سیدالعلماء
🔺 بزرگداشت مرحوم ملاصدرا (۱ خرداد)
🔹 مرحوم علامه #شعرانی قدس سره یک مطلب خوبی در مقدمهی کتاب #اسرار_الحکم درباره مرحوم #ملاصدرا فرمودهاند که پیشآمدی که کرد و خداوند متعال اسباب لطف خود را در یک عصری که عصر اوجگیری #علوم طبیعی در #اروپا بود و منجر به سست شدن جنبهی #مذهبی مردم گردیده بود، به انجام رسانید، که سبب پیدایش این بزرگمرد و بعد هم شاگردان پیرو ایشان گردید، که این باعث شد که سدّی در برابر نفوذ لامذهبان با سلاح علم ماشینی #طبیعی در #اسلام بشوند و جلوگیری کنند.
۷۹.۹.۱۲
🔹 #علمای ما به این علت به جایی میرسیدند که #همت داشتند؛ چون از #دنیا و لذات و زندگیهای معمولی صرف نظر میکردند؛ عالَم ملکوت هم که در آن دریغی نیست، کمکشان میکرد و میشدند حاجی #سبزواری، میشدند #ملاصدرا و امثالهم. در شرح حال ملاصدرا نوشتهاند که گویا هفت سفر #مکه پیاده مشرف شده! آدم میخواهد باورش نیاید؛ این #کرامت بوده، معجزه بوده، چی بوده! اینها برای خاطر اینکه وقتی که از خانه بیرون میآمدند و به سمت خانه خدا میرفتند، اصلاً در تصورات و #فکرشان مثل ما نبودند، فلذا #حافظ هم در شعر ادبیاش میگوید:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
۸۰.۱.۲۹
🔹 بزرگان ما مثل #ملاصدرا برای حل مشکلاتشان در #قم، متوسل به حضرت #معصومه علیهاالسلام میشدند.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
#حکمت_متعالیه
🔺 در مورد این مطلب که #فلسفه که #عقل انسان را سيراب میکند، چند گونه است، شهيد #مطهری در بحث فلسفه کتاب #کليات_علوم_اسلامی اين مطلب را فرموده که فلسفه تقسيم میشود به #اشراق و #مشاء و همچنین #کلام و #عرفان را نیز به يک معنا شامل میشود. بعد میفرمایند که مرحوم #ملاصدرا آمد و اینها را با هم مخلوط کرد و از آنها چيز جدیدی ايجاد کرد، نه اینکه التقاطی باشد که از هر کدام يک چیزی بگيرد، نه. و تقريباً عقل را تکميل کرد که خواص اين علوم شد #حکمت_متعاليه.
اما #حکمت نيز دو جور است: حکمت رسمی و حکمت متعاليه.
حکمت رسمی همين خواندنها و #فکر کردنها و شب نخوابیها و مطالعه هاست که میشود يک #فيلسوف و متخصص در علوم عقلی، اما ملاصدرا میگوید که اين کافی نيست و انسان بايد از جهت #دل نيز سيراب شود، اين است که نزديک کرده فلسفه متعاليه را به عرفان و فرموده بدون #رياضت و #اخلاق و #خودسازی، درسهای مرا نخوانيد که به جایی نمیرسید!؛ اول خطبهی #اسفار را مطالعه کنيد و اول خطبه ملا هادی #سبزواری را در #منظومه که اینها خلاصه حرفشان را در اين خطبهها زده اند.
مرحوم صاحب اسفار (مرحوم ملاصدرا) میفرماید: «فابدأ يا حبيبی قبل قراءة هذا الكتاب بتزكية نفسك عن هواها». يعنی به گونهای باش که درس که میخوانی برای غير خدا نخوانی، اگر درس برای غير خدا میخوانی، کتاب مرا ببند و کنار بگذار که به دردت نمیخورد و از اول شرط میکند.
