مرحوم ملااحمد نراقی (رحمهالله) در کتاب «معراج السعاده» مال حرام را از بزرگترین عوامل هلاکت انسان و مهمترین موانع رسیدن به سعادت (دنیوی و اُخروی) معرفی میکند و میفرماید: «بیشتر کسانی که به هلاکت رسیدهاند، بهسبب خوردن مال حرام بوده و اکثر مردمی که از فیوضات و سعادات محروم ماندهاند، بهواسطه آن است ... کسی که تامل کند، میداند که خوردن حرام، اعظم حجابی است که بندگان را از وصول به درجه ابرار (باز داشته) و قویتر مانعی است برای اتصال به عالم انوار».
ایشان در ادامه میفرماید: «آری، دلی که از لقمه حرام روییده شده باشد کجا و قابلیت انوار عالم قدس کجا؟ و نطفه را که از مال مردم به هم رسیده باشد با مرتبه رفیعه انس با پروردگار چه کار؟ چگونه پرتو لمعات عالم نور، به دلی تابد که بخار غذای حرام، آن را تاریک کرده؟ و کی پاکیزگی و صفا از برای نفس حاصل میشود که کثافات مال مشتبه آن را آلوده و چرک نموده باشد؟»
معراج السعاده، ص۴۴۰
#روزی_حلال
@sh_hosein
این جمله را باید آویزه گوشمان کنیم و مدام با خود تکرار کنیم، و اگر میتوانیم آن را در کاغذی بنویسم و در محل دیدمان نصب کنیم. جملهای که قلب انسان را تکان میدهد:
عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق میافتد مواظب باشیم...
🌱سی شب سی آیه
#تلگراف
@sh_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلــبم از فراق تو درد می کند...
#دلتنگی
@sh_hosein
هوای کربلا-زمینه.mp3
25.26M
به جونِ تو قسم، تویی همه کسم
اگه منو رها کنی غریب و بی کسم
از هرچی حاجته یه کربلا بَسَام
🎙کربلایی جواد مقدم
#بر_در_کوفتن_های_شبانه
@sh_hosein
امام علی عليه السلام میفرماید:
أفضلُ الأدبِ أن يَقِفَ الإنسانُ عند حَدِّه و لا يَتَعدّى قَدْرَهُ
برترين ادب آن است كه انسان در حدّ خود بماند و از اندازه خويش تجاوز نكند.
غرر الحكم، ح ۳۲۴۱
@sh_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ...
تکه هایی از من که زنده اند
تکه هایی است که برای تو اشک ریخته اند...
#دلتنگی
@sh_hosein
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ
خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان.
@sh_hosein
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
إنَّ للّه ِتعالى في الأرضِ أوانِيَ، ألا و هِي القُلوبُ، فَأحَبُّها إلَى اللّه، أرَقُّها و أصفاها و أصلَبُها؛ أرقُّها للإخوانِ، و أصفاها مِن الذُّنوبِ، و أصلَبُها في ذاتِ اللّه.
همانا خداوند متعال در زمين ظرفهايى دارد. بدانيد كه آن ظرفها، همان دلهايند.
پس دوست داشتنى ترين دلها نزد خداوند، نازكترين و صافترين و سختترین آنهاست:
نازكترين آنها براى برادران.
و صافترين آنها از گناهان.
و سختترين آنها در راه خدا.
📚كنز العمّال، ح ۱۲۲۵
@sh_hosein
آقایامامحسین!
خلاصهیهمهتقلاهاموناینه:
هیچوقتنذارتوجمعی
قراربگیریمکهرفتهرفته
محبتشماروبرامونکمرنگکنه!
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمْری فی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ اَبْلَیْتُ شَبابی فی سَكْرَةِ التَّباعُدِ مِنْك؛
خداوندا، من عمر خودم را در نادرستى و غفلت از تو نابود، و جوانى خود را در مستى دورى از تو فرسوده كردم.
این فراز، بیان دیگرى از تقویت روحیّه ادب در پیشگاه پروردگار و به جوش آوردن مجدّد دریاى رحمت الهى و پیدا كردن استعداد و شایستگى درك رحمت خداوند است.
