📖خاطره در ایام محرم و ماه مبارک رمضان که در سطح شهر مجالس پرشماری برگزار می‌شد، عباس به دنبال آن مجالسی بود که بتواند از حرف‌های سخنرانش استفاده کند. با پرس و جو به دنبال مجلس یک سخنران توانمند بود. غالبا هم با اشتیاق به مجلس سخنرانی کسانی می‌رفت که اهل علم و عمل بودند و روحیه جوان‌گرایی داشتند. اگر پای منبری می‌رفت که برایش دلچسب نبود، شبِ دیگر به مجلسِ دیگری می‌رفت. برایش مهم بود که به مجلسی پا بگذارد که از آن حظ معنوی، روحانی و علمی ببرد. برای انتخاب مجالس مداحی هم همین‌گونه عمل می‌کرد. مداحی را دوست داشت که هم شور ایجاد کند و هم شعور و آگاهی. 🖊محمد ترحمی-دوست شهید ─┅───▪🏴▪───┅─ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠

📖خاطره بعد از شهادتش، جوانانِ بسیاری از طریق فضای مجازی با من تماس می‌گرفتند و می‌پرسیدند که عباس برای ورود به دانشگاه امام حسین(علیه‌السلام) چه مراحلی را طی کرد. می‌خواستند بدانند که چطور می‌شود از شهرستان وارد دانشگاه امام حسین(علیه‌السلام) شد. از من می‌‌پرسیدند که برای به مشکل برنخوردن در پذیرش سپاه باید در چه رشته‌ای تحصیل کنیم؟ من تا آن‌جا که می‌توانستم راهنمایی‌شان می‌کردم. حالا بعد از گذشت دو سال از شهادت عباس، تعدادي از همان جوانان که من آن‌ها را نمی‌شناسم، از سراسر کشور با من تماس گرفته و می‌گیرند و می‌گویند ما به برکت خون عباس راهی دانشگاه امام حسین(علیه‌السلام) شدیم و الان دوره آموزش عمومی را می‌گذرانیم. 🖊پدر شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠

🌸🌼🍃🌷🍃🌸🍃🌹🍃🌼 📖خاطره در شهر کرمان، در جمع خواهرانی که نمی‌دانستند من عباس را می‌شناسم، سخنرانی داشتم. بین سخنرانی خاطره‌ای از عباس گفتم. سخنرانی که تمام شد جمع زیادی از خواهران به سمتم آمدند و از من سوال می‌کردند که شما واقعا عباس را از نزدیک دیده‌اید؟ از روحیات عباس می‌پرسیدند و می‌گفتند او چه کرد که توفیق شهادت نصیبش شد؟ من تازه متوجه شدم که عباس چه تأثیري بر دل جوان‌های این مرز و بوم گذاشته است و چگونه آن‌ها را شیفته خود کرده است. بین حرف‌های آن خواهران فهمیدم وصیتنامه و دستورالعمل عبادی عباس، بیش از چیزهای دیگر بر آن‌ها اثرگذار بوده است. 🖊پیمان افراسیابی- همکار عباس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💯بہش می گفتݩ :📞🎙 براۍ چے BMW 🚘🚙 رو وݪ کردی اومدی سوریہ🕌 نونت ڪم بود 🍞 آبت کم بود 🍾 گفت :🎤 عشقم ڪم بود 💜💙💗💛❤️💚💔 {شهید احمد مشݪب} #مدافع_حرم 💠 @shahadat099 ☑️

❤️🍃 💠 حلقه‌ی‌ ازدواج 💍 🔰حلقه ی ازدواج من هزار تومن💵 قیمتش بود. ابراهیم به من گفت: من حلقه ی طلا✨ و پلاتین نمیخوام❌ اگه صلاح بدونین،من فقط یه انگشتر #عقیق بر می دارم☺️ یک #انگشتر_عقیق بر داشت به قیمت ۱۵۰تومان. 🔰آن موقع #پدرم مخالفت کرد و می گفت: زشته برای ما که #دامادمون حلقه ی ۱۵۰تومنی بر داره. تو آبروی مارو بردی‌😶 گفتم: مگه چی شده⁉️ گفت: آخه کی تاحالا برای دامادش حلقه💍 ۱۵۰تومنی گرفته؟ زشته بابا،می خندن به ادم 🔰وقتی #ابراهیم به خانهٔ مان زنگ زد📞 موضوع را با او در میان گذاشتم، با #پدرم صحبت کرد. به او گفت: آقای بدیهیان،این #حلقه از سرم هم زیاده.شما دعا کنین که من بتونم توی زندگی، حق همین انگشتر رو هم #درست ادا کنم👌 باقی اش دیگه دست خدا و مصلحت اوست. 🔰سَرِ حرفش هم ایستاد. همیشه و در #هر_شرایطی حلقه اش را دست میکرد و خیلی به آن توجه داشت😍 وقتی در یکی از عملیات ها،حلقه شکست💔، رفت و #عین_همان انگشتر با همین عقیق و همان رکاب خرید و دستش کرد. 🔰خندیدم و گفتم: حالا چه اصراریه⁉️ اینقدر نسبت به این حلقه #مُقَیَّدی؟ گفت:«این حلقه توی زندگی،سایه ی یه مرد یا یه زنه👤 من دوست دارم همیشه #سایهٔ_تو بالا سرم باشه❤️ این حلقه همیشه در #اوج_تنهایی، تو رو یادِ من میاره و من محتاج اون هستم.می فهمی #محتاج شدن یعنی چی؟ ✍راوی: همسر شهید #شهید_محمدابراهیم_همت🌷 💠 @shahadat099 🍃🕊

تبسّمت، نسیم را به سمت آستانه ی لبخندهایم آورده است! تا هر صبح، #تُ شورانگیزترین جریان لحظه هایم باشی ... #دخترانه 💚 💠 @shahadat099

🌺🌱🌸🌱🌼 #سخن‌_عشق ✨قال على عليه‏ السلام : 🔸 يَنبَغى لِلعاقِلِ اَن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ وَ سُكرِ القُدرَةِ ، وَ سُكرِ العِلمِ ، وَ سُكرِ المَدحِ وَ سُكرِ الشَّبابِ ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذالِكَ رياحا خَبيثَةً تَسلُبُ العَقلَ وَ تَستَخِفُّ الوَقارَ؛ 🔶 سزاوار است كه عاقل، از مستى ثروت، قدرت، دانش، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى‏كند و وقار و هيبت را كم مى‏نمايد. 📚(غرر الحكم، ص 797) ❇️ @shahadat099 🌺🌱🌸🌱🌼

شهید #ابراهیم_همت: میانبر رسیدن به خدا #نیت است، کار خاصی لازم نیست بکنیم❌ کافی است کارهای روزمره‌مان را بخاطر #خدا انجام دهیم .... اگر تو در این کار زرنگ باشی شک نکن #شهید بعدی تویی....😍 #خدا_همین_نزدیکیست♥️ #نیت 🌹🍃🌹🍃 @shahadat099