مرحوم ملا هادی سبزواری در اول خطبهاش اين موضوع را بسيار شيرين بيان کرده، میفرماید: زمان ما، زمان قحطی #علم است؛ برای اینکه کثرت #گناهان نمیگذارد که باران #رحمت بر دلها ببارد و اين مطالب را بيان میکند.
پس معلوم میشود که فلسفهی ملاصدرايی يک چیزی مخلوط از عرفان و عقل است و لذا مرحوم حاجی در بعضی از جاها به مطلبی که میرسد میگوید که اين حرف را شخصی زده که #ذوق_عقلی نداشته بلکه #ذوق_وجدانی داشته مثل شيخِ احسائی؛ «من له حظ من الذوقيات و لا حظ له من النظريات»
پس معلوم می شود که حکمت صدرایی هم تعقل و منطق قوی میخواهد و هم #تزکيه_نفس میخواهد. و اگر هر يک از اینها نباشد، مرحوم #ملاصدرا میفرماید که کتاب مرا بیخود باز نکن و مطالعه نکن چون همهاش حرف است و به جایی نمیرسی و میگوید که من هم به جایی نرسيدم و مدتها عمرم را صرف کردم در فهم کتب فلاسفه ولی آخر ديدم که جز از راه #عبادت و #توسل به جایی نمیرسم ولذا مطلبی را به ملاصدرا نسبت میدهند که شبيه معجزه است و آن اين است که او هفت سفر پياده به #حج مشرَّف شد. و در بيابان و راههای خطرناک و با آن وضع قديم هفت بار به حج رفت و در سفر هفتم نيز در #بصره فوت میکند، ملاصدرا يک چنين شخصی بوده.
۸۷.۵.۲۳
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 روز بزرگداشت حکیم الهی شیخالرئیس ابنسینا؛ ( ۱ #شهریور )
🔹 در کتاب #اسرارالحکم مرحوم #سبزواری یکی از موانع درک حقایق را سوء اغراض میداند.
مثلاً گاهی هست که انسان زورش میآید که اصلاً یک مسألهای را که کسی گفته، آن حرف به کرسی بنشیند یا آن تفسیر یا آن نظر، تأیید بشود، زیرا انسان #غرض سوئی دارد در اینجا؛ سازش پیدا نمیکند. ولذا مرحوم #ملاصدرا و بعضی از #حکیمان خیلی دقیق، از همکارانشان و از بعضی از معاصرینشان در کتابهایشان، شکوه دارند و حتی شیخالرئیس #ابن_سینا هم #تکفیر شده که در این مورد یک رباعی گفته:
کفر چو منی، گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من، ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آنهم کافر
پس در همه دهر، یک مسلمان نبود
شاید مرادشان از #سوء_اغراض این است که برخی دکاندارها اگر ببیند که یک کسی، یک رشتهای را ترویج میکند و دیگران هم به او معتقد میشوند، در اینصورت دکانشان ممکن است کساد بشود؛ فلذا از روی سوء غرض - و نه از روی تنها #جهل - در این کارها و در این مسائل جلوگیری به عمل میآورند.
۷۹/۹/۲
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز درگذشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ (۲۸ #ذی_الحجه ۱۲۸۹ق)
🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ #مرحوم_امام] عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِنجمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، بهطوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يک #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقل مان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکده ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً بهجا و بهصلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلیاللهمقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يک روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسهای در #كرمان هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اينجور ورزشها و اینگونه #خودسازی ها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵٫۱۱٫۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 بزرگداشت مرحوم ملاصدرا (۱ #خرداد)
🔹 مرحوم علامه #شعرانی قدس سره یک مطلب خوبی در مقدمهی کتاب #اسرار_الحکم درباره مرحوم #ملاصدرا فرمودهاند که پیشآمدی که کرد و خداوند متعال اسباب لطف خود را در یک عصری که عصر اوجگیری #علوم طبیعی در #اروپا بود و منجر به سست شدن جنبهی #مذهبی مردم گردیده بود، به انجام رسانید، که سبب پیدایش این بزرگمرد و بعد هم شاگردان پیرو ایشان گردید، که این باعث شد که سدّی در برابر نفوذ لامذهبان با سلاح علم ماشینی #طبیعی در #اسلام بشوند و جلوگیری کنند.
