eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
#صلوات_شعبانیه (۵) 🔺...فرمودند: ما شجره #نبوتیم و #شیعیانِ ما برگ‌های آن شجره هستند. #شجره یعنی چه؟
(۶) 🔺 ... پس نتیجه این شد که این مبارکه‌ی ماه ، ما را با آشنا می‌کند که: «اللهمَّ صلِّ علی محمّد وآل محمّد شجرةِ النبوّة وموضعِ الرّسالة ومُختلفِ الملائکةِ»؛ این‌ها رابطه‌ی با و غیب دارند. اگر شما به اسلام مراجعه کنید، در کتاب‌های مسلمین نگاه کنید، می‌بینید که اکرم صلی الله علیه وآله به خاطر پشتیبانی بود که توانست را رونق بدهد، وإلا ضعیف‌ترین گروه آمده با قوی‌ترین گروه‌ها دارد مبارزه می‌کند. آخر این چگونه ممکن است؟ معظمه الآن شده شهر، ولی آن موقع که شهر نبوده و خود مگر چقدر وسعت داشته! آن هم مردمی که گروه گروه بودند؛ یک گروه ، یک گروه و یک گروه جاهلیِ بی‌سواد بودند. هیچ‌کس قدرت مجهز کردن این‌ها را ندارد جز با نیروی غیبی. من دیشب کتاب را مطالعه می‌کردم، نوشته بود در بعضی از جاها که آب کم می‌شود، خوب سفر بود، باید به می‌رفتند، وسایلی نبود آن موقع ـ جاده شوسه‌ای نبود ـ وسایل زندگی در شهرش چه بود تا در بیابانش چه باشد! حضرت از راه کمک می‌گرفت. بعضی جاها آب کم می‌شد، مردم تشنه بودند، ۱۰۰ نفر، ۲۰۰ نفر، کمتر یا بیشتر می‌آمدند به حضرت عرض می‌کردند، آب نیست، نه برای خوردن، نه برای گرفتن و خواندن. حضرت می‌فرمود همان‌قدر که هست را بیاورید. به قدر یک لیوان یا چند لیوان فراهم می‌شد، حضرت دست‌های مبارکش را داخل آن آب‌ها می‌کرد، یک دفعه می‌دیدند مانند همین لوله‌ای که ما داریم، که آب با سرعت از آن خارج می‌شد، از انگشتان مبارکشان دارد آب می‌آید. آن‌وقت همه آب می‌خورند، همه وضو می‌گرفتند و مجهز می‌شدند. این‌طور سربازها جان می‌گرفتند، روح می‌گرفتند، می‌کردند. از که خبر برسد، این‌طور می‌شود. این پیش‌برد وضع عادی نیست. إن‌شاءالله زمان این‌طوری می‌شود. هر مشکلی از راه نیروهای حل می‌شود. دیگر قدرت ندارد که منفجر شود، وقتی نیروی غیبی به آن اجازه نداد. زمین با نیروی غیبی که دارد حرکت می‌کند، آن نیرو از آن گرفته شود و جمعیت را و هر کس را که باشد فرو می‌برد. این نیروهای در اختیار و قرار می‌گیرد. این است که ما باید برای بسیار بکنیم؛ چون جز نیروی غیبی الهی این ظلمت را از روی زمین بر نمی‌دارد، منتهی باید ما آماده بشویم. ۲۱ شعبان المعظم ۱۴۳۵= ۹۳/۳/۲۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 روز صدا و سيما؛ ( ۹ ) 🔹 این مرا به هر شکلی که شده، به هر وسیله‌ای که شده، به مسئولین و به مسئولین دیگر برسانید که: این در خطر است! در رنگ و رو گرفتن از دشمنان. حتماً دیده‌اید فرزندان ما در موقع بعضی از ورزش‌ها مثل این‌که لخت‌اند! فقط مختصری لباس دارند. و در موقع دوچرخه‌سواری و مسابقه هم همین‌طور. پاها که لخت است، قسمت بالاتنه هم خیلی شبیه لباس خواب است. دیروز که می‌خواستیم به دکتر برویم، یک‌دفعه چشم‌مان افتاد به یک دوچرخه‌سوار. دیدیم با همان وضع به خیابان آمده! ببینید این صدا و سیماست که این چیزها را برای ما عادی کرده و دارد روز به روز از این راه عادی‌سازی