انجام بدهیم یا ندهیم؟ ائمه علیهم السلام به خاطر علمشان اینها را به ما گفته‌اند و ما را راهنمایی کرده‌اند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی رحمه الله تعالی -------------------- [*بحار الانوار، ج1، ص176، 44- سن، المحاسن النَّوْفَلِيُّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: أُفٍّ لِكُلِّ مُسْلِمٍ لَا يَجْعَلُ فِي كُلِّ جُمْعَةٍ يَوْماً يَتَفَقَّهُ فِيهِ أَمْرَ دِينِهِ وَ يَسْأَلُ عَنْ دِينِه‏] @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
🏴 سلام و صلوات خدا بر اسرای کربلا 🔹 دعایی که در شب ، در وارد شده، بسیار حکیمانه و عجیبی است: «یا مَن فَتَق العقولَ بمعرفته و أطلقَ الألسُن بحمده»؛ [ترجمه: ای کسی‌که عقل‌ها را با معرفت خود گشودی و زبان‌ها را با حمد خود پاسخ‌گو کردی] وقتی چیز بسیار عجیبی می‌بیند، خود به خود می‌پرسد این چیست؟ از کجا آمده؟ چه کسی این را ساخته؟ در زمان قدیم که هواپیما خیلی کم بود، اگر صدایی از بالا بلند می‌شد، همه می‌دویدند پشت‌بام و نگاه می‌کردند و تعجب می‌کردند که این چی بود که با این صدا آمد و از بالای سر ما ردّ شد؟! خب هر روز، ما درونِ چیزی هستیم و داریم می‌گردیم و می‌چرخیم - یعنی کره‌ی زمین- ولی هیچ به روی خودمان نمی‌آوریم!. آن‌هایی که دارند، عقل‌شان با به این چیزها درب و سرپوشش کنار می‌رود و پاسخ‌گوی به و الهی می‌شوند یعنی همان "و اطلق الألسن بحمده"؛ خود به خود در اثر آن و که به ما دادی، به و تو در می‌آییم. مانند زنان که با دیدن جمال جناب ، از خود بی‌خود شدند و به جای میوه، دست خودشان را قطع کردند و ملتفت نشدند!. ما که سینه می‌زنیم و می‌گوییم: "حسین " یا می‌گوییم: "یا امام " این بزرگواران این‌طور بودند. اگر این‌طور نبودند امام در سفر و در آن های بزرگ، باید نمازش قضا می‌شد! ولی به‌جای این‌که یک قضا بشود، اصلاً زبانش از خدا نمی‌شد! کبری می‌فرمود: «ما رایت إلا جمیلا»؛ هر چی دیدیم خوبی دیدیم! این همان حالت عجیب از خود بی‌خود شدن بود که خداوند به این‌ها داده بود. ۸۰٫۲٫۳ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔹 «وَ لا تَجعَل لِلشّيطانِ علی عقلی سَبيلا»¹ بنده‌ی ملتفت به اين مسائل در حال و ريزان، با شکسته در شب ، از خداوند می‌خواهد که آفت های درونی و سلطه‌ و استيلای را بر ما، از ما دور بساز، که بدون به خواست تو از ، تنها به اعتراف به تو، اکتفا نکنيم و در پی اطلاع از خواست تو بر آييم. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ ، دعای سحر جمعه] @seyedololama
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس سازیِ ها پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ها، چه ها، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و ها کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسائل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ها ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه‌ی مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، توجه‌اش از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از شان باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی هم‌چون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌موقع وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و ها و ها کافی‌ست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و اش جلو بیاید. همچنین وقتی‌که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و هم‌چنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسائل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده‌ی خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارت‌خانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ ج ۱ صص ۱۵-۱۶] @seyedololama
🏴 سلام الله علی الحسین 🔺 «و مَن جاهَدَ فَإنَّما یُجاهِدُ لِنَفسِهِ»؛ ( :۶) هر که تلاشی بکند و زحمتی بکشد، بداند که برای خودش است و خدا منزه از نیاز است. ما همه سر تا پا نیازیم؛ بنابراین هر کاری بکنیم چشم‌مان باید به و او و ملاقات و او باشد. زیارت خداوند در ، زیارت اولیائش است؛ فلذا کسی که شب یا شب مشرّف به بشود، زیارت خداوند درباره‌اش نوشته می‌شود، چون مجسمه‌ی نمایش و خداوند، حضرت علیه‌السلام است و وقتی که رفت پیش امام ، کأنّه نیست و پیش خدا رفته؛ چون امام علیه‌السلام یک سر مو برای خودش کار نکرد. یک سر مو برای خاندانش کار نکرد، جز این‌که نام مبارک جدّش به بالا برود و همان‌طوری هم که مادرش فداکاری کرد، همانند او هیچ غرض شخصی نداشت. 🕋 این بود که در موقعی‌که همه دارند دور خانه‌ی خدا می‌کنند، او دید که صلاح خدا این است که ایشان این‌جا نماند. آمد بیرون و پیام داد: هر کس در راه خدا حاضر است خون دلش را بذل و بخشش کند، و «مُوَطِّناً عَلی لِقاءِالله نَفسِه»؛ روی خودش کار کرده و حاضر شده که به خداوند بپیوندد، با ما بیاید؛ یعنی را وِل کند و بیاید سر روی بیابان بگذاریم؛ از دست ، از دست ، از دست ستم، از دست چپاول‌گری‌ها و عیاشی‌ها و بی‌دینی‌های می‌خواهیم فریاد بزنیم!. می‌خواهیم برویم ایمانی ایجاد کنیم، همان‌طوری‌که جدّ ما در برابر ظاهری، انقلاب ایجاد کرد. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 مصیبت بزرگ از خدای متعال 🔹 تلاش برای جلب دعای امام زمان علیه‌السلام مخصوصاً در شب‌های ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
آیت‌الله خسروشاهی.MP3
4.44M
‍ 🔺 بیان وصیت مهمی که امام سجاد علیه‌السلام در هر روز "جمعه" به شیعیان و اصحابشان تذکر می‌دادند ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama