eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
750 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
66 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️😔 لبخندت دعای بارانی 💦 است، درمیان خشکسالیِ مرزهای قلب❤️من...! ♥️ @seyyedebrahim
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
بسم رب الشهدا #رزق_ماه_رجب #‌عملیات_بصرالحریر #قسمت_ششم به قلم #شهید_مرتضی_عطایی از اصطلاحا خط القع
بسم رب الشهدا به قلم منم از کوره در رفتم و گفتم:اون قبضه بخوره تو سرت....جونتو بردار و بکش عقب... اونم با همون آرامش خاص و همیشگیش گفت:خوب چیکار کنم این قبضه دست من امانته... تو اون شرایط سخت تشنگی، خستگی و بی مهماتی، دیگه جای وایستادن نبود... بچه ها خودشون رو رسوندن و با آتیش پراکنده و پوشش ،حرکت کردیم... و دشمن هم که حسابی روحیه گرفته بود و تعدادی از بچه ها رو هم اسیر کرده بود، به سمتمون تیراندازی میکرد... دیگه نایی برای ادامه ی مسیر نمونده بود... بچه ها سرامیکها رو در میاوردن و تو مسیر میانداختن، حتی تحمل سنگینی یه نارنجک هم ازمون سلب شده بود... از یه مسیر دیگه و درست تو دل دشمن و حدود 8 کیلومتر راه رو که تا مواضع خودی داشتیم رو طی میکردیم... تو همون مسیر چند نفر دیگه ای رو از دست دادیم... منم که آخرین نفر ستون بودم، چشام سیاهی تاریکی میرفت و هر لحظه فاصله ی خودم رو با بچه ها بیشتر احساس میکردم،به خودم اومدم و دیدم اگه عقب بمونم ، اسیر شدنم قطعیه...بالاخره خودم رو رسوندم و تو مسیر تجهیزات بچه ها رو روی زمین میدیدم... سید مجتبی حسینی رو هم که قبلا قضیه اش رو گفتم و همچنین شهید مالامیری که چطور از خودگذشتگی کرد و کنار اون مجروح موند و گفت من چطوری اینو که مجروح شده تنها بذارم، فردا چی جواب بدم و حتی از روحیاتی که ازش سراغ داشتم ، دغدغه ی اینو داشت که بعدا بگن معلممون درسایی که به ما میداد رو خودش عمل نکرد... ... ✅کانال (
اَبَدْ وَاللّٰهْ مٰاٰ نَنْسیٰ الْعَقیلَةْٔ: به مناسبت روز جوان تا تاریخ ۱/۲۶/سالروز شهید محمد رضا دهقان امیری که به نقلی جوان ترین مدافع حرم میباشند ختم صلواتی راه انداخته ایم هدیه روز تولدشون وتقدیم به ارواح مطهر شهدا خصوصا این شهید والا مقام که در راه پاسداری از حریم بی بی زینب به پسر ارباب حضرت علی اکبر(ع) اقتدا کردند و به حیات طیبه رسیدند لذا در صورت تمایل شرکت در ختم تعداد صلوات مورد نظر خونواده محترمتونو برامون ارسال کنید تا تعداد کل صلوات ها مشخص و اعلام بشه یاعلی ✋🏻 التماس دعا🤲🏼 قبولتون باشه 🌹❤ به آیدی زیر ارسال شود👇🏼 @modaafe3
«شهید یعنی: به خیرگذشت...نزدیک بود بمیرد!» "تو"  چه میکنی،این میانه ی خون برادرم...؟!برای بیداری ما...؟! آخ ... یادم رفته بود ... شهید بیدارمیکند ... شهید دستت را میگیرد ... شهید بلندت میکند ... @seyyedebrahim
... زمیـن حقیر بود برای داشتنت... به تو بیشتر می‌‌آید... سلام! صبحت بخیر علمدار...🌹 @seyyedebrahim
آیت‌الله خوشوقت : تصميم بگير. اگر تا ب حال نماز شب نخوانده ای، خيلی به خودت ضرر زده ای. اگر می خواهی جلوی ضرر را بگيری، از امشب تصميم بگير و بلند شو. نيم ساعت بلند شو، كم كم درست می شود انشاءالله. @seyyedebrahim
امام خمینی: آنهائی که اسلام را خلاصه می کنند در اینکه نمازي بخوانند و روزه ای بگیرند و در گرفتاری این جامعه دخالت نکنند، به حسب روایت رسول اکرم مسلم نیستند شادی روح مطهر امام شهدا صلوات @seyyedebrahim
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
بسم رب الشهدا #رزق_ماه_رجب #‌عملیات_بصرالحریر #قسمت_هفتم به قلم #شهید_مرتضی_عطایی منم از کوره در رف