خداوندا، به خود نگاه مىكنم و به عمرى كه در نهایت شرارت و غفلت و بىخبرى گذراندم. البته غفلتها و بىخبرىها متفاوتند. امثال ما ممكن است به حال غفلت از گناهان كبیره دچار شویم، ولى كسانى كه در مراتب عالى به سر مىبرند اگر از آن ژرفنگرى كه باید در یاد خدا داشته باشند به هنگام توجّه به زندگى و نیازهاى مادى، كم شود برایشان غفلت به حساب مىآید و با توجه به خواستههاى مشروع دنیوى از عمق توجّه به ماوراى ماده و طبیعتْ غافل مىشوند. هر انسانى زندگى خود را از ابتداى كودكى تا مدتها با سهو و غفلت مىگذراند. غفلت در تمامى عمر
مىتواند همراه آدمى باشد، به خصوص دوران جوانى كه اوج شادابى و نشاط است، و گاهى انسان را به حالتى دچار مىكند كه سبب شرمندگى و پشیمانى خود او مىشود. انسان وقتى به مقتضاى طبیعت خود، دچار چنین حالاتى مىشود حتى اگر به گناه هم مبتلا نشود باز از پیدایش چنین حالاتى در محضر خداوند شرمنده و خجل مىگردد. از این حالت به مستى تعبیر شده است كه گویا عقل انسان در آن حالت درست كار نمىكند. پس هر كسى اوج جوانى خود را به یاد مىآورد و از كهنه و فرسوده كردن آن افسوس مىخورد كه با حالت مستىگونهاى از خداوند دور شده است. البته جوانى اولیاى الهى نیز با حالتى متفاوت با حالت ما انسانهاى معمولى گذشته است.
اِلهی فَلَمْ اَسْتَیْقِظْ اَیّامَ اغْتِراری بِكَ وَ رُكُونی اِلى سَبیلِ سَخَطِك؛
خداوندا، من در ایام بىخبرى بیدار نشدم و
به همان راهى كه به غضب تو منتهى مىشد اصرار مى ورزیدم.
خداوندا، از این حال بىهوشى و مستى و بىخبرى كه داشتم و مىتوانستم بیرون بیایم و این كار را نكردم و دلم را متوجه آن راهى كه از تو دور مىشد نمودم و به سخط و خشم تو گرفتار شدم. با عمل ناچیزى، عمر خود را به هدر دادم و حال به خود آمدهام.
اِلهی وَ اَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قائِمٌ بَیْنَ یَدَیْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ اِلَیْك؛
خداوندا، من بنده تو و فرزند بنده تو هستم كه اكنون در پیشگاه تو ایستادهام و به كرم تو توسّل جستهام تا به تو دست یابم.
خدایا! من، پدر، مادر و همه گذشتگان من، غلام و غلامزاده تو بوده و هستیم. نهتنها من بنده تو كه همه گذشتگان من غلام تو بودهاند و مملوكیّت ما تازگى ندارد. حال امیدم به كرم و بزرگوارى توست تا این غفلتها و بىخبرىها را جبران كنم و دیگر نمىخواهم به آنها برگردم.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
ماه شعبان ماه بشارتهاست، ماه شادیهاست، ماه تطهیر دلها و نورانی کردن دلهاست با استغفار، با دعا، با مناجات. ماه آماده شدن برای ورود در برکات بینهایت و بیپایان ماه مبارک رمضان است.
#مقام_معظم_رهبری
۱۴۰۲/۱۲/۱۷
@sh_hosein
وَ خُذْ بِقَلْبِي إِلَى مَرَاشِدِي
و دلم را به نقطه ای که خیرم در آن است متوجه ساز...
🌿نهج البلاغه خطبه۲۲۷
@sh_hosein
چشم هایش را باز کرد. هنوز ضریح در دستانش بود. نمیدانست چقدر از زمان گذشته فقط میدانست تمام روزهای زندگیاش از ذهنش گذشته بود.
صدای روح الله در عمق وجودش پیچید.
_زینب، اگه رفتیم کربلا حاضری حلقه هامون رو بندازیم حرم؟
_وای روح الله، معلومه که نه. حلقه ازدواجمون تنها چیز مشترک بین من و توئه.
_ولی اگه حلقه هامون رو بندازیم داخل حرم، عشقمون جاودانه می شه ها!
🌿دلتنگ نباش
زندگینامه شهید مدافع حرم روح الله قربانی
#تلگراف
@sh_hosein
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا جَامِعَ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوَی...
سلام بر شادی جمعیت قلبهای ما در سایهی دستهای مبارک تو.
سلام بر آن لحظه ای که پراکندگی های هوا و هوس را به نگاهی آرام می کنی.
