هدایت شده از انجوی نژاد. رهپویان وصال شیراز
✅ #حجت_الاسلام_سید_محمد_انجوی_نژاد با لباس مقدس سپاه در دوران جنگ تحمیلی
.
#من_یک_پاسدارم
.
🆔 @rahpouyan
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آئینه بدانیم چو هست
نه در آن وقت که افتاد و شکست
اقبال لاهوری
@seyyedanjavi
✅ 35 - پدربزرگ...
.
اوایل دهه هفتاد که مشهد جایی برای سکونت نداشتم، میرفتم خونه پدربزرگ خدابیامرزم.
مادربزرگ ساکن تهران شده و پدربزرگم تنها بود.
همیشه اون خونه برام یه رنگ و بوی خاصی داشت. یه آپارتمان قدیمی تو محله عسگریه.
وسایل مندرس و خونهای که مشخص بود زن توش نیست و غبار روی وسایل نشسته بود و بوی تنهایی و سکوت میداد و پیرمردی که خودش کارای خودشو می کرد.
با کمری خم، در سکوت و تنهایی آهسته راه میرفت، میخورد، میخوابید، کار میکرد، مریض میشد، خوب میشد و ....
در تنهایی میخندید و میگریست.
در سکوت به گذشتهها فکر میکرد، به بچههاش، به ایام مانده، به نگرانیهای بعد از رفتنش که برای بازماندگانش داشت. به روزهای اون طرف.
.
.
این روزها آن ایام برام تداعی میشه
همین!
جمعه 20 فروردین 1400
@seyyedanjavi
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😐دوم رمضان 1400
خرما نتوان خورد ازین خار که کشتیم...
@seyyedanjavi
معاتبه: سید محمد انجوی نژاد
✅ 35 - پدربزرگ... . اوایل دهه هفتاد که مشهد جایی برای سکونت نداشتم، میرفتم خونه پدربزرگ خدابیامرزم.
چهار روز بعد از این پست مادر بزرگ هم رفت پیش آقاجون...
ی چیزی بود که یاد اون ایام بودم.
اگه مایلید فاتحه ای نثار دوتاشون کنین. ممنون 🌹🙏🏻
@seyyedanjavi
😢😢 باورم نمیشه
علی بیات هم رفت!!!!
جوون ترین همرزم مون بود.
اخه چرا؟؟؟
@seyyedanjavi