eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
749 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
63 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
••🌿 رویِ‌لوحِ‌دِل‌نِوِشتَم‌یا‌حُسِین بی‌هَوا‌شِڪلِ‌دِلَم‌شِش‌گوشہ‌شُد! @seyyedebrahim
😔💔 اے عشـــــــق همـــــه بهـــــانه از تــوســـت ...☘ هوشنگ ابتهاج ♥ ‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌════════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══ 🔷‌‌‌‌‌‌‌༺ @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگاهش به اعمال توست .
دل را قرار نیست💔 مگر به یاد تو🍃🌹 @seyyedebrahim
سخنان درباره شخصیت : " فرزند حاج عماد جوان بود و هیچکس نکرده بود در این مسیر باشد. میتوانست دانشگاهش را ادامه بدهد. هزاران فرصت داشت ک ب دنیا برسد. اما آن جوان که روح، معنویت، معرفت و عشق را درون خود داشت، همه ی این کارها را رها کرد و به ، و رفت. خبر شهادت او به هر کس رسید، مثل این بود ک حاج عماد، آن فرمانده و تیزبین و تاریخی، دوباره به شهادت رسیده است. " سلام به تو که نامت سیره ات بود ؛ ... أخي یا مع السلام 💔✋ الی الرضوان یا جهاد... هنیأ لك جوار أبیك @seyyedebrahim
سرنوشت عاشقان خامنه ای چیزی جز شهادت نیست❤️🌷
زمان به وقت کتاب ادامه خودگفته های شهید مرتضی عطایی
📚 3⃣8⃣ |روز‌تاسوعا‌پیش‌عباسم| |خود گفته های| 📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸 این خوابی بود که سیدابراهیم دیده بود. یک بار که با شیخ محمد دور هم نشسته بودیم، سید گفت: «ابوعلی! دیشب خواب دیدم با هم پیاده داریم می ریم کربلا.» خیلی انتظار تعبیر خواب سید را می کشیدم. جدای از این، چندین بار به هم قول داده بودیم، هر کدام زودتر شهید شدیم، او آن دیگری را شفاعت کند. یک بار یکی از بچه‌ها داشت از من و سید فیلم می گرفت. اول از من پرسید: «تو ‌این قدر شهید شهید می کنی، هیچ پیامی نداری؟» سید کنارم بود. رو به دوربین گفتم: «ما با هم یه قرارهایی گذاشتیم. الانم متذکّر می شیم که هر کدوم مون زودتر پرید - البته این سید زودتر می پره - هر کی زودتر پرید، بره بستْ در خونه حضرت سیدالشهدا بشینه، شهادت اون یکی رو بگیره. اگر این کارو نکنه، شهید پَستیه.» یک بار دیگر توی ماشین بودیم که این صحبت شد. آنجا سیدابراهیم رو به دوربین گفت: «مردم! تا حالا شهید پست دیدین؟» سیدابراهیم که شهید شد، پدرش می خواست آخرین مسئولیت اش را روی سنگ قبرش بنویسد. من به او گفتم: «آخرین مسئولیت سیدابراهیم جانشین تیپ بود. منتهی شاید اگه خود سیدابراهیم هم بود، راضی نمی شد که مسئولیتش رو روی مثلاً سنگ قبرش بنویسند. هیچ وقت دوست نداشت مطرح بشه.» روی سنگ قبرش حک شد: «فرمانده گردان عمار تیپ فاطمیون.» 📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸 ⚫️ پایان فصل نهم 🔴 ادامہ دارد ... 🔺منبع: کتاب 🔺انتشارات: یا زهرا 🔺مصاحبه و تدوین: علی اکبر مزد آبادی
📚 4⃣8⃣ |حوالی شهادت| |خود گفته های| 📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸 بعد از عملیات القراصی، بچه‌های صابرین برای عملیات به «عبطین» رفتند. من هم با آنها رفتم و جواد را فرستادم تا یگان ناصرین را دست بگیرد. در عملیات عبطین هم حاج قاسم شخصاً حضور داشت. جلودار ستون، چهار تا تانک بودند. حاج قاسم با تویوتا برای بررسی موقعیت منطقه جلوی این تانک ها حرکت می کرد. بار دیگر وقتی ما در مدرسه ای مستقر شده و منتظر فرمان آغاز حمله بودیم، حاجی را دیدیم که بدون محافظ وارد شد، از پله‌ها رفت بالا و خودش را رساند پشت بام. او از آنجا با دوربین منطقه را رصد کرد. با پایان یافتن عملیات، نیروهای لشکر به ایران برگشتند، اما من با مسئولین لشکر صحبت کردم و ماندم. مدتی بعد، دشمن موفق شد القراصی را دوباره بگیرد. آنها طی عملیاتی تمام خانه هایی که نیروهای ما در آن حضور داشتند را با تانک زده بودند. تعدادی شهید و حتی اسیر هم دادیم. من با مسئولیت فرماندهی یگان ناصرین