#امام_زمان
@sh_hosein
اگر آشفتگی و پریشانی سبب خیر میشود
و الخــــــیر کلهُ فــی باب الحــــسیــــــن
خدا از ما نگیرد نعمتِ آشفته حالی را...
#دلتنگی
@sh_hosein
💠علت ایجاد عُجب در انسان
علت عُجب این است که انسان بدهکاری را دارایی تلقی می کند. مثلا چشم بدهکاری است نه دارایی؛ دست بدهکاری است؛ جان بدهکاری است؛ عمر، بدهکاری است؛ وقت و فرصت اینها همه بدهکاری است و هیچ یک دارایی نیست. وقتی انسان اینها را که بدهکاری است دارایی تلقی کرد، چرا
عجب پیدا نکند؟ چرا غرور پیدا نکند؟ حتی این چنین فردی تواضعش هم تواضع تصنعی است. وقتی انسان استعدادهایش را دارایی تلقی می کند، مثل این است که قربة الی الله و برای اینکه خدا خوشش بیاید می گوید من کم هستم من عقبم من کسی نیستم و خودش می فهمد که دارد به خودش دروغ می گوید؛ یعنی خودش را کسی می داند، برتر هم می داند، مافوق هم می داند؛ اما برای اینکه خدا از او راضی بشود می گوید خاک بر سر من! ما قابل نیستیم، ما چیزی نمی فهمیم؛ اما در نفسش شهادت می دهد که دارایی هایی برای خودش قائل است.
اگر انسان بفهمد آن چیزی را که دارایی تلقی می کند بدهکاری است، مسئله حل می شود.
🌿مربی و تربیت، آیت الله حائری شیرازی
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی اَنَا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَیْكَ مِمّا كُنْتُ اُواجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیائی مِنْ نَظَرِكَ وَ اَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْك؛ خداوندا، من بندهاى هستم كه از آن حالتى كه با بىشرمى با تو روبهرو مىشدم چنان دور مىشوم كه دیگر بر نمىگردم و از تو تقاضاى عفو و بخشش مىكنم.
تعبیر «اتنصّل» را شاید در هیچ دعایى (جز یك دعاى دیگر) ندیدهام. اتنصل از كلمه «نصل» گرفته شده و به معناى رها كردن تیر با فشار شدید از كمان است كه دیگر امكان برگشتن ندارد.
در این فراز از مناجات عرض مىكنیم: «خدایا من از حالت گذشته خود چنان دورى مىجویم كه مىخواهم بیرون بپرم و دیگر به آن كمان بر نگردم و این به خاطر قلّة الحیائى است كه در گذشته در محضر تو داشتم».
گذشته من به قدرى نامطلوب و خطرناك است كه مىخواهم با یك حالت جهش و پرشى چون تیر از كمان رها شده، پرتاب گردم و به حالت بیزارى و تنفر از بىشرمىهاى گذشته خویش و مستىهاى جوانى كه در پیشگاه تو بىشرمانه كارهایى را انجام مىدادم، برسم. نمىخواهم به آن حالت بىشرمى گذشته خود برگردم، همانند تیرى كه رها شده و هرگز به كمان برنمىگردد.
در گذشته چنان غافل و مست و بىخبر بودم كه نمىتوانستم توجّه كنم به اینكه تو حاضرى و زشتىهاى مرا مىبینى.
اینك، از آن حالت برگشته و جبران آن به این است كه از تو تقاضاى بخشش كنم.
ملاحظه نمودید كه انسان چگونه از آن حالت غنج و دلال و نازى كه در آغوش رحمت الهى داشت، آرام آرام برگشته و به رعایت ادب پرداخته و اظهار شرم و خجالت نموده و این سیر و سلوك اندك اندك به حد نصابِ مناجات رسید و گناهكار براى خود چارهاى جز آرمیدن در سایه بخشش الهى نمىبیند.
به یاد دارید كه گفتیم: انسان وقتى در پیشگاه الهى واقع مىشود، نخست مىخواهد از خطرات حفظ شود، سپس خواستهها و نیازهاى خود را مطرح مىكند و درخواست برطرف شدن گرفتارىها را مىنماید، بعد كمالات و فضایل را مطرح كرده تا به مقام قرب الهى برسد، و اینها همه در صورتى است كه بازدارندههاى ابتدایى یعنى آلودگىها برطرف گشته و مطمئن شود كه از آن آلودگىها پاك شده است، مانند ظرفى كه شایستگى آن را پیدا مىكند كه در آن شیر یا آب میوه ریخته شود.