می‌شود. فردا همین آدم با دوچرخه می‌آید به ! پیاده می‌شود و می‌آید در صف می‌ایستد. هر کسی به او ایراد بگیرد، می‌گوید چه مشکلی دارد؟! چون چند سال است که دارد این ورزش از پخش می‌شود. همه داریم یاد می‌گیریم و مأنوس می‌شویم. این از مسائل روانی است. از راه دیدن، اُنس به این چیزها که پیدا شد، و زشتی آن از بین می‌رود. مثل لباسی که مدام صابون می‌خورد، صابون می‌خورد، تا هر چه لکه دارد از بین می‌رود، ما هم هر چه روحیات داریم، در این راه از بین می‌رود. با اُنس به این‌ها، دیدنِ آن‌ها، رفتنِ آن‌ها به و و .... غلبه‌ی از راه ، از راه های نامحسوس باطنی معنوی، از راه اُنس به این مطالب و از بین رفتن قبح آن است. بعضی از ما پیرمرد بودند؛ وقتی یک خانمی به داخل مجلس می‌آمد تا مسئله بپرسد، اگر آستینش را برای بالا زده بود، آن را پایین می‌آورد. خب، این برای ما مایه‌ی می‌شد. پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله دستی را که اصلاً معلوم نیست گوشتی هم داشته باشد، ولی از روی و آستینش را پایین می‌کشید. برای این‌که معلوم نیست ملاقات و بیشتر از سر و صورت و دست جایز باشد. حالا این‌قدر این چیزها را به ما نشان می‌دهند و تکرار می‌کنند که می‌شود. وقتی عادی شد دیگر نمی‌شود از بیرون کرد. زن و ها، های بعدی اصلاً به این‌طور ها اُنس می‌گیرند و در زبان اند ولی در عمل، . در هم در مورد مردم وارد شده که: «حَیارَی، سُکارَی، لا مسلمینَ و لا نَصارَی»¹ یعنی مثل کسی‌که در بیابان گم شده باشد، حیران‌اند و مست‌اند!. آدم و آدم نمی‌داند چه کار بکند، چه بگوید، کجا برود، بنشیند، بلند شود، لباسش را دربیاورد، لباسش را بپوشد... «حیاری، سکاری، لا مسلمین و لا نصاری» ۹۴/۱/۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ____ ۱) [ ج ۷۴ ص ۱۶۶] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 تذکراتی پیرامون دعای شریف صباح؛ یادگاری از مولا امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه 🔹 ما می‌کنیم چون اسم این‌ها فقط باید در ضمن خواندن آن، چیزی از خدا خواسته شود، در صورتی‌که خیلی از فرازهای ادعیه، کردن با خدا و القای به انسان‌ها می‌باشد. به این مسائل در صورت داشتن پاک، انسان را می‌کند. ۸۹/۲/۱۳ 🔹 چند سطر ابتدای این دعای شریف برنامه‌ای می‌شود برای کسی که می‌خواهد اول وقت در حال آسودگی و ، درگیر نشدن با درون و بیرون و و این‌ها، چند کلمه‌ای به فکر خودش حرکت بدهد. حرکت فکری در این موارد، قدم اولش تقریباً تا شروع کند، به و سرگردانی می‌رسد، چون گاهی هست که زیادی بعضی چیزها آدم را متحیر می‌کند. ۷۶/۱۰/۱۰ 🔹 يكی از دستوراتی كه نوشته‌اند و به ما کرده‌اند، بنده هم خدمت برادران عرض می‌كنم، اين دعای شريف صباح است که اول صبح خوانده می‌شود. لحن این دعا همين لحن‌هاست و دردش همين دردها است و نجاتش همين است. وقتی انسان صبح، گرفته و خوانده است؛ به جای افكاری كه فكر او و نَفَس، راه، و انرژی او را رو به خودش می‌چرخاند، اين هدف را معلوم می‌كند. می‌گويد: الآن كه داری، هنوز نه اداره است، نه ، نه چيز ديگر، از آن كسی كه ديشب تو را خواباند و تو از او بودی كن: « يَا مَنْ أَرْقَدَنِی فِی مِهَادِ أَمْنِهِ وَ أَمَانِه»؛ مِهاد و امان يعنی چه؟ ‌خدایا تو مرا در گهواره امن خواباندی، دست خدا در كار بود كه بنده و شما خوابيديم وگرنه بعضی از افراد هستند كه دارند بتوانند يك ساعت آرام بخوابند!. دارو می‌خورند که بخوابند يا نمی‌شود يا اگر بشود فوری از خواب می‌پرند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#تفسیر #ترجمه_قرآن 🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت های قرآنی (۴) 🔹 وقتی خدا به #پیامب
🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت های قرآنی (قسمت ۵ و پایانی) ⏪ ...و قبلاً هم عرض کردم، حالا هم تکرار می‌کنم، کسی‌که این مسأله را دیدم روشن با شرایطش ذکر کرده، مرحوم آیت الله در تفسیر شریف است که بیشتر از یک جلد هم نشده، -موفق نشدند که این را بنویسند- در آن‌جا آخر این تفسیر تعلیقاتی دارند. در تعلیقه‌ی پنجم تحت عنوان: «ترجمة القرآن وشروطها» شرایط ترجمه‌ی قرآن را می‌فرماید. این "ترجمة القرآن وشروطها" را من هیچ‌جا ندیده‌ام. همان‌طور که از شرایط ، وضو است و از شرایط ، پاکی آب است، شرایط ترجمه‌ی قرآن چیست؟ هیچ‌کسی نمی‌داند. همین‌قدر که یک کسی استاد شد، به او می‌گویند قرآن را ترجمه کن!. آن‌جا ایشان می‌فرماید که سه شرط اقلاً باید در ترجمه مراعات شود. یکی ، آن هم ادبیات نه این‌که همین‌طور دست دوم و سوم، بلکه دست اول. یعنی، مخصوصاً بنده اضافه می‌کنم که عربی قدیم با حالا ممکن است تفاوت کرده باشد. چون هر زبانی به تدریج مسائلش فرق می‌کند. یک‌جا باقی نمی‌ماند که دست نخورده باشد. این است که باید سر در بیاورد از مسائل ادبیات عرب گذشته و خوب مسلَّط باشد. دوم این‌که باید مسائل و مربوط به و و و این‌ها برایش شسته و رُفته شده باشد، تا هر آیه‌ای را که به حسب ظاهر دید، مثلاً وارد شده که «و جاء ربک و الملک صفا صفا»¹؛ که مثلاً اوضاع و احوال به هم می‌خورد و "و جاء ربک و الملک صفا صفا"، این را بفهمد که این‌جا منظور چیست؟ آمدن یعنی چه؟ و یا مثلاً در آیاتی مثل «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ»²؛ قرائن عقلی و نقلی و آیتی را پیدا کند. پس باید مسائل عقلی را بداند وإلّا می‌شود!. وقتی وهابی شد مثل آن‌ها می‌شود. در مورد آن شخص می‌گویند داشت همین مسائل را می‌گفت برای ، برای این‌که مردم اشتباه نکنند، از آن بالای منبر که ایستاد، یک پله، دو پله آمد پایین، گفت: همین‌طور خداوند از پایین می‌آید که من دارم می آیم!. یعنی نکنی‌ها که بگویی خدا مثلاً جور دیگر است!. این‌جور وهابی می‌شود آدم!. و در مسائل اصلی متزلزل، و مایه‌ی گمراهی دیگران می‌گردد!. پس دوم این‌که مسائل عقلی را خوب بداند عقلاً، مثلاً مرحوم علامه رحمه‌الله را خوب با شروحش و با این مسائلش پیش اساتیدی دیده باشد. بداند که مسأله‌ی معاد چه جوری باید باشد، مسأله‌ی چه جوری است، مسأله‌ی چه جور است. و سوم این‌که به درباره‌ی تفسیر هم بر بخورد و بررسی کند. چرا؟ برای خاطر این‌که خود قرآن، برای قرآن، معلم معرفی کرده؛ «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»³؛ این قرآن کریم برای مردم است، اما تو باید مُبَیِنَش باشی. چون گفتار، گفتار حق تعالی است، گفتار معمولی که نیست. تو هم درس خوانده‌ی پیش ما هستی: «وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ»⁴؛ که این آیه درباره‌ات وارد شده. تو مدال داری. تو جایزه داری. تو مدرک داری و تعلیمات یافته‌ای. تو معلم‌شان باید باشی. آن حضرت هم به شهادت حدیث که مورد قبول و است، معلمینی قرار داده بعد از خودش به نام خاندان خودش و فرموده که: «تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی لن یفترقا...» این "لن یفترقا" را خوب دقت کرده باشد. یعنی یک‌وقت نمی‌شود که ما یک قرآنی پیدا کنیم، ترجمه‌ی قرآنی، شرح تفسیر قرآنی، که آن‌جا خبر از تعلیمات (علیهم‌السلام) نباشد که اگر این‌گونه شد، آن قرآن، آن تفسیر درست نیست؛ چون افتراق شده بین آن چیزهایی که ایشان آن‌ها را با هم گره زده. یا این‌که کسی بگوید من هستم، مرید حضرت امام (علیه‌السلام) هستم، و چه هستم، ولی از قرآن سر در نیاورد، خبر نداشته باشد، آن‌جا هم آن ائمه‌ای که او می‌پرستد و دنبال‌شان رفته عوضی گرفته. بلکه این‌ها "لن یفترقا" هستند و هر جا سراغ رفتید، باید امامی که قرآن با اوست، باشد. هرجا سراغ قرآن رفتید، باید قرآنی باشد که معلمین او، نظریات‌شان ملحوظ شده باشد. پس قرآن خودش قرار داده، و فرموده که: «و یعلمهم الکتاب و الحکمة»(۵)؛ چندجا اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نام معلم قرآن معرفی شده. معلم قرآن هم معلم معیّن کرده، و معلم‌های خاندان خودش را داده. باید از این‌ها هم اطلاع داشته باشد. مجموع این‌ها که جمع شد، یک اسلامی می‌شود که ان‌شاءالله باشد. ۸۰/۸/۳۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۲۲] ۲) [ علیه‌السلام:۴۸] ۳) [ :۴۴] ۴) [ :۱۱۳] ۵) [ :۲] @seyedololama
سیدالعلماء
#نفاق 🔺 خطر نفاق (۵) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... «إِنّ
🔺 خطر نفاق (۶) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... «وقد جعلَ اللهُ الاستغفارَ سَبباً لِدُرورِ الرِّزقِ»؛ توبه‌ی واقعی و بازگشت به سوی از و عدم از و را خداوند وسیله‌ی و فراوانی ارزاق قرار داده. از زمان حضرت علیه‌السلام که و نشان داده که حضرت نوح علیه‌السلام عرض می‌کند که من به این قوم گفتم که از خدا بخواهید؛ «فقلت اِستَغفَروا ربَّکُم اِنَّهُ کان غَفّاراً»(۱۰)؛ خیلی خدایی که من می‌شناسم مستغفر و است. «یُرسِلِ السَّماءَ علیکم مِدراراً»(۱۱)؛ باران رحمتش را برای شما می‌فرستد. «ویُمدِدکُم بِاموالٍ و بَنینَ»( علیه‌السلام:۱۲)؛ اگر می‌خواهید، فرزند دار می‌شوید، می‌خواهید، می‌خواهید، راه می‌افتد. خب، این‌ها چگونه حساب می‌شود؟! چرا ما از این‌ها صحبت نمی‌کنیم؟! آیا مشکلات ناشی از تنها خلاصه می‌شود در این‌که ساختمان، ساختمان درستی نبوده؟! «فرَحمَ اللهُ»؛ با این‌که طلب خوانده‌اند، حضرت علیه‌السلام هنوز نکرده! بلکه دارد می‌گوید: «فَرحِمَ اللهُ إمرءًا اِستَقبَلَ تُوبَتَه»؛ خدا کند کسی را که رو به بیاورد؛ چون می‌خواهد مانع را