۷۹٫۹٫۱۲
🔹 #علمای ما به این علت به جایی میرسیدند که #همت داشتند؛ چون از #دنیا و لذات و #زندگی های معمولی صرف نظر میکردند؛ عالَم #ملکوت هم که در آن دریغی نیست، کمکشان میکرد و میشدند حاجی #سبزواری، میشدند #ملاصدرا و امثالهم. در شرح حال ملاصدرا نوشتهاند که گویا هفت سفر #مکه پیاده مشرف شده! آدم میخواهد باورش نیاید؛ این #کرامت بوده، معجزه بوده، چی بوده! اینها برای خاطر اینکه وقتی که از خانه بیرون میآمدند و به سمت خانه خدا میرفتند، اصلاً در تصورات و #فکر خود مثل ما نبودند، فلذا #حافظ هم در شعر ادبیاش میگوید:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
۸۰٫۱٫۲۹
🔹 بزرگان ما مثل #ملاصدرا برای حل مشکلاتشان در #قم، متوسل به حضرت #معصومه علیهاالسلام میشدند.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 روز بزرگداشت حکیم الهی شیخالرئیس ابنسینا؛ ( ۱ #شهریور )
🔹 در کتاب #اسرارالحکم مرحوم #سبزواری یکی از موانع درک حقایق را سوء اغراض میداند.
مثلاً گاهی هست که انسان زورش میآید که اصلاً یک مسألهای را که کسی گفته، آن حرف به کرسی بنشیند یا آن تفسیر یا آن نظر، تأیید بشود، زیرا انسان #غرض سوئی دارد در اینجا؛ سازش پیدا نمیکند. ولذا مرحوم #ملاصدرا و بعضی از #حکیمان خیلی دقیق، از همکارانشان و از بعضی از معاصرینشان در کتابهایشان، شکوه دارند و حتی شیخالرئیس #ابن_سینا هم #تکفیر شده که در این مورد یک رباعی گفته:
کفر چو منی، گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من، ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آنهم کافر
پس در همه دهر، یک مسلمان نبود
شاید مرادشان از #سوء_اغراض این است که برخی دکاندارها اگر ببیند که یک کسی، یک رشتهای را ترویج میکند و دیگران هم به او معتقد میشوند، در اینصورت دکانشان ممکن است کساد بشود؛ فلذا از روی سوء غرض - و نه از روی تنها #جهل - در این کارها و در این مسائل جلوگیری به عمل میآورند.
۷۹٫۹٫۲
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز درگذشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ (۲۸ #ذی_الحجه ۱۲۸۹ق)
🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ #مرحوم_امام] عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِنجمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، بهطوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يک #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقل مان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکده ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً بهجا و بهصلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلیاللهمقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يک روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسهای در #كرمان هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اينجور ورزشها و اینگونه #خودسازی ها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵٫۱۱٫۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
#حکمت_متعالیه
🔺 در مورد این مطلب که #فلسفه که #عقل انسان را سيراب میکند، چند گونه است، شهيد #مطهری در بحث فلسفه کتاب #کليات_علوم_اسلامی اين مطلب را فرموده که فلسفه تقسيم میشود به #اشراق و #مشاء و همچنین #کلام و #عرفان را نیز به يک معنا شامل میشود. بعد میفرمایند که مرحوم #ملاصدرا آمد و اینها را با هم مخلوط کرد و از آنها چيز جدیدی ايجاد کرد، نه اینکه التقاطی باشد که از هر کدام يک چیزی بگيرد، نه. و تقريباً عقل را تکميل کرد که خواص اين علوم شد #حکمت_متعاليه.
اما #حکمت نيز دو جور است: حکمت رسمی و حکمت متعاليه.