بسم رب الشهدا (پایانی) به قلم یه مورد دیگه که یادم رفت عرض کنم این بود که تو اون شرایط بیسیمهای آنالوگمون (داخلی)توسط دشمن شنود میشد و اومده بودن روی شبکه مون و با فارسی صحبت کردن و بعضی الفاظ رکیک نسبت به اهل بیت ، روحیه ی بچه ها بیشتر بهم میریخت... بعد اینکه با اون وضعیت رسیدیم به عقبه، چند تا ماشین اومده بودن دنبال بچه ها... و آذوقه ای که قرار بود بیاد تو خط، رو هم انباشته شده بود و با دیدن آب و غذا مثل کسایی که از قحطی در اومده باشن ، خودمونو انداختیم رو آب و خوراکی ها... آبی که در دهان نمونده بود، همون یه مقدار کمی که کف از دهان میومد و از دهان خارج میکردیم ، بعضا همراه خون بود... بعد از خوردن آب، یه ظرف حلوا شکری برداشتم که بخورم، وقتی یک تکه ازش کندم و خوردم، ناخوداگاه همشو از دهانم خارج کردم و دیدم که خونی شده...بله دهان و گلوی بیشتر بچه ها زخم شده بود... بعد از اون تا مدتها که حلوا شکری میدیدم حالت تهوع میگرفتم... بعد از اون به دستور فرمانده ، قرار شد بچه های باقیمانده رو سر خط کنیم و همونجا خط پدافندی تشکیل بدیم ...که با اون شرایط بچه ها،اصلا عملی نشد... و از همونجا هم مجبور شدیم چند کیلومتر دیگه عقب نشینی کنیم و همون نقطه ی رهایی رو تثبیت کنیم... از زمان جدا شدن از مجروحین، نقطه شون رو با جی پی اس ثبت کردیم و تذکر اکید دادیم که اگه از آسمون سنگ هم اومد جاتون رو ترک نکنید تا بیاییم دنبالتون، چون اکه راه بیافتین صد در صد گم میشید و ممکنه اشتباها برید تو دل دشمن ،موارد امداد رو به بچه ها گفتیم و با شریان بند هر چند دقیقه یه بار بالای زخم رو میبستن و باز میکردن تا جلو خونریزی رو بگیرن...تا آخرش ، مدام منو پیج میکردن و کمک میخواستن، ماهم که تو اون معرکه گیر کرده بودیم و هیچ چاره ای نداشتیم... بعد از اینکه خلاص شدیم، رو شبکه پیجشون کردیم و اونا گفتن که ما محل رو ترک کردیم... دو دسته شده بودن...و متاسفانه مجروح رو تنها گذاشته بودن و هر دو نفر با یه بیسیم از هم جدا شده بودند... بیسیمهایی هم که در اختیارشون بود، یکی سراسری(دیجیتال) و دیگری داخلی(آنالوگ)بود... و از هر دو گروه پرسیدم که موقعیت؟ و طبیعی بود که نمیدونستن تو چه موقعیتی هستن... خلاصه با کلی نشونی دادن و اینکه تو جهت یابی ضعف داشتن،و عدم توجه به تذکرات مبنی بر عدم ترک موقعیتشون، کارمون رو خیلی سخت کردن... گروه اول رو از پرسیدن پوشش گیاهی منطقه و جهت غروب خورشید هدایتشون کردیم و بالاخره بعد کلی علامت دادن و راهنمایی با تیراندازی آوردیمشون... و گروه دوم هم میگفت تو مسیرمون یه منبع آب بتنی میبینیم که تو اون منطقه کلی از اون منابع بود... خلاصه اونا رو هم تقریبا با همین شیوه و با آوردن خودرو محمول دوشکا و تیر اندازی در نزدیکی محلشون از دل دشمن کشیدیم بیرون... ولی متاسفانه اون مجروح اسیر شده بود و فردای اون روز فیلمش از شبکه ها پخش شد... "دم عشق،دمشق" ✅کانال
مادر شهید: شنیدن بعضی از معضلات جامعه،  مصطفی رو خیلی عذاب می داد ... و ساعت ها به فکر فرو می‌برد از جمله مشکل فقر مالی مردم بود... این‌که کودکی نتواند ،از کوچکترین  امکانات تحصیلی استفاده کند ، زجرش  می داد... سل 82  پدر مصطفی برای پسرا  یک مغازه محصولات  فرهنگی  مانند ادعیه،زندگی نامه ی شهدا، سربند، پلاک، تسبیح و ... اجاره کرده بود... یه روز مصطفی اومد از من خواهش کرد که با بابا صحبت کن ،تا در کنار کار فرهنگی یک قسمت ازمغازه رو  لوازم التحریر  بذاریم... وقتی علتش را پرسیدم جواب داد : اگر بتونیم در کنار کار فرهنگی دستی بگیریم ،موفق ترهستیم... درنظر داشت که لوازم التحریر رو با قیمت پایین و یا به شکل رایگان در اختیار بچه های  بی بضاعت قرار دهد... یکی از اولویت های مهم مصطفی در زندگی،دستگیری و کمک به دیگران بود... @seyyedebrahim
💢امام صادق (عليه السّلام) : مِن أخلاقِ الجاهِلِ الإجابَةُ قَبلَ أنْ يَسمَعَ يكى از خويهاى نادان اين است كه قبل از شنيدن[مطلب] پاسخ مى دهد 📚ميزان الحكمه ج2 ص353 @seyyedebrahim
🌹شهید احمد محمد مشلب🌹 معروف به شهید bmw سوار لبنانی در شهر نبطیه لبنان دیده به جهان گشود. احمد رتبه ۷ رشته تکنولوژی اطلاعات لبنان بود. اما عشق به شهادت ،او را وارد دانشگاه حقیقت کرد. شهید مشلب که بخاطر چهره زیبایش بسیار مشهور شد در شهر ادلب سوریه بر اثر اصابت ترکش های زیاد ،به فیض شهادت نائل آمد . یادش گرامی باد ‌.