بر طرف کند، آخر دعا با وجود مانع که نمی‌شود. خدا رحمت کند کسی را که رو به توبه بیاورد. «و اِستِقالَ خطیئَتَه»؛ اظهار پشیمانی کند و از او بخواهد که از او بگذرد. و «بادَرَ مَنیّتَه» زود حرکت کند، بجنبد؛ وقت کم است و یک‌مرتبه می‌رسد!. تا این‌جا حضرت بعد از نماز، و حاضران را آماده می‌فرماید، بعد درخواست خود را از خدا می‌کند: «اللهمّ اِنّا خَرجنَا اِلیک مِن تحتِ الاَستارِ والاَکنانِ»؛ خدایا ما به سوی تو آمدیم از ساختمان، اتاق و زندگی‌مان. معلوم می‌شود که حضرت علی علیه‌السلام خدا را حضرت و می‌دانستند و این نماز زلزله و نماز طلب باران را یک امور واقعی و اسباب کار می‌دانسته نه یک تشریفات!. خدایا ما آمدیم، «و بعدَ عَجیجِ البَهائِم»؛ از بس ما بدیم، حضرت اول را می‌برند روی چهارپایان و گاوها و گوسفندان!، که این‌ها ناله می‌کردند، این‌ها فریاد آه و ناله‌شان بلند بدود. «وَالوِلدانِ»؛ ، کوچک‌ها و و بی‌تقصیرها، حضرت از آن‌ها صحبت می‌کند. معلوم می‌شود که عمده‌ی فشارهای از بزرگ‌هاست! و وقتی هم که بخواهند توبه کنند، باید جوری توبه کنند که شفاعت را بدهند به بچه‌هایشان و به حیوانات‌شان و برای این‌ها از خدا چیز بخواهند. از بس ما پر رو و دریده و بی‌حیا شدیم!. بعضی از عجیب‌اند!؛ ما از می‌آمدیم، در یکی از بین راه -که از است که خدا به ما داده- پیاده شدیم که برویم در قسمت مردان که بگیریم، دیدیم که دخترها آمده‌اند این‌جا! یک خانمی آستینش را هم داده بالا و دارد وضو می‌گیرد! ما را هم که دید، هیچی، کنار نرفت! گفتیم: خانم! زنانه آن‌جا است و این‌جا مردانه است. گفت: آن‌جا شلوغ است و من می‌خواهم به من نماز اول وقت برسم!. این‌طوری شده، اصلاً و و دارد رنگ می‌بازد!. از این جهت باید فرزندان را وسیله کرد، را وسیله کرد. ادامه دارد ... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔹 این مرا به هر شکلی که شده، به هر وسیله‌ای که شده، به مسئولین و به مسئولین دیگر برسانید که: این در خطر است! در رنگ و رو گرفتن از دشمنان. حتماً دیده‌اید فرزندان ما در موقع بعضی از ورزش‌ها مثل این‌که لخت‌اند! فقط مختصری لباس دارند. و در موقع دوچرخه‌سواری و مسابقه هم همین‌طور. پاها که لخت است، قسمت بالاتنه هم خیلی شبیه لباس خواب است. دیروز که می‌خواستیم به دکتر برویم، یک‌دفعه چشم‌مان افتاد به یک دوچرخه‌سوار. دیدیم با همان وضع به خیابان آمده! ببینید این صدا و سیماست که این چیزها را برای ما عادی کرده و دارد روز به روز از این راه عادی‌سازی می‌شود. فردا همین آدم با دوچرخه می‌آید به ! پیاده می‌شود و می‌آید در صف می‌ایستد. هر کسی به او ایراد بگیرد، می‌گوید چه مشکلی دارد؟! چون چند سال است که دارد این ورزش از پخش می‌شود. همه داریم یاد می‌گیریم و مأنوس می‌شویم. این از مسائل روانی است. از راه دیدن، اُنس به این چیزها که پیدا شد، و زشتی آن از بین می‌رود. مثل لباسی که مدام صابون می‌خورد، صابون می‌خورد، تا هر چه لکه دارد از بین می‌رود، ما هم هر چه روحیات داریم، در این راه از بین می‌رود. با اُنس به این‌ها، دیدنِ آن‌ها، رفتنِ آن‌ها به و و .... غلبه‌ی