پاره های جگرم به کنار
آدم از هم خانه ی خود درد ببیند می سوزد!
آه مادر کجایی که ببینی جگرم می سوزد!
#شهادت
#امام_حسن_علیه_السلام
مهربان باشیم و گذر کنیم که دنیا سرای ماندن نیست...
اللهم عجل لولیک الفرج
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╔━═⊰❀🍃🌺﷽🌺🍃❀⊱═━
👆جلســـه پخش زنده #دعای_عهـــد
بعد از حضور در اجتماع پر شور دعای
عهد از طریق لینک زیر می تونـید وارد
سامانه بشید و حضــورتون رو در دعای
عهد ثبت کنید تا به یک اجتماع پرشُور
و بزرگ برسیم👇
🆔https://shamim313.com
.╚~•๑❥░ ⃟🌸❥๑•~---------
.
23.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما رو رها کنم کجا برم امام حسن؟
تو منو رها کنی کجا برم امام حسن😭🥀
آقا قربونت جگرهای پاره پاره ات بشم🏴
هدایت شده از محفل اشک "حرم مطهر امام رضا علیه السلام"
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای فرج یعنی گشایش
به مفهومش که دقت کنی بیشتر حالت دعا برای خودمون هست...
ما به گشایش محتاجیم پس دعای فرج رو با صدق دل بخونیم🤲
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╔━═⊰❀🍃🌺﷽🌺🍃❀⊱═━
👆جلســـه پخش زنده #دعای_عهـــد
بعد از حضور در اجتماع پر شور دعای
عهد از طریق لینک زیر می تونـید وارد
سامانه بشید و حضــورتون رو در دعای
عهد ثبت کنید تا به یک اجتماع پرشُور
و بزرگ برسیم👇
🆔https://shamim313.com
.╚~•๑❥░ ⃟🌸❥๑•~---------
.
✴️چگونه دختر شفا یافت؟
روز نهم شوال سال 1343 دست راست شل شده کوکب دختر حاج غلامحسین جابوزی 158 شفا داده شد؛ پدر دختر گفت:
یک شب در خانهی ما اتفاقی هولناک افتاد؛ این دختر از هول و اندوه، دست راستش به درد آمد تا سه روز به درد گرفتار بود؛ بعد دستش از حرکت افتاد؛ او را از قریهی خود برای معالجه به کاشمر آوردم؛ نزد پزشک رفتم؛ پزشک برای معالجهی آن کوشید؛ ولی بیماری او بهبود نیافت.
به مشهد مقدس مشرف شدیم ظاهرا برای معالجه؛ ولی باطنا برای استشفا از دربار حضرت رضا علیهالسلام؛ چند روزی نزد پزشکان ایرانی رفتیم فایدهای ندیدیم؛ بعدا به دکتری آلمانی مراجعه کردیم طبیب مذکور، برای معالجه. دختر را برهنه کرد. دختر گفت:
وقتی خود را در نزد آن اجنبی کافر. برهنه دیدم خیلی بر من گران آمد و بر من سخت گذشت که از خدا آرزوی مرگ کردم و گفتم:
ای کاش مرده بودم! و ناموس خود را پیش اجنبی کافر، برهنه نمیدیدم.
دکتر دستور داد:
چشمهای دختر را بستند.
سپس به او گفت:
به هر عضوی که دست میگذارم بگو. دست بر روی هر عضوی میگذاشت دخترم میگفت:
فلان عضو است تا وقتی که دست، بر روی دست راست او نهاد دختر ابدا اظهار درد نکرد. چون معلوم شد، که احساس درد نمیکند؛ لباسهایش را به او پوشانده، چشمهایش را باز کرد و گفت:
این دست علاج ندارد؛ سه مرتبه گفت:
دست مرده است و روح ندارد؛ او را نزد امام خودتان ببرید مگر پیغمبر یا امام آن را علاج کند.
از این سخن یقین کردم. بجز پناه بردن به طبیب حقیقی، حضرت رضا علیهالسلام چارهای نیست.
فکر بهبود خود ای دل! ز در دیگر کن
درد عاشق نشود به ز مداوای طبیب
او را به حمام فرستادم تا پاکیزه شود و غسل نماید.
شست و شویی کن و آنگه به خرابات، خرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده
نزدیک غروب بود که مشرف به حرم امن و کعبهی حقیقی شدیم.
دخترم در پیش روی مبارک، جلو ضریح نشست و عرض کرد:
یا امام رضا علیهالسلام! یا شفا یا مرگ.
من هم سخن او را به ساحت اقدس حضرت رضا علیهالسلام عرض کردم وهر دو با هم بسیار گریستیم.
آن گاه به یادم آمد که امروز نماز ظهر و عصر نخواندهایم. به دخترم گفتم:
برخیز! که نماز نخواندهایم از جا برخاسته، به مسجد زنانهای - که در حرم شریف است - برای ادای نماز رفت؛ من هم در جلو مسجد، مشغول نماز شدم.
هنوز نماز تمام نشده بود، دیدم دختر، بسرعت از مسجد زنانه بیرون آمد و از جلو من گذشت پس از تمام کردن نماز به جست و جوی او رفتم که چنانچه به طرف منزل رفته باشد، او را ببینم که به خاطر ندانستن راه خانه، سرگردان نشود.
ناگهان دیدم که او در کنار ضریح مطهر نشسته و اظهار حاجت میکرد. و میگفت:
یا مرگ یا شفا.
#ادامه در پست بعد