پس مناجاتكننده اوج و حضیضى داشت و حال به آن حدّ از نصاب رسیده كه مىتواند متن خواستههایش را مطرح كند و براى رفع مشكلاتش راز و نیاز كند. تا كنون ظرف وجود خود را تطهیر كرده، و اكنون آماده دریافت و جذب مهربانى شده است.
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein
هدایت شده از از تبار رئیسعلی
ای اولین و آخرین پناهگاه من، ای معبود، از سوی تو آمده ام و به سوی باز می گردم من بی تو هیچم، مرا لحظه ای به خود وامگذار.
به نام مقدست قسم می خورم که جز تو کس یا چیز دیگری را نمی پرستم.
از تو می خواهم که در آن دنیا به پوست نازکم رحم کنی.
من عاشقانه در راه تو گام بر می دارم، زیرا عاشق تو هستم؛ و از تو می خواهم که از گناهان من در گذری؛ و معصیت های خود را، از سرم کم گردانی.
🔻فرازی از وصیتنامه شهید
#شهید_حسین_فروزش
#بوشهر
#جزیره_مجنون
🌴کانال شهدای استان بوشهر
@shahid_Bushehr
وإن تمنيت شيء، فأنت فقط كُل ما أتمنى
واگر چیزی آرزو کردم آن هم فقط تو بودی که آرزویت کردم...
@sh_hosein
💠انسان فقط یک آرزو میتواند داشته باشد
پس انسان یک آرزو دارد نه دو آرزو. انسان چون یک قلب بیشتر ندارد، یک نوع آرزو بیشتر نمی تواند داشته باشد. این آرزو یا دنیایی است یا فوقِ دنیایی. اگر آرزو دنیایی باشد، این شخص اهل دنیاست و گم شده و مرجعش هم دنیایی است و از این هم فراتر نمی رود؛ پس آرزو مشخص کننده گم شده انسان است. اگر انقلابی فرهنگی و زیربنایی و بنیادی بخواهد در انسان صورت بگیرد، انقلابی است در آرزوی انسان. انقلاب فرهنگی در فرد یعنی دگرگون شدن آرزوی یک انسان و در کل یک جامعه، یعنی دگرگون شدن آرزوی آن جامعه.
🌿مربی و تربیت، آیت الله حائری شیرازی
@sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه
📖فراز: اِلهی لَمْ یَكُنْ لی حَوْلٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِكَ اِلاّ فی وَقْت اَیْقَظْتَنی لِمَحَبَّتِكَ وَ كَما اَرَدْتَ اَنْ اَكُونَ كُنْتُ فَشَكَرْتُكَ بِاِدْخالی فی كَرَمِكَ وَ لِتَطْهیرِ قَلْبى مِنْ اَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْك؛
خداوندا، من قدرت نداشتم كه از معصیت و نافرمانى تو فاصله بگیرم جز در هنگامى كه مرا متوجّه محبّت خود نمودى و بیدار ساختى و آنگونه شدم كه میل تو بود. پس تو را سپاس مىگویم كه مرا در دایره كرمت وارد ساختى و قلبم را از چركهاى غفلتْ پاك نمودى.
خدایا، عمرى را به غفلت و بىخبرى و مستىِ جوانى گذراندم. آن وقتى كه در لجنزار معصیت فرو رفته بودم، هواهاى نفسانى و وساوس شیطانى بر من مسلط شده بودند، نمىتوانستم خودم را از این وضع نجات بدهم و از حالت معصیت به حال طاعت و عبادت برگردم، مگر آن وقتى كه تو مرا بیدار كردى و هشدار دادى و متوجّه محبّت خود كردى و آن گونه شدم كه تو خواستى. تو مرا مشمول این لطف ساختى و از خواب غفلت و مستى بیدار كردى، پس از این كه مرا در حوزه لطف خود وارد ساختى و دلم را از آلودگى و پلیدىهاى غفلت پاك كردى و آنها را از قلب من زدودى، تو را سپاس مىگویم.
ما هرگاه مىخواهیم كارى را از روى اختیار انجام بدهیم، خواه كوچك باشد یا بزرگ، حتماً باید دو عامل در آن دخالت و براى تحقّق آن دو شرط وجود داشته باشد:
نخست باید نیرویى داشته باشیم كه بتوانیم صرف آن كار بنماییم تا انجام بپذیرد. در افكار قلبى و روحى نیروى بدنىِ متناسب با آن لازم است هرچند كه ما آن نیروى بدنى را احساس ننماییم.