از راه ، از راه های نامحسوس باطنی معنوی، از راه اُنس به این مطالب و از بین رفتن قبح آن است. بعضی از ما پیرمرد بودند؛ وقتی یک خانمی به داخل مجلس می‌آمد تا مسئله بپرسد، اگر آستینش را برای بالا زده بود، آن را پایین می‌آورد. خب، این برای ما مایه‌ی می‌شد. پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله دستی را که اصلاً معلوم نیست گوشتی هم داشته باشد، ولی از روی و آستینش را پایین می‌کشید. برای این‌که معلوم نیست ملاقات و بیشتر از سر و صورت و دست جایز باشد. حالا این‌قدر این چیزها را به ما نشان می‌دهند و تکرار می‌کنند که می‌شود. وقتی عادی شد دیگر نمی‌شود از بیرون کرد. زن و ها، های بعدی اصلاً به این‌طور ها اُنس می‌گیرند و در زبان اند ولی در عمل، . در هم در مورد مردم وارد شده که: «حَیارَی، سُکارَی، لا مسلمینَ و لا نَصارَی»¹ یعنی مثل کسی‌که در بیابان گم شده باشد، حیران‌اند و مست‌اند!. آدم و آدم نمی‌داند چه کار بکند، چه بگوید، کجا برود، بنشیند، بلند شود، لباسش را دربیاورد، لباسش را بپوشد... «حیاری، سکاری، لا مسلمین و لا نصاری» ۹۴/۱/۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ____ ۱) [ ج ۷۴ ص ۱۶۶] @seyedololama
🔺ولادت حضرت عیسی (علی نبینا وآله و علیه‌السلام) 🔹درباره‌ی رو به خدا کردن در مساجد -که بنده و امثال بنده مانند در این مکان‌ها حضور پیدا می‌کنیم!- روایتی در کتاب از حضرت علیه‌السلام نقل کرده‌اند: «إن الله عزّوجل أوحی إلی عیسی بن مریم علیهماالسلام: قل للملأ من بنی إسرائیل لایدخلوا بیتاً من بیوتی إلا بقلوب طاهرة و أبصار خاشعة و أکفّ نقیة» ( ج۱ص۳۳۷ ج۴۲ص۱۶) [خداوند به حضرت عیسی وحی کرد که به بنی‌اسرائیل بگو وارد خانه‌ی من نشوند مگر با قلب‌هایی پاک وچشم‌هایی خاشع ودست‌هایی پاکیزه] همان‌طورکه در تمام برای ما حتی یک‌مرتبه هم اتفاق نیفتاده که با لباس کثیف وآلوده و نشُسته، در مجالس دیگران وارد شویم، خداوند به پیام داد: «لا یدخلوا بیتاً من بیوتی إلا...»؛ می‌فرماید که در خانه‌ی من داخل نشوند تا شرایطش را ایجاد کنند. «قلوب طاهرة»؛ برای [رسیدن به محضر] خداوند -بِلاتشبیه- مثل سروصورت برای ماست. چگونه است که اگر ما سر و صورت‌مان خون‌آلود و کثیف و چرک‌آلود باشد، هیچ‌گاه در هیچ مجلسی وارد نمی‌شویم؟ قلب ناپاک ما هم باید در مساجد حضور پیدا نکند، مگر این که شود. اگر ملتفت بشود که در حالی از حالات بدِ او، دیگران بر او مطلع شده‌اند، از خجالت می‌خواهد آب بشود و این برای او بزرگترین است. اگر این مصائب را ما مصائب بدانیم، دیگر مصائب دنیایی قابل نمی‌شود که به آن کنیم. همّ و غمّ‌مان واحد می‌شود. و بعد از آن که به خدا پیدا کرد، مصیبتش، مصیبت خداداری می‌شود. دیگر، مصیبت‌های خانه‌داری، زن‌داری، پدر و مادر داری، وطن‌داری، تمام این‌ها کوچک می‌شود. این مصیبت که قلب من ناپاک است، سرتاپا است، سرتاپا است، سرتاپا و و است و من دارم با این شکل می‌آیم به و رو به خدا می‌ایستم؛ اگر این مصیبت واقعاً برای انسان پیدا شود، دیگر همین‌طوری وارد مسجد نمی‌شود، بلکه در حال مخصوصی وارد مسجد می‌شود که فرمود: «لضحکتم