eitaa logo
شهید فهمیده نطنز
452 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
94 فایل
پایگاه مجازی دانش آموزان آینده ساز انقلاب شهرستان نطنز و بخش امامزاده-بادرود کانال نوجوان پلاس نطنز https://shad.ir/BDA_Esfahan_Natanz کانال محتوا 👈 @maistadeim ارتباط👈 @m7074esi
مشاهده در ایتا
دانلود
12.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 🔴 یادی کنیم از اجتماع عظیم 😍 پیامی از طرف دختران دهه هشتادی و نودی برای... @sh_fahmide_natanz
فضا سازی مدرسه مدرسه خدادادی نطنز🇮🇷 درگاه مجازی بسیج دانش آموزی شهید فهمیده نطنز http://Eitaa.com/sh_fahmide_natanz ارسال گزارش فعالیت ها @m7074esi درگاه تهیه و تولید محتوا در پیام رسان ایتا http://Eitaa.com/maistadeim درگاه مجازی واحد پوینده حوزه شهید فهمیده نطنز @puyandegan_natanz https://eitaa.com/amre_vali
📸 / محور بیانات رهبر انقلاب اسرائیل،آمریکا و ایرانیان خائن اغتشاشات برنامه ریزی شده انجام دادند @sh_fahmide_natanz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حضور مهدی رسولی در عملیات سپاه علیه تروریست‌ها 🔹حاج مهدی رسولی مداح اهل بیت (ع) در جمع رزمندگان یگان‌های عملیاتی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) حضور یافت و در عملیات موشکی ‌سپاه علیه تروریست‌های کومله شرکت کرد. @sh_fahmide_natanz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اقا ردای سَبزِ اِمامَت مُبارک پوشیدَنِ لِباسِ خِلافَت مُبارَک اِی آخَرین ذَخیرهِ زَهراییِ حَسَن آغاز روزِگار اِمامَت مُبارَک... 🔷 نهم ربیع الاول سالروز آغاز امامت و زعامت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک باد💐💐 @sh_fahmide_natanz
پر پرواز این داستان : عطر عاشقی نویسنده : یاس کبود برای نوشیدن یه استکان چای دارچینی که بوش بدجوری وسوسه ام کرده بود به سمت آشپزخونه رفتم که متوجه صدایی شدم‌. صدای گریان مادرم بود آره مادرم بود . ولی انگار نمیخواد کسی بشنوه مادرمه .میشناسمش آروم آروم به سمت اتاقش رفتم و گوشمو به درچسبوندم تا متوجه بشم چه اتفاقی داره میفته مادرم : خدایا . خدای خوب وبینظیرم آرام جانم . همه وجودم . ای همه ی عشق . خدایا .خدایا .خدایا ......وادامه داشت ؛ جوری که انگارخداوند روبه روش نشسته و داره بهش اشاره میکنه حالشو میفهمیدم . این مدل حال مادرم رو زیاد دیده بودم ولی امروز حال وهوای خاصی داشت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 قسمت دوم : تاب نیاوردم .این صحنه ها دیدن داره .آروم آروم دراتاق را باز کردم و خیلی با احتیاط نشستم ومادرم با مخاطب خاصش درحال گفتگو: خدا جانم . باورقلبیم . (واینجا بلندبلند زد زیر گریه و روی سجاده ی خود خم میشد مثل کسی که عزیزی از دست داده بود ) میان هق هق گریه های خالصش منم اشکم جاری شد اما نمیدانم غبطه بود به رابطه ی زلال عاشق ومعشوق یا احساس فرزند ومادری . هرچه بود شیرین بود و آرامبخش و نجواهای مادرم : خدایا امروز چادراز سرزنانمان کشیدن . مردانمان را به سکوت فراخواندن . دخترانمان را شیر میدانهای هرزگی کردن . پسرانمان را علمدار بی غیرتی کردن . امروز عرصه ی بی توبودن را درشیپور هایشان با جان وسرمایه های ما فریادمیزدن . با دختران وپسران شهرمن . کشور من ومن نگرانم ؛از حاکمیت بی تو بودن خدایا من به نبودنت عادت ندارم و بودنت را بیش ازهرزمانی امروز خواهانم مادرم بود و حرفهای درگوشی باخدا اما منم همینارو ازته قلبم میخواستم او میان گریه های جانسوزش همچنان خم میشد و سجاده اش ازاشک چشمانش خیس 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 قسمت سوم : مادرم سرش را بالا بردو دستانش را روی سرش گذاشت و از درد به خود میپیچید اما چه دردی ؟ که شنیدم گفت: خدایا ببخش از ارتباط تکراریم . ببخش از طاعت از روی عادتم . خدایا درسلامت؛ به رسم عادت؛ تورا عبادت کردم و این روزها ترس از نداشتنت، چنان آتشی درجانم انداخت که شوق عبادتت در دلم حرارتی افکنده که هیچ کس را یارای خاموش کردنش نیست . پس بمان دردلم وبسوزان مرادرعشق خود که تا دیروزو دیروزها تورا برای سلامت خود وعزیزانم میخواستم وامروز که توعزیزی وجان منی تورا برای خود و خود میخواهم ای مهربان دادار ‌. ای ماندگار همیشه زنده .برایم بمان که هر چه هست فانی است وتو ابدی و حاضری . پس مرا بپذیرو در راه خودت بمیران مناجاتش داشت آتش به جانم می انداخت .این شور وحرارت تازگی داشت گویا واقعا ترس از دست دادن خدا را داشت . نگران دعاهای آخرش بودم براهمین حس کردم باید رابطه شونو قطع کنم . صدا زدم مادر ومادرم درحالی که شوکه شده بود به سمت من برگشت 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 قسمت چهارم : خوش به حال مادرم .چه چهره معصومی داشت . بی رمق نگاهم کرد. به سمتش رفتم ودستانش را در دستانم گرفتم وباتمام وجود روی قلبم فشردم . دستانی که از درگاه خداوندی برگشته بود که حالا بعداز عمری نگران از دست دادنش بود . خداوندی که گویا این چند روز دل مادرم را کامل به نام خودش تصرف کرده بود . دستانش رو بوسیدم و به چشمان مهربانش نگاه کردم وگفتم .خدای تو همیشه باتوست و فراموشت نخواهد کرد . نگران چی هستی مادر کسی قرار نیست تو رااز او جدا کند . مادرم با همان آرامش همیشگی گفت : چه میدانی عزیزکم . چه میدانی چه میکشم وزد زیرگریه 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 قسمت پنجم (آخر) این مدت فهمیدم که را داشتم واگر روزی بدون اوباشم پوچ وهیچم حرفهای مادرم بوی عطر ناب بندگی میداد آره حق با مادرم بود .خداوند که خداونده .همیشه هست واین مائیم محتاج او . مادرم را به بالشتی تکیه دادم وبراش لیوان آبی آوردم .اورادراز کشیدم تا آرام بخوابد واز اتاقش بیرون آمدم .دیگه بوی چای دارچینی روحس نمیکردم . بوی عطر خاصی جانم را گرفته بود .عطر عبادت وبندگی . عطر کرامت حضور . عطر بندگی برای خدا . لب حوضچه وضو گرفتم و به سمت سجاده وقرآنم رفتم . منم حرفها داشتم . حرف زدم وحرف زدم وحرف زدم واوست که میشنود و میشنود ومیشنود بخش دوم @sh_fahmide_natanz
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا دشمن روی مخ دهه هشتادی‌ها کار می‌کنه؟ یه دوست پیدا کن تو شبهات دستتو بگیره @maistadeim
سخنرانی حاج آقا پیروی درمورد هفته دفاع مقدس درمدرسه دخترانه زینبیه 🇮🇷🌱🇮🇷🌱دفاع مقدس🌱🇮🇷🌱🇮🇷 درگاه مجازی بسیج دانش آموزی شهید فهمیده نطنز http://Eitaa.com/sh_fahmide_natanz ارسال گزارش فعالیت ها @m7074esi درگاه تهیه و تولید محتوا در پیام رسان ایتا http://Eitaa.com/maistadeim درگاه مجازی واحد پوینده حوزه شهید فهمیده نطنز @puyandegan_natanz https://eitaa.com/amre_vali
فضاسازی مدرسه زینبیه بادرود به مناسبت هفته دفاع مقدس 🇮🇷🌱🇮🇷🌱دفاع مقدس🌱🇮🇷🌱🇮🇷 درگاه مجازی بسیج دانش آموزی شهید فهمیده نطنز http://Eitaa.com/sh_fahmide_natanz ارسال گزارش فعالیت ها @m7074esi درگاه تهیه و تولید محتوا در پیام رسان ایتا http://Eitaa.com/maistadeim درگاه مجازی واحد پوینده حوزه شهید فهمیده نطنز @puyandegan_natanz https://eitaa.com/amre_vali