دیگر آنكه، براى شناخت سمت و سوى حركت به آگاهى نیاز داریم. وقتى كه این دو عامل و شرط وجود داشته باشند انسان مىتواند هر كار ارادى را انجام دهد. مثلا اگر كسى بخواهد عبادت ارادى انجام دهد نیاز به قدرت و شناخت دارد و در صورت تحقّق این دو، عبادت نیز قابل تحقّق است.
چون از باب تشبیه به مادّیات براى این نیرو باید جایى در نظر گرفته شود، قلب را جایگاه آن مىدانیم. این ظرف باید خالى باشد؛ یعنى گرایش به جهت خاصّى نداشته باشد.
اگر كسى گناهى را آنقدر تكرار كند تا به صورت عادت براى او در آمده باشد، یك نیروى قوى قلب او را اشغال كرده و مرتب او را به انجام آن گناه دعوت مىكند و نیروى جدید كه همان اراده ترك گناه است، توان مقابله با آن را ندارد و باید خیلى مبارزه كند تا بر آن پیروز گردد.
مناجاتكننده حال خود را چنین ترسیم مىكند: یك عمر با غفلت و عادت به زشتىها و شهوات گذرانده و حال، لطف الهى نصیب او گشته كه توانسته بر نیروى سابق كه بسیار قوى بودند، چیره شود وگرنه همچنان در منجلاب تباهى و فساد دست و پا مىزد، به همین خاطر مىگوید: خدایا من یك نیروى ابتدایى مىخواستم تا دگرگون شوم و نیروهاى پلید قبلى را خنثى كنم و حال نیروى دیگرى مىخواهم تا در جهت مطلوب حركت كنم.
پس اوّل لازم بود تا از دوران قبلى خارج بشوم ولى خودم نداشتم، چرا كه همه نیروهایم را در جهت خلاف و مستى و زشتى صرف كرده بودم، ولى تو مرا بیدار كردى و آن نیرو را به من بازگرداندى تا مزه محبت تو را چشیدم و همه نیروهاى شیطانى و نفسانى را مغلوب و سركوب كردم و این لطفى بود كه تو كردى. پس باید سپاس تو را به جاى آورم كه مرا در حوزه لطف خودت وارد ساختى و قلب من را از آلودگىهاى غفلت پاك كردى.
✍سادهترین راه ایجاد محبّت به خداوند
یكى از سادهترین عوامل محبّت به خدا همان راهى است كه خود حضرت حق به حضرت موسى(علیه السلام) آموخته است.آنجا كه مىفرماید: «یا مُوسى حَبِّبْنی اِلى خَلْقی؛اى موسى، من را نزد بندگانم محبوب گردان و كارى بكن كه مرا دوست داشته باشند». حضرت موسى(علیه السلام) عرض كرد: «چگونه مىتوانم این كار را انجام دهم؟» خداوند فرمود: «نعمتهاى من را به یاد آنها بیاور».
خداوند این ویژگى را در روح بنىآدم قرار داده است كه اگر بدانند كسى بىطمع و بدون چشمداشت به آنها خدمت مىكند او را دوست خواهند داشت.
هر خدمتى كه موجب جلب محبت انسان مىشود، هزاران هزار برابر آن را خداوند به انسان عطا كرده است.
ما محبّت خدا را نادیده مىگیریم و به همین خاطر نمىدانیم چقدر ما را دوست دارد، اگر چشمى باز شود و دلى آگاه گردد و محبّت خدا را درك كند، خواهد فهمید كه اگر همه محبتهاى دنیا جمع شوند در مقابل محبّت خداوند چون قطرهاى در مقابل دریا است.
سادهترین راه محبّت به خدا، كه یكى از آثارش دست برداشتن از گناه است، فكر كردن درباره نعمتهاى خدا است. علاوه بر نعمتهایى جسمانى، عقل و انبیا(علیهم السلام) و كتاب آسمانى كه براى هدایت ما فرستاده شده، موقعیتى كه در جامعه داریم، عیبهایى كه خداوند آنها را نادیده گرفته و پوشانده، هر كدام نعمتهاى پرارزش الهى هستند. آیا این خداى مهربان دوست داشتنى نیست؟
#مناجات_شبانه
#مناجات_شعبانیه
@sh_hosein