قلیلاً و لبکیتم کثیراً»؛ [ ج۸۴ص۱۳۱]؛ یعنی کم و زیاد می‌شود. «و أبصارٍ خاشعة»؛ چه‌وقت ما ملتفت بودیم که همان‌طوری‌که بدون در شبستان و محراب وارد نمی‌شویم، بی چشم هم وارد نشویم؟! این معنی در برابر خداست؛ چیز تازه‌ای نیست، منتهی از بس‌که به مسائل اُنس گرفته‌ایم و از خدا دور بوده‌ایم، به نظرمان عجیب می‌آید؛ مگر می‌شود کسی نرود مگر با اشک چشم؟! بله، می‌شود؛ کافی است یک ذرّه خدا به ما بفهماند آن چیزی را که به و و و فهماند. «و أکف نقیّة»؛ دستی که به چیزی خورده که نباید بخورد -چه مال و چه غیر مال- این ناپاک است. با دست ناپاک وارد مسجد نشوید. با آلوده وارد مسجد نشوید. با چشم خشک وارد مسجد نشوید. همه‌ی این‌ها لوازم خداداری است، ولی ما به بُت‌هایی که داریم، انس گرفته‌ایم و کرده‌ایم خداداری می‌کنیم!. همین‌که در دوران بچگی و ابتدای به ما گفته‌اند بخوانید و دارد و با آب‌نبات ما را تشویق کرده‌اند، همان حال برای ما بعد از ۶۰-۷۰ سال مانده. برای بنده مانده. اسم این دولا راست شدن را گذاشته‌ام نماز. اسمش را گذاشته‌ام خدا. سوره‌ی ، سوره‌ی قل هو الله، . همه‌چیز به همین میزان در سطح مانده، ولی حقیقت آن چیزی است که بر زبان مبارک علیه‌السلام جاری شده. همان‌طوری‌که آدم اگر باشد، است بیاید در صف ، و حرام است وارد مسجد بشود، خرابی قلب و تاریکی و ناپاکی قلب هم یک جنابتی است برای قلب. مرحوم در بحار توضیح می‌دهد که «قلوب طاهرة» یعنی چه؟ می‌فرمایند: «أی من الإعتقادات الباطلة»؛ پس انسان باید هر کاری دارد بگذارد زمین. فقط به آن ضرورات بپردازد و برود دنبال تعمیر قلب، ، اصلاح . ما بشریم دیگر! که نیستیم! گوسفند که نیستیم. به ما می‌گویند شما خدا هستید. کو؟! کو؟ بنده، کجایم بنده‌ی خداست؟! مهمتر از همه باید قلب من با خدا باشد، که نیست. سرتاپایش را چیزهایی گرفته؛ آن موقعی‌که وسائل سواری و زینت انسان به اسب و قاطر و شتر بود، به افرادی‌که علاقه به این چیزها داشتند، گفته می‌شد قلب‌تان طویله است؛ چون اسب و شتر و قاطر درونش است. حالا قلب‌های ما گاراژ است. چون انواع موتور و ماشین و... درونش است. مرحوم‌مجلسی در ادامه می‌فرماید: «و الأخلاق الدنیة»؛ ، ، . آدم یک چیزی از همکارش می‌بیند، چقدر ناراحت می‌شود؛ مثلاً با هم، هم‌کلاس بوده‌اند، حالا مثلاً فلان جلسه برای هم‌کلاسی سابقش کف زده‌اند. آدم ناراحت می‌شود! این قلب که قلب نیست. کاش این قلب‌ها را که مثل قلب امثال بنده هستند سگ بخورد!... ✅ مرحوم‌آیت‌الله‌سیدابراهیم‌خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#فاطمیه #فدکیه (۲) 🔺«الحمدُلله على ما اَنعمَ» 🔹 ابتدای سخن این است که: «الْحَمْدُلِلَّهِ عَلَى مَا