حکمت رسمی همين خواندنها و #فکر کردنها و شب نخوابیها و مطالعه هاست که میشود يک #فيلسوف و متخصص در علوم عقلی، اما ملاصدرا میگوید که اين کافی نيست و انسان بايد از جهت #دل نيز سيراب شود، اين است که نزديک کرده فلسفه متعاليه را به عرفان و فرموده بدون #رياضت و #اخلاق و #خودسازی، درسهای مرا نخوانيد که به جایی نمیرسید!؛ اول خطبهی #اسفار را مطالعه کنيد و اول خطبه ملا هادی #سبزواری را در #منظومه که اینها خلاصه حرفشان را در اين خطبهها زده اند.
مرحوم صاحب اسفار (مرحوم ملاصدرا) میفرماید: «فابدأ يا حبيبی قبل قراءة هذا الكتاب بتزكية نفسك عن هواها». يعنی به گونهای باش که درس که میخوانی برای غير خدا نخوانی، اگر درس برای غير خدا میخوانی، کتاب مرا ببند و کنار بگذار که به دردت نمیخورد و از اول شرط میکند.
مرحوم ملا هادی سبزواری در اول خطبهاش اين موضوع را بسيار شيرين بيان کرده، میفرماید: زمان ما، زمان قحطی #علم است؛ برای اینکه کثرت #گناهان نمیگذارد که باران #رحمت بر دلها ببارد و اين مطالب را بيان میکند.
پس معلوم میشود که فلسفهی ملاصدرايی يک چیزی مخلوط از عرفان و عقل است و لذا مرحوم حاجی در بعضی از جاها به مطلبی که میرسد میگوید که اين حرف را شخصی زده که #ذوق_عقلی نداشته بلکه #ذوق_وجدانی داشته مثل شيخِ احسائی؛ «من له حظ من الذوقيات و لا حظ له من النظريات»
پس معلوم می شود که حکمت صدرایی هم تعقل و منطق قوی میخواهد و هم #تزکيه_نفس میخواهد. و اگر هر يک از اینها نباشد، مرحوم #ملاصدرا میفرماید که کتاب مرا بیخود باز نکن و مطالعه نکن چون همهاش حرف است و به جایی نمیرسی و میگوید که من هم به جایی نرسيدم و مدتها عمرم را صرف کردم در فهم کتب فلاسفه ولی آخر ديدم که جز از راه #عبادت و #توسل به جایی نمیرسم ولذا مطلبی را به ملاصدرا نسبت میدهند که شبيه معجزه است و آن اين است که او هفت سفر پياده به #حج مشرَّف شد. و در بيابان و راههای خطرناک و با آن وضع قديم هفت بار به حج رفت و در سفر هفتم نيز در #بصره فوت میکند، ملاصدرا يک چنين شخصی بوده.
۸۷.۵.۲۳
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 بزرگداشت مرحوم ملاصدرا (۱ #خرداد)
🔹 مرحوم علامه #شعرانی قدس سره یک مطلب خوبی در مقدمهی کتاب #اسرار_الحکم درباره مرحوم #ملاصدرا فرمودهاند که پیشآمدی که کرد و خداوند متعال اسباب لطف خود را در یک عصری که عصر اوجگیری #علوم طبیعی در #اروپا بود و منجر به سست شدن جنبهی #مذهبی مردم گردیده بود، به انجام رسانید، که سبب پیدایش این بزرگمرد و بعد هم شاگردان پیرو ایشان گردید، که این باعث شد که سدّی در برابر نفوذ لامذهبان با سلاح علم ماشینی #طبیعی در #اسلام بشوند و جلوگیری کنند.