در این عملیات حضور داشتم. این یگان ۳۰ نفر نیرو داشت؛ ۳۰ نفر نیروی کیفی که اکثراً دست پرورده سیدابراهیم بودند. قرار بود در این عملیات ما خط شکن باشیم. اولین باری بود که در نبود سیدابراهیم یگان او را فرماندهی می کردم. کمی نگرانی و استرس داشتم. به خودش متوسّل شدم و گفتم: «سید! اینها همه نیروهای خودت هستن. اگه قرار باشه کار دست من باشه، می دونم نمی تونم از پس اش بربیام. خودت کمک کن بتونم سربلند بیرون بیام.» با عنایت خدا و مددی که از سیدابراهیم گرفتم، در آن عملیات خون از دماغ یکی از این ۳۰ نفر هم نیامد. ما بعد از نفوذ دو کیلومتری در دل دشمن، با روشن شدن هوا، از مواضع مان به آنها حمله کرده و کاملاً غافلگیرشان کردیم. دوباره با کمک بقیه یگان ها، القراصی آزاد شد. یگان ناصرین به عقب برگشت، اما من با یکی از بچه‌ها رفتیم جلو، توی دل دشمن. آن قدر رفتیم تا محل تجمع شان را پیدا کردیم. سریع بی سیم را روشن کردم و به «ایوب»، فرمانده عملیات گفتم: «ایوب، ایوب، ابوعلی!» ادامه دادم: «ایوب جان! ما آغل زنبورشان را پیدا کردیم. گراش رو می دیم، شما آتیش بریزید.» ایوب گفت: «ابوعلی! کجایی لامصّب؟ چرا برنمی گردی؟» نگو همه برگشته و فقط ما مانده بودیم. ایوب هم ما را شهید حساب کرده بود. به او گفتم: «حاجی! تازه ما آغلشون رو پیدا کردیم، کجا برگردیم. سفره پهن پهنه. فقط باید آتیش بریزید.» این بار فریاد کشید و گفت: «بهت می گم برگرد! این یه دستوره! به هیچ چیز دیگه ای هم کار نداشته باش.» وقتی برگشتیم، فهمیدیم بعضی از گردان ها شهید و مجروح و اسیر داده اند. 📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸 🔴 ادامہ دارد ... 🔺منبع: کتاب 🔺انتشارات: یا زهرا 🔺مصاحبه و تدوین: علی اکبر مزد آبادی
💌 راه باز شدن رحمت خاصه خداوند
🌹شهيد مدافع حرم مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم) به روايت همسر گرامى؛ در اوج عزادارى، سينه‌زنى را قطع مى‌كرد و با صداى بلند مى‌كرد: «اللهم عجل لوليك الفرج»🌸 و اعتقاد داشت در آن لحظه كه همه با شور و حرارت عزادارى مى‌كنند، موجب استجابت دعاست👌 و براى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف دعا مى‌كرد. 📚برشى از كتاب «سيدابراهيم، مجموعه يك بغل گل سرخ» ✍️ پى‌نوشت: يا ابن الحسن؛ ظهورت را دست به دعا برداشته‌ايم تا شايد با هم‌نوايى زمزمه‌ی مناجات آسمانيان به دامان اجابت بنشيند ...😔 @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•○♥️🥺•° • خبرٺ هسٺ ؟! ڪھ دلتنگِ ؛ نگاهٺ شدھ ام...!؟ • 💔 @seyyedebrahim
😔💔 یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد تلخ و شیرین این جهان اما چه فرقی میکند ...!🌱 فاضل نظری @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پسرک گل فروش💐💐 آقای پناهیان میخواستم یه گل به شما هدیه بدم.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
... کِی رفته‌ای زدل که تمنّا کنم تو را  کِی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را سلام! صبحت بخیرعلمدار...🌹 @seyyedebrahim
🌻امام صادق(علیه‌السلام): 🌼کسی که مایل است جزء یاران حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) قرار گیرد باید منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوا و اخلاق نیکو توام گردد.🌼 📚بحارالانوار جلد ۵۲ صفحه ۱۴۰ @seyyedebrahim
🌹🌹 اگر در این راه کشته شوم.... فرهنگ و صف آرایی فرهنگی در مقابل دشمن آن چیزی است که: [بنده هم اگر در راه آن کشته شوم احساس میکنم که در راه خدا کشته شدم.] هر کس در این راه کشته شود در راه خدا کشته شده. و هرکس د این راه زحمتی متحمّل شود در راه خدا متحمّل شده است. مسأله، مسأله ی کوچیکی نیست،نقش فرهنگ به نظر من یک نقش تعیین کننده و اساسی است. ما امروزه مورد تهاجم هستیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من هنر نکردم که عاشقت شدم حسین! هنر نزد تو بود با این همه دلبری ات... اربابم حسین جانم💔 @ahlaamenalasaal_313