(۳) 🔺شکر بر الهام الهی 🔹 «وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَى مَا أَلْهَمَ»؛ خداست که به ما می‌دهد که موفق می‌شویم. مثلاً یک انسان و متقی، صبح که بیدار می‌شود با خدا بیدار می‌شود. به قصد و بلند می‌شود. اما همین ذکر و همین ، نعمتی است که خدا دارد به او می‌دهد. و از این جهت است که نمی‌شود خدا را کرد. برای خاطر این‌که قصد شکر هم خودش است. ما که نه قصد داریم، نه داریم، نه شخصیت داریم، نه داریم، نه داریم، نه !. همه‌ی این‌ها آنی از ما گرفته بشوند، هیچی نداریم. پس این‌ها تمام سایه‌ی اوست که بر سر ما می‌افتد و ما خوبی پیدا می‌کنیم، پیدا می‌کنیم، پیدا می‌کنیم، آدمیت پیدا می‌کنیم، پیدا می‌کنیم. همه‌ی این‌ها می‌شوند نعمت، همه‌ی این‌ها می‌شوند؛ "و له الشكرُ على ما اَلهم" حالا ببینید که یک دختر مدرسه نرفته و فقط علوم در وجودش کار کرده، این‌طور همراه مطالب قرآنی است، کأنه دارد از او در می‌آید!. ادامه دارد... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 روز صدا و سيما؛ ( ۹ ) 🔹 این مرا به هر شکلی که شده، به هر وسیله‌ای که شده، به مسئولین و به مسئولین دیگر برسانید که: این در خطر است! در رنگ و رو گرفتن از دشمنان. حتماً دیده‌اید فرزندان ما در موقع بعضی از ورزش‌ها مثل این‌که لخت‌اند! فقط مختصری لباس دارند. و در موقع دوچرخه‌سواری و مسابقه هم همین‌طور. پاها که لخت است، قسمت بالاتنه هم خیلی شبیه لباس خواب است. دیروز که می‌خواستیم به دکتر برویم، یک‌دفعه چشم‌مان افتاد به یک دوچرخه‌سوار. دیدیم با همان وضع به خیابان آمده! ببینید این صدا و سیماست که این چیزها را برای ما عادی کرده و دارد روز به روز از این راه عادی‌سازی می‌شود. فردا همین آدم با دوچرخه می‌آید به ! پیاده می‌شود و می‌آید در صف می‌ایستد. هر کسی به او ایراد بگیرد، می‌گوید چه مشکلی دارد؟! چون چند سال است که دارد این ورزش از پخش می‌شود. همه داریم یاد می‌گیریم و مأنوس می‌شویم. این از مسائل روانی است. از راه دیدن، اُنس به این چیزها که پیدا شد، و زشتی آن از بین می‌رود. مثل لباسی که مدام صابون می‌خورد، صابون می‌خورد، تا هر چه لکه دارد از بین می‌رود، ما هم هر چه روحیات داریم، در این راه از بین می‌رود. با اُنس به این‌ها، دیدنِ آن‌ها، رفتنِ آن‌ها به و و .... غلبه‌ی از راه ، از راه های نامحسوس باطنی معنوی، از راه اُنس به این مطالب و از بین رفتن قبح آن است. بعضی از ما پیرمرد بودند؛ وقتی یک خانمی به داخل مجلس می‌آمد تا مسئله بپرسد، اگر آستینش را برای بالا زده بود، آن را پایین می‌آورد. خب، این برای ما مایه‌ی می‌شد. پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله دستی را که اصلاً معلوم نیست گوشتی هم داشته باشد، ولی از روی و آستینش را پایین می‌کشید. برای این‌که معلوم نیست ملاقات و بیشتر از سر و صورت و دست جایز باشد. حالا این‌قدر این چیزها را به ما نشان می‌دهند و تکرار می‌کنند که می‌شود. وقتی عادی شد دیگر نمی‌شود از بیرون کرد. زن و ها، های بعدی اصلاً به این‌طور ها اُنس می‌گیرند و در زبان اند ولی در عمل، . در هم در مورد مردم وارد شده که: «حَیارَی، سُکارَی، لا مسلمینَ و لا نَصارَی»¹ یعنی مثل کسی‌که در بیابان گم شده باشد، حیران‌اند و مست‌اند!. آدم و آدم نمی‌داند چه کار بکند، چه بگوید، کجا برود، بنشیند، بلند شود، لباسش را دربیاورد، لباسش را بپوشد... «حیاری، سکاری، لا مسلمین و لا نصاری» ۹۴/۱/۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ________ ۱) [ ج ۷۴ ص ۱۶۶] @seyedololama