۷۹٫۹٫۱۲
🔹 #علمای ما به این علت به جایی میرسیدند که #همت داشتند؛ چون از #دنیا و لذات و #زندگی های معمولی صرف نظر میکردند؛ عالَم #ملکوت هم که در آن دریغی نیست، کمکشان میکرد و میشدند حاجی #سبزواری، میشدند #ملاصدرا و امثالهم. در شرح حال ملاصدرا نوشتهاند که گویا هفت سفر #مکه پیاده مشرف شده! آدم میخواهد باورش نیاید؛ این #کرامت بوده، معجزه بوده، چی بوده! اینها برای خاطر اینکه وقتی که از خانه بیرون میآمدند و به سمت خانه خدا میرفتند، اصلاً در تصورات و #فکر خود مثل ما نبودند، فلذا #حافظ هم در شعر ادبیاش میگوید:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
۸۰٫۱٫۲۹
🔹 بزرگان ما مثل #ملاصدرا برای حل مشکلاتشان در #قم، متوسل به حضرت #معصومه علیهاالسلام میشدند.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 به مناسبت بزرگداشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛
🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ #مرحوم_امام] عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِنجمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، بهطوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يک #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقل مان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکده ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً بهجا و بهصلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلیاللهمقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يک روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسهای در #كرمان هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اينجور ورزشها و اینگونه #خودسازی ها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵٫۱۱٫۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 بزرگداشت مرحوم ملاصدرا (۱ #خرداد)
🔹 مرحوم علامه #شعرانی قدس سره یک مطلب خوبی در مقدمهی کتاب #اسرار_الحکم درباره مرحوم #ملاصدرا فرمودهاند که پیشآمدی که کرد و خداوند متعال اسباب لطف خود را در یک عصری که عصر اوجگیری #علوم طبیعی در #اروپا بود و منجر به سست شدن جنبهی #مذهبی مردم گردیده بود، به انجام رسانید، که سبب پیدایش این بزرگمرد و بعد هم شاگردان پیرو ایشان گردید، که این باعث شد که سدّی در برابر نفوذ لامذهبان با سلاح علم ماشینی #طبیعی در #اسلام بشوند و جلوگیری کنند.
۷۹٫۹٫۱۲
🔹 #علمای ما به این علت به جایی میرسیدند که #همت داشتند؛ چون از #دنیا و لذات و #زندگی های معمولی صرف نظر میکردند؛ عالَم #ملکوت هم که در آن دریغی نیست، کمکشان میکرد و میشدند حاجی #سبزواری، میشدند #ملاصدرا و امثالهم. در شرح حال ملاصدرا نوشتهاند که گویا هفت سفر #مکه پیاده مشرف شده! آدم میخواهد باورش نیاید؛ این #کرامت بوده، معجزه بوده، چی بوده! اینها برای خاطر اینکه وقتی که از خانه بیرون میآمدند و به سمت خانه خدا میرفتند، اصلاً در تصورات و #فکر خود مثل ما نبودند، فلذا #حافظ هم در شعر ادبیاش میگوید:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
۸۰٫۱٫۲۹
🔹 بزرگان ما مثل #ملاصدرا برای حل مشکلاتشان در #قم، متوسل به حضرت #معصومه علیهاالسلام میشدند.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم "ملا هادی سبزواری" در سالروز درگذشت ایشان؛ (۲۸ #ذی_الحجه ۱۲۸۹ق)
🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه #فيضيه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان( #مرحوم_امام ) عصرهای #جمعه جلسهای داشتند كه ده، بيست نفر #بازاری و چند #طلبه، مِن جمله شهيد #مطهری و افرادی از اين قبيل میآمدند و ايشان #مواعظ بسيار مؤثری میفرمودند؛ مواعظشان خيلی مؤثر بود، به طوریکه در ما كه آن موقع #جوان بوديم خیلی اثر میگذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم میآمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمیشدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر میفرمودند.
مثلاً يكی از مسائلی كه میفرمودند اين بود: وقتی #انسان وارد در #علوم دينی میشود از خواستهای #نفسانی او اين است كه خوب حالا ديگر ما يك #كتاب يا يك #مقاله بنويسيم يا يك #مجله پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتیكه اگر خوب #دقت كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و میخواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!.
