#حرفقشنگ🌸🍃
شـهید شدن دل مےخواهد!♥️
دلے ڪه آنقدر قوی باشد و بتواند بریـده شود از همہ تعلقات....🌪
دلے ڪه آرام
لہ شود زیر پایت
بہ وقت بریدن و رفتن...🕊✨
و شـهدا "دلدارِ بـےدل" بودند...💔
〖 #شہید_عبـــاس_دانشـگر 🖤
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🙏
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
•|❄️❣|•
#تلنگرانـ🗣💥
🌸هنگآمـے ڪ دستـ هایتـ را🖐
نــذر #مـُرتبـ ڪردنـِ حـجابتـ 🧕مےڪُنے
هنگآمے ڪ چشــ👀ــمآنتـ را بـَر «حرامـ» مےبـندے
🍃هنگآمے ڪ بآ #نـِجابتـ و وقـآر😌
از جـادهـے تـلخِ گنآهـ..🛣
#پیـروزمـَندانہ مـــےگـُذرے🤩
🌸هنگآمے ڪ #پاڪےِ وجـودتــ را
از نگآهـ هاےِ چـرڪیݩ مےپوشانـے😇
آنگـاهـ پیشڪش #توستـ بـُلندآے آسمانـ ها💫🕊
🍃ڪ #حجابتـ آسـمانـ استـُـ 🌫
خودتــ از جـنسـِ مآهـ...
🍃🌹🍃 #شہید_عبـــاس_دانشـگر 🖤
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🙏
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
📚| #داستان_واقعی
❣| #عاشقانه_ای_برای_تو 6⃣1⃣
✍🏻| #نویسنده : شهید طاها ایمانی
قسمت شانزدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو:
✨ اسیر و زخمی ✨
🍃از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی سالن منتظرم بود ... صورت مملو از خشم ... وقتی چشمش به من افتاد، عصبانیتش بیشتر شد ... رنگ سفیدش سرخ سرخ شده بود ... اولین بار بود که من رو با حجاب می دید ...
🍃مادرم و بقیه توی خونه منتظر ما بودند ... پدرم تا خونه ساکت بود ... عادت نداشت جلوی راننده یا خدمتکارها خشمش رو نشون بده ...
🍃وقتی رسیدیم همه متحیر بودند ... هیچ کس حرفی نمی زد که یهو پدرم محکم زد توی گوشم ... با عصبانیت تمام روسری رو از روی سرم چنگ زد ... چنان چنگ زد که با روسری، موهام رو هم با ضرب، توی مشتش کشید ... تعادلم رو از دست دادم و پرت شدم ... پوست سرم آتش گرفته بود ...
🍃هنوز به خودم نیومده بودم که کتک مفصلی خوردم ... مادرم سعی کرد جلوی پدرم رو بگیره اما برادرم مانعش شد ...
🍃اون قدر من رو زد که خودش خسته شد ... به زحمت می تونستم نفس بکشم ... دنده هام درد می کرد، می سوخت و تیر می کشید ... تمام بدنم کبود شده بود ... صدای نفس کشیدنم شبیه ناله و زوزه شده بود ... حتی قدرت گریه کردن نداشتم ...
🍃بیشتر از یک روز توی اون حالت، کف اتاقم افتاده بودم ... کسی سراغم نمی اومد ... خودم هم توان حرکت نداشتم ... تا اینکه بالاخره مادرم به دادم رسید ...
🍃چند تا از دنده ها و ساعد دست راستم شکسته بود ... کتف چپم در رفته بود ... ساق چپم ترک برداشته بود ... چشم چپم از شدت ورم باز نمی شد و گوشه ابروم پاره شده بود ...
🍃اما توی اون حال فقط می تونستم به یه چیز فکر کنم ... امیرحسین، بارها، امروز من رو تجربه کرده بود ... اسیر، کتک خورده، زخمی و تنها ... چشم به دری که شاید باز بشه و کسی به دادت برسه ...
🌷•••{ادامہ دارد}•••
#شہید_عبـــاس_دانشـگر 🖤
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏽
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
🖤سید علی را عاشقم🖤:
معلم وارد کلاس شد وشروع به حضوروغیاب کرد:
بزرگراه همت...............حاضر
غیرت همت.................غایب
ورزشگاه همت..............حاضر
مردونگی همت.............غایب
مرام همت...................غایب
سمینارهمت................حاضر
آقایی همت..................غایب
صداقت همت................غایب
همایش همت..............حاضر
صفای همت................غایب
عشق همت...............غایب
آرمان همت...............غایب
یاران همت................غایب
تیپ همت................حاضر
غایبا از حاضــــرابیشتــــربودن
کلاس تعطیـــــــــــــــــــــــــــــــل
#شهیدانه
#شهدا_شرمنده_ایم
#شہید_عبـــاس_دانشـگر 🖤
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🙏
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
☔️آرامش #یعنی:
قایق زندگیت را
#دست کسی بسپاری که
صاحب #ساحل آرامش است
🌸الابذکرالله
🍃تطمئن القلوب
🌸قشنگترین و#شادترین لحظات نصیبتان باد😍
🍃🌹🍃🌹
#شہید_عبـــاس_دانشـگر 🖤
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🙏
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
نگذارید
گوشهایتان
گواه چیزی باشد
که چشمهایتان ندیده
ونگذارید زبانتان
چیزی را بگوید کـہ
قلبتان باور نکرده . #شہید_عبـــاس_دانشـگر 🖤
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🙏
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
#حرف_های_ناگفته
#گریه
#کرب_و_بلا
از ❤کربلا❤
این ❤کربلا❤
دوری ❤کربلا❤
جهانی ❤کربلا❤
در ❤کربلا❤
من ❤کربلا❤
گریه ❤کربلا❤
میکند ❤کربلا❤
#شہید_عبـــاس_دانشـگر 🖤
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🙏
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