اين حرفها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان #عقلمان خوب نمیرسید كه چگونه میشود انسان وارد #حوزه يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد #فرهنگ و #دانشکدهها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به جا و به صلاح است يا اینکه هنوز زود است؟
آدمی كه ده پانزده سال در #مدرسه يا در فرهنگ بوده و #تحصيل کرده، نفسش همان نفسِ #كودكی و بچگی اوست، خواستهایش هم همان خواستهای کودکی است که به رنگ جديد در میآید؛ به رنگ #طلبگی و #دانشجويی و #استاد شدن و #سخنرانی كردن و از اين قبيل چيزها در میآید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، میبیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرفها نشده چون او اين #ورزش را نكرده است.
مرحوم علامه #طباطبایی معنی اين ورزش را برای ما اینگونه نقل میفرمودند: مرحوم ملا هادی #سبزواری اعلی الله مقامه در #سبزوار، حوزهی علميه داشت و روزها در #مسجد يا در يک جايی درس میگفتند. يك روز چند طلبهی كرمانی که میخواستند به #مشهد مقدس مشرَّف شوند، میگویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم، وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه میکردند و با تعجب اشاره میکردند و مثل اینکه يک چيز عجيبی دیدهاند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا اینها اینگونه حرکات را انجام میدهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوانها پرسيدند: چه مسئلهای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت میکردید؟ گفتند: ما يك مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب يك مدرسهای در #كرمان هستيم، يك روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، میخواست که در مدرسه بماند، ولی اجازهی #شرعی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق #خادم و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دستها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جاروب کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد.
اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک میکند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همانجا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک میکرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای #ازدواج به او پيشنهاد کرد و او را #داماد خود نمود.
حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ میبینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جاروب كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل میکردند و میفرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزهی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم.
منظور اين است که اين جور ورزشها و اینگونه #خودسازیها برای همهی #مردم مخصوصاً در اين دوره لازم است.
۸۵/۱۱/۳۰
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 به مناسبت بزرگداشت حکیم الهی شیخالرئیس ابنسینا؛
🔹 در کتاب #اسرارالحکم مرحوم #سبزواری یکی از موانع درک حقایق را سوء اغراض میداند.
مثلاً گاهی هست که انسان زورش میآید که اصلاً یک مسألهای را که کسی گفته، آن حرف به کرسی بنشیند یا آن تفسیر یا آن نظر، تأیید بشود، زیرا انسان #غرض سوئی دارد در اینجا؛ سازش پیدا نمیکند. ولذا مرحوم #ملاصدرا و بعضی از #حکیمان خیلی دقیق، از همکارانشان و از بعضی از معاصرینشان در کتابهایشان، شکوه دارند و حتی شیخالرئیس #ابن_سینا هم #تکفیر شده که در این مورد یک رباعی گفته:
کفر چو منی، گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من، ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آنهم کافر
پس در همه دهر، یک مسلمان نبود
شاید مرادشان از #سوء_اغراض این است که برخی دکاندارها اگر ببیند که یک کسی، یک رشتهای را ترویج میکند و دیگران هم به او معتقد میشوند، در اینصورت دکانشان ممکن است کساد بشود؛ فلذا از روی سوء غرض - و نه از روی تنها #جهل - در این کارها و در این مسائل جلوگیری به عمل میآورند.
۷۹٫۹٫۲
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 بزرگداشت مرحوم ملاصدرا (۱ #خرداد)
🔹 مرحوم علامه #شعرانی قدس سره یک مطلب خوبی در مقدمهی کتاب #اسرار_الحکم درباره مرحوم #ملاصدرا فرمودهاند که پیشآمدی که کرد و خداوند متعال اسباب لطف خود را در یک عصری که عصر اوجگیری #علوم طبیعی در #اروپا بود و منجر به سست شدن جنبهی #مذهبی مردم گردیده بود، به انجام رسانید، که سبب پیدایش این بزرگمرد و بعد هم شاگردان پیرو ایشان گردید، که این باعث شد که سدّی در برابر نفوذ لامذهبان با سلاح علم ماشینی #طبیعی در #اسلام بشوند و جلوگیری کنند.
۷۹٫۹٫۱۲
🔹 #علمای ما به این علت به جایی میرسیدند که #همت داشتند؛ چون از #دنیا و لذات و #زندگی های معمولی صرف نظر میکردند؛ عالَم #ملکوت هم که در آن دریغی نیست، کمکشان میکرد و میشدند حاجی #سبزواری، میشدند #ملاصدرا و امثالهم. در شرح حال ملاصدرا نوشتهاند که گویا هفت سفر #مکه پیاده مشرف شده! آدم میخواهد باورش نیاید؛ این #کرامت بوده، معجزه بوده، چی بوده! اینها برای خاطر اینکه وقتی که از خانه بیرون میآمدند و به سمت خانه خدا میرفتند، اصلاً در تصورات و #فکر خود مثل ما نبودند، فلذا #حافظ هم در شعر ادبیاش میگوید:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
۸۰٫۱٫۲۹
🔹 بزرگان ما مثل #ملاصدرا برای حل مشکلاتشان در #قم، متوسل به حضرت #معصومه علیهاالسلام میشدند.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 روز بزرگداشت حکیم الهی شیخالرئیس ابنسینا؛ ( ۱ #شهریور )
🔹 در کتاب #اسرارالحکم مرحوم #سبزواری یکی از موانع درک حقایق را سوء اغراض میداند.
مثلاً گاهی هست که انسان زورش میآید که اصلاً یک مسألهای را که کسی گفته، آن حرف به کرسی بنشیند یا آن تفسیر یا آن نظر، تأیید بشود، زیرا انسان #غرض سوئی دارد در اینجا؛ سازش پیدا نمیکند. ولذا مرحوم #ملاصدرا و بعضی از #حکیمان خیلی دقیق، از همکارانشان و از بعضی از معاصرینشان در کتابهایشان، شکایت دارند و حتی شیخالرئیس #ابن_سینا هم #تکفیر میکردهاند که در این مورد یک رباعی گفته:
کفر چو منی، گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من، ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آنهم کافر
پس در همه دهر، یک مسلمان نبود
شاید مرادشان از #سوء_اغراض این است که برخی دکاندارها اگر ببیند که یک کسی، یک رشتهای را ترویج میکند و دیگران هم به او معتقد میشوند، در اینصورت دکانشان ممکن است کساد بشود؛ فلذا از روی سوء غرض - و نه از روی تنها #جهل - در این کارها و در این مسائل جلوگیری به عمل میآورند.
۷۹٫۹٫۲
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 به مناسبت بزرگداشت حکیم الهی شیخالرئیس ابنسینا؛
🔹 در کتاب #اسرارالحکم مرحوم #سبزواری یکی از موانع درک حقایق را سوء اغراض میداند.
مثلاً گاهی هست که انسان زورش میآید که اصلاً یک مسألهای را که کسی گفته، آن حرف به کرسی بنشیند یا آن تفسیر یا آن نظر، تأیید بشود، زیرا انسان #غرض سوئی دارد در اینجا؛ سازش پیدا نمیکند. ولذا مرحوم #ملاصدرا و بعضی از #حکیمان خیلی دقیق، از همکارانشان و از بعضی از معاصرینشان در کتابهایشان، شکوه دارند و حتی شیخالرئیس #ابن_سینا هم #تکفیر شده که در این مورد یک رباعی گفته:
کفر چو منی، گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من، ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آنهم کافر
پس در همه دهر، یک مسلمان نبود
شاید مرادشان از #سوء_اغراض این است که برخی دکاندارها اگر ببیند که یک کسی، یک رشتهای را ترویج میکند و دیگران هم به او معتقد میشوند، در اینصورت دکانشان ممکن است کساد بشود؛ فلذا از روی سوء غرض - و نه از روی تنها #جهل - در این کارها و در این مسائل جلوگیری به عمل میآورند.
۷۹٫